رابطه آگاهانه,تحت مراقبت یک نیروی برتر,بهبودی پیش رونده,نقطه آزادی از اعتیاد

رابطه آگاهانه

ظرفیت ما برای عشق ورزیدن متناسب با تلاشمان برای ابراز عشق و تمایل مان برای پذیرفتن آن, رشد میکند. با چنین ظرفیتی برای عشق ، شروع به داشتن این احساس می کنیم که زندگی مان اکنون مفهوم داشته و هدفمند می باشد، چیزی که بسیاری از ما فکر نمی کردیم ، هرگز خواهانش باشیم ، خساراتی را که زده ایم، دردهایی که کشیده ایم و تلفاتی را که تجربه کرده ایم همه و همه, شفقت ما را نسبت به دیگران و درك ما را از دشواریهایشان, عمیق تر می کند. ... ادامه مطلب
آنچه ما میخواهیم,درهم ريختگی های اعتياد فعال,روی درخت بهبودی,وسوسه و اجبار

آنچه ما میخواهیم

این میتواند از يك عضو تا عضو دیگر و از يك مقطع تا مقطع دیگر از زندگیمان بسیار متفاوت به نظر بیاید. رفتاری که در اوائل بهبودی با آن راحت بوديم ممكن است در آينده قابل تفکر هم نباشد؛ یا ممکن است بعد از سالها پاکی، برای اولین بار چنان تجربه ای از آزادی به دست میاوریم که هرگز در اوائل تجربه نکرده بوديم ، كاملا منطقی است که رفتار ما بر اساس نیازمان، خواسته هایمان و یا میل شدیدمان تغییر کند، نکته مهم این است که در مورد آن باخودمان شفاف باشيم . ... ادامه مطلب
جبران خسارت و راهنما,فقط برای امروز2خرداد,احساس گناه معتاد,پذیرفتن مسئولیت معتاد,احساس پشیمانی معتاد

جبران خسارت و آشتی

معجزات اتفاق می افتند و ما تنها کسانی نیستیم که التیام را تجربه می کنیم. گاه آشتی کردن امکان پذیر است اما نه در زمان و یا تحت شرایطی که ما تعیین کرده ایم. ما بخشش، صبر و پذيرش را تمرین می کنیم. باید به آن زمان بدهیم، زمان ، حتی اگر این یك عمر طول بکشد. در این میانه ما توسط اشخاصی احاطه شده ایم که ما را باور دارند و به ما اهمیت می دهند و اگر توجه کنیم همیشه کسی هست که به كمك ما نیاز داشته باشد، ما میتوانیم عشقی را که احساس میکنیم به طرف کسانی هدایت کنیم که آغوششان را بر آن می گشایند و به ساختن و قدرردانی از روابطی که در زندگی امروز ما حضور دارند بپردازیم. ... ادامه مطلب
پدر یا مادر بودن,مهارت های حاصل از بهبودی,در طول أعتياد,علائمی از بیماری اعتیاد,زخم اعتياد

پدر یا مادر بودن

یکی از اعضای انجمن می گفت: رهجوي من هنگام کار کردن قدم با من مشارکت کرد: وقتی فهمیدم یکی از عواقب اعتياد این بوده که دیگر نمی توانم صاحب فرزندی شوم، دلشکسته شدم و سپس با تردید فکر خود را بلند اعلام کرد و گفت آیا بچه بی مادری اینجا هست که او بتواند بر ايش مادری كند. مثل این بود که چراغی در تاریکی روشن شده باشد با نگاهی به داخل جلسات میتوان بچه هایی را دید که تازه از خیابان ها آمده اند و کسی را ندارند، به نظر می رسید که خواست خدا برای من روشن بود. ... ادامه مطلب