جبران خسارت و راهنما,فقط برای امروز2خرداد,احساس گناه معتاد,پذیرفتن مسئولیت معتاد,احساس پشیمانی معتاد

جبران خسارت و آشتی

جبران خسارت و آشتی,سالهای اعتياد,پذیرش و بخشش

همچنانکه رفتارمان تغییر می کند دیگر رده ای از تخریب و نابسامانی از خود به جای نمی گذاریم. اما متوجه می شویم که راهی برای جمع کردن آب ريخته شده وجود ندارد ، مواردی وجود دارد که بخشيدن خساراتی که زده ایم برای دیگران دشوار است . جبران نمودن خسارت هایی که زده ایم برای رهایی از احساس گناه، شرم و پشیمانی که مدام ما را در دام الگوهای مخرب نگاه می دارند، امری ضروری است.

آغاز و پایان این فرایند به این صورت نیست که با شخصی را که آزار داده ایم ، بنشینیم و صحبت کنیم ، با کمک راهنمایمان با حقیقت آنچه که انجام داده ایم  آشتی می کنیم ، و شروع به این روند می کنیم که با عواقب کار هایمان به صلح برسیم.

اگر قرار باشد جبران خسارت هایمان ارزشی داشته باشند. ما باید رابطه ای صادقانه با خود و تغییرات بارز و واقعی که در زندگی مان بوجود میایند برقرار کنیم.

پرداختن ما به جبران خسارت در بخش های نهایی قدمها بدون علت نيست. فرایند جبران خسارت یکی از مهمترين اعمالی است که به عهده می گیریم و به همین دلیل با جدیت وارد آن می شویم.

جبران خسارت های مستقیم و مفاهمی که در غالب کلمات به زبان می آوريم در بهودي ما نقشی حیاتی دارند ، اما اين فقط بخشی از این فرایند را تشکیل می دهد. انجام جبران خسارت بدین معناست که اجازه دهيم تغییراتی که در شخصيت و رفتارمان رخ ميدهند تبدیل به اعمالی مستمرر قابل اعتماد در رابطه با زندگی کسانی شوند که دوستشان داریم و آنها بتوانند روی اين تغييرات حساب کنند. جبران خسارت و آشتی,سالهای اعتياد,پذیرش و بخشش

ما این کار را ، صرف نظر از اینکه چنین اشخاصي تغيير نموده اند یا نه، یا آنها ما را می بخشند یا نه و آیا رابطه ما با آنها تبدیل به آنچه آرزویش را داریم می شود یا نه، به انجام می رسانیم، وقتی جلوی خانه خودمان را تمیز می کنیم ، احساس راحتی بیشتری در قلب و روح خود می کنیم ،  اما این کار ما به هیچ عنوان تکلیفی برای دیگران معین نمی کند که آنها هم حتما باید جلوی خانه خود را تمیز کند و به این معنا نیز نمی باشد که خانواده ما به طور معجزه آسا تبدیل به آن چیزی که عمری آرزوی آن را داشتیم بشود.

اما به احتمال زیاد یاد می گیریم باخانواده خود صلح کنیم و واقعیت آنچه هستند را بپذیریم. می آموزیم آنها را همان جایی که هستند و بدون قید و شرط و بی توقع ببينيم اشخاصی هستند که هرگز ما را نخواهند بخشید و آنها معمولا اعضای خانواده خودمان هستند. هرقدر که خواهان بخشش آنها باشيم اين حقيقت ساده وجود دارد که مادام که خودشان آماده باشند ما را نخواهند بخشید.

زندگی با این امر میتواند بسیار دشوار باشد. اشتياق ما برای درست کردن مسائل میتواند آنقدر قدرتمند باشد که جیز ها را از طريق رها نکردن ، بدتر کنیم و اجازه ندهیم که آنها در زمان خودشان التيام يابند. جبران خسارت و آشتی,سالهای اعتياد,پذیرش و بخشش,جبران خسارت اولیه

یکی از اعضا مشارکت می کرد که بعد از 12 سال از جبران خسارت اولیه اش، دخترش بالاخره اعلام کرد که او را بخشیده است. “کار خداست که در تمام آن سالها نمی دانستم که او هنوز دارد با آن مسئله دست و پنجه نرم می کند ، چون اگر می دانستم آنرا رها نمی کردم و نمی دانم آیا هرگز با یکدیگر به مقصد می رسیدیم با نه”. “هر آنچه نیاز است به اشخاصی که به آنها خسارت زده ایم بگوئيم می دانیم عمیق ترين جبران خسارتی که می کنیم ، این است که تغییر کنیم. در حاليكه خود می توانیم عمق تغيير را را در زندگی مان احساس کنیم، برای کسانی که در سالهای اعتيادمان با ما در کشمکش بودهاند؛ ممکن است زمان درازی طول بكشد تا آنرا باور یا به آن اعتماد کنند.

ممكن است اين اعتماد برای خودمان هم دشوار باشد. ما نیز همین تردید را پنهان می کنیم که آیا تغييرات بوجود آمده ماندگار هستند یا نه ، و وقتی که دیگران باور نمی کنند ما عوض شده ایم، ما خودمان نیز می توانیم همراه آنها در همین دام گرفتار شویم. جبران خسارت و آشتی,سالهای اعتياد,پذیرش و بخشش

داشتن اشخاصی که ما و به بهبودی مان را باور دارند می تواند برای گذر از این مرحله حیاتی باشد، مخصوصا وقتی چنین دورانی طولانی میشوند.

پاداش چنين چیزی میتواند بك خويشتن پذيری عمیق باشد. ما خودمان را می بخشیم، دیگران را می بخشیم و به صلح دست میابیم۔ صرف نظر از اینکه دیگران ممکن است چه فکری بكنند، چه احساسی داشته باشند و چه چیزی بگویند.

بله عضو می گوید: “من دیگر آن کسی که بوده ام، نیستم و مهم نیست که دیگران با من هم عقیده نباشند. آن دروغ قدیمی که من تغییر نخواهم نمود،چیزی جز دروغ نیست” آشتی نمودن اصل روحانی مهمی است که باید آنرا مد نظر داشته باشیم.

ما با واقعیت اعمالی که انجام داده ایم و همچنین با کسانی که اختلاف داشته ايم آشتی میکنیم. گاه آشتی کردن بدین معناست که رابطه ای را به حالت قدیمی بازگردانیم یا آن را به بر اساس واقعیت کنونی به مرحله جدیدی برسانیم و گاه بدین معناست که با اين حقيقت به صلح برسیم که رابطه مان با آن شخص به پایان رسیده است.

آشتی همچنین میتواند به معنای بازگرداندن تعادل باشد، درست مانند اینکه یک ترازنامه مالی برای حساب کتاب هایمان بوجود آوریم. وقتی آنچه را که ربطی به ما ندارد مسئولیت خود می دانیم، مانند زمانی که برای احساس و اعمال شخص دیگری مسئولیت قبول میکنیم، از تعادل خارج می شویم و معمولا نتیجه ای مخرب به بار می آوریم.

ما آنچه را که توانش را داریم برای جبران کردن خسارتی که زده ایم و بازگرداندن تعادل به آن رابطه, انجام داده و نتیجه را رها میکنیم. روبرو شدن با عکس العمل بعضی از افراد از گذشته مان تصویر شفاف تری از اینکه چه کسی بوده ایم را به ما عرضه کند و نیاز است روی آن کار کنیم تا با آن به صلح برسیم.

لازم است راجع به اینکه در حال تبدیل شدن به چه کسی هستیم خیلی آگاه باشیم و از اطلاعات گذشته خود برای حرکت به جلو استفاده کنیم. اگر جبران خسارت به تغییر کردن مربوط شود یکی از تغییراتی که می توانیم انجام دهیم این است که خودمان را بیش از این در معرض سوء استفاده قرار ندهیم.

پیدا کردن تعادل بین گوش فرا دادن به سخنان دیگران و خود را به مخاطره انداختن کار دشواری است. ما تنها کسانی هستیم که می توانیم حد و مرز آن را تشخیص دهیم و ممكن است نتوانیم آنرا در همان لحظه پیدا کنیم. جبران خسارت و آشتی,سالهای اعتياد,پذیرش و بخشش

مانند بسیاری دیگر از چیزها که در بهبودی روی آن کار میکنیم و به آن میپردازیم این امر نیز لایه به لایه پدیدار میگردد. دانستن این امر که روبرو شدن با چیزی مثل یک خاطره یا جبران خسارت برای يك بار بدین معنا نیست که کارمان با آن مسئله تمام شده است، می تواند برایمان مفید باشد.

چیزهای بیشتری دائما بر ما آشکار می شود و گاه هنگام روبرو شدن با آنچه که می دانیم چیزهایی بیش از حد انتظارمان یاد می گیریم. زندگی با علم به اینکه کسی ما را نبخشیده دشوار است ،  اما از طریق این مسئله به درجه های مختلفی از پذیرش و بخشش پی می بریم که نمی دانستیم امكان آن وجود دارد، این ما را به درك شفاف تری از چگونگی قدم نهم میرساند، ما یاد می گیریم که تفاوت بین امید و توقع را تشخیص دهیم.

هر قدر که دلمان بخواهد کسی ما را ببخشد یا حداقل سهم خود را از خسارتی که مشتركا ايجاد شده بپذیرد، حق و دلیلی برای داشتن چنین توقعی از او نداریم. گاه مسیر بخشیدن خودمان، با بخشیدن شخص دیگری شروع می شود ، برای اینکه او توان بخشیدن مان را ندارد، همچنانکه دیگران را می بخشیم ممکن است برای دردی که در حمل رنجش خود می کشد و همینطور برای رنجی که خودمان در ابتدا برای آن شخص ایجاد کردیم ، احساس همدردی کنیم.

ما درك میکنیم که احساس هر کس نسبت به خسارت متفاوت است. چیزی که رها کردن آن برای ما آسان است برای شخص دیگری نابخشودنی به نظر میرسد: تصمیم گیری راجع به آن و تغییر دادن آن به ما ارتباطی ندارد. جبران خسارت و آشتی,سالهای اعتياد,پذیرش و بخشش,جبران خسارت اولیه

وقتی ابعاد خسارتی را که زده ایم را درک می کنیم ، می توانیم ببینیم که عدم بخشش آنها نیز بخشی از جبران خسارت ماست. همچنین در می یابیم اگر ما را ببخشند ممکن است عواقب دیگری برای شخصی که از او جبران خسارت میکنیم داشته باشد.

شاید روابط دیگرشان به خطر بیفتد یا احساس شان نسبت به خودشان مورد تهدید قرار گیرد. تنها کسی که ما بر روی بهبودی اش کنترل داریم خودمان هستیم. ما فقط می توانیم آنچه را که متعلق به خود ماست تصحیح کنیم و مابقی از عهده ما خارج است؛ بنابراین رها کردن را تمرین میکنیم.

معجزات اتفاق می افتند و ما تنها کسانی نیستیم که التیام را تجربه می کنیم. گاه آشتی کردن امکان پذیر است اما نه در زمان و یا تحت شرایطی که ما تعیین کرده ایم. ما بخشش، صبر و پذيرش را تمرین می کنیم.

باید به آن زمان بدهیم، زمان ، حتی اگر این یك عمر طول بکشد. در این میانه ما توسط اشخاصی احاطه شده ایم که ما را باور دارند و به ما اهمیت می دهند و اگر توجه کنیم همیشه کسی هست که به كمك ما نیاز داشته باشد، ما میتوانیم عشقی را که احساس میکنیم به طرف کسانی هدایت کنیم که آغوششان را بر آن می گشایند و به ساختن و قدرردانی از روابطی که در زندگی امروز ما حضور دارند بپردازیم.

جبران خسارت و آشتی,سالهای اعتياد,پذیرش و بخشش

منبع : کتاب پاک زیستن

 

Visits: 79

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد!