12 قدم

12 قدم,دوازده قدم,12 قدم بهبودی,12 قدم NA,دوازده قدم بهبودی

قدم یک :

12 قدم,دوازده قدم,12 قدم بهبودی,12 قدم NA,دوازده قدم بهبودی,دوازده قدم معتادان گمنام

ما اقرار کردیم که در برابر اعتیادمان عاجز بودیم و زندگی مان غیر قابل اداره گردیده بود .

 

فرقی نمی کند که ما چقدر و چه ماده مخدری مصرف کرده ایم . در معتادان گمنام پاک ماندن می بایست در راس هر چیز دیگری قرار گیرد . ما دریافتیم که نمی توانیم مواد مخدر مصرف کنیم و زنده بمانیم . وقتی ما به عجز خود و عدم توانایی در اداره زندگی مان اقرار می کنیم ، دریچه بهبودی را به روی خود باز کرده ایم . هیچ کس نمی توانست به ما بقبولاند که ما معتاد بوده ایم . این اقراری است که ما باید برای خودمان بکنیم . اگر بعضی از ما در این مورد تردید داشته باشیم ، از خودمان می پرسیم که ” آیا می توانم از مصرف هر دارویی را که باعث تغییر حالت افکار و احساساتم شود ، کنترل کنم ؟ ” وقتی مسئله کنترل مطرح می شود ، بیشتر معتادان فورا متوجه می شوند که چنین چیزی ممکن نیست . ما دریافتیم که مصرف خود را نمی توانیم به مدت طولانی کنترل کنیم .

مطالب فوق به روشنی نشان می دهد که یک معتاد در مورد مواد مخدر اختیاری از خود ندارد . معنای عاجز بودن این است که ما مجبور باشیم بر خلاف اراده خود مصرف کنیم . اگر ما نتوانیم مصرف خود را متوقف کنیم ، چطور ممکن است به خود بگوییم که کنترل در دست ماست . عدم توانائی در قطع مصرف ، حتی با حداکثر اراده و خالص ترین خواسته به این حرف ما که می گوییم ” ما مطلقا حق انتخاب نداریم ” صحه می گذارد ، اما وقتی دیگر سعی نکنیم مصرف مان را توجیه کنیم ، حق انتخاب پیدا خواهیم کرد . ما با عشق ، صداقت ، روشن بینی و تمایل وارد این انجمن نشده ایم ، ما به نقطه ای رسیده بودیم که به خاطر دردهای جسمانی ، روانی و روحی دیگر نمی توانستیم به مصرف مان ادامه دهیم و وقتی که مغلوب شدیم تمایل پیدا کردیم .

عدم توانایی ما در کنترل و مصرف مواد مخدر ، یکی از علائم بیماری اعتیاد است . ما نه تنها در مقابل مواد مخدر ، بلکه در برابر اعتیاد نیز عاجزیم . ما باید به این واقعیت اقرار کنیم ، تا بهبود یابیم . اعتیاد یک بیماری جسمانی ، روانی و روحانی است که در تمام قسمتهای زندگی ما اثر می گذارد . جنبه جسمی بیماری ما ، مصرف اجباری و بدون اختیار است . یعنی : عدم توانایی در قطع مصرف به مجرد شروع . جنبه روانی بیماری ما وسوسه و یا میل شدید مصرف است . حتی وقتی که زندگی خود را نابود می کنیم . جنبه روحانی بیماری ما ، خودمحوری شدید ماست . ما احساس می کردیم که بر خلاف تمام شواهد موجود ، هر وقت که بخواهیم می توانیم از مصرف دست برداریم . انکار ، جایگزین کردن ، توجیه کردن ، دلیل آوردن ، عدم اعتماد به دیگران ، احساس گناه و خجالت ، آوارگی ، حقارت ، انزوا و از دست دادن اختیار ، همگی علائم و عوارض بیماری ما هستند . بیماری ما پیش رونده ، لاعلاج و کشنده است . دانستن این مطلب که مشکل ما یک بیماری است و نه ضعف اخلاقی بار سنگینی را از دوش اکثر ما بر می دارد . ما مسئول بیماری خود نیستیم ، اما مسئولیت بهبودی خود را بر عهده داریم .

بیشتر ما سعی می کردیم به تنهایی مصرف مان را قطع کنیم ، اما متوجه شدیم که چه با مواد مخدر و چه بدون آن نمی توانیم زندگی کنیم . سرانجام به این نتیجه رسیدم که در مقابل اعتیادمان عاجزیم . بسیاری از ما سعی کردیم که به صرف اراده مصرف مان را قطع کنیم . اما این راه حل ، موقتی بود . عاقبت متوجه شدیم که اراده تنها نمی تواند در دراز مدت کارایی داشته باشد . ما راه حل هایی از قبیل : روان پزشکان ، بیمارستانها ، مراکز بازپروری ، روابط عاشقانه ، شهرهای تازه و مشاغل جدید را آزمایش کردیم و به هر دری که زدیم با شکست مواجه شدیم . کم کم متوجه شدیم که برای موجه جلوه دادن خرابی هایی که مواد مخدر در زندگی مان به بار آورده ، از چه حرف های بی ربطی به عنوان دلیل استفاده کرده ایم . اگر ما نتوانیم از هر گونه راه گریز دست برداریم ، ارکان بهبودی مان در خطر خواهد بود . دست برنداشتن از هر راه های گریز ما را از منافعی که این برنامه دارد ، محروم می کند . ما با تسلیم شدن خود را از شر تمام راه های گریز خلاص می کنیم . فقط و فقط پس از آن است که کمک به ما برای بهبودی از این بیماری ، میسر می شود .

 

قدم دو :

12 قدم,دوازده قدم,12 قدم بهبودی,12 قدم NA,دوازده قدم بهبودی

ما به این باور رسیدیم که یک نیروی برتر می تواند سلامت عقل را به ما بازگرداند.

 

اگر ما انتظار بهبودی پابرجایی داریم ، قدم دوم برای مان ضروری است . قدم اول ما را در نیاز به باور چیزی که بتواند در مورد عجز ، بیهودگی و درماندگی به ما کمک کند ، باقی می گذارد .قدم اول ، خلائی در زندگی ما باقی گذاشته ، لازم است برای پر کردن این جای خالی ، چیزی پیدا کنیم . هدف قدم دوم همین است . بعضی از ما این قدم را در وحله اول جدی نگرفتیم و از آن سرسری گذشتیم ، اما بعدا متوجه شدیم که تا قدم دوم را کار نکنیم ، قدم های بعدی کار نخواهد کرد . حتی وقتی اقرار کردیم که در مورد مشکل مواد مخدر ، احتیاج به کمک داریم ، بسیاری از ما نمی خواستیم نیاز به ایمان ، یا سلامت عقل را اعتراف کنیم .

ما بیماریی داریم که پیش رونده ، لاعلاج و مهلک است . هر یک از ما به طرق مختلف خریدار نابودی خود به اقساط بوده ایم ! همگی ما از هروئینی کیف قاپ گرفته ، تا خانم محترم پیری که از دو سه دکتر متفاوت ، نسخه های مختلف می گیرد ، یک وجه مشترک داریم . ما نابودی خود را یک گرم یک گرم ، یک قرص یک قرص و یک بطر یک بطر دنبال می کنیم ، تا بمیریم . این ، حداقل قسمتی از دیوانگی اعتیاد است . شاید به نظر برسد معتادی که برای یک بار مصرف ، خودفروشی می کند ، از معتادی که فقط به دکتر خود دروغ می گوید ، بهای سنگین تری می پردازد ، اما فرقی نمی کند ، نهایتا هر دوی آن ها با جان خود بهای بیماری شان را می پردازند . دیوانگی ، یعنی تکرار یک اشتباه و انتظار نتیجه متفاوت .

بسیاری از ما پس از پیوستن به برنامه متوجه شدیم که در گذشته با آن که می دانستیم مشغول نابود کردن خود هستیم ، اما دوباره و دوباره مصرف را از سر می گرفتیم . دیوانگی این است که با علم به این که مصرف موادمخدر ، جسم ، روح و زندگی مان را نابود می کند ، باز هم هر روز به همان کار ادامه دهیم . آشکارترین جنبه دیوانگی بیماری اعتیاد ، وسوسه مصرف موادمخدر است . از خودتان سوال کنید ، آیا باور دارم این دیوانگی است که به کسی بگویم ” ممکنه خواهش کنم ترتیب یک سکته قلبی و یا یک تصادف کشنده رو برام بدین ؟ ” اگر قبول دارید که دیوانگی است ، با قدم دوم مشکلی نخواهید داشت . در این برنامه ، اولین کاری که ما انجام می دهیم ، قطع مصرف موادمخدر است . در این مرحله کم کم احساس می کنیم که زندگی بدون موادمخدر و یا هر چیزی که جای آن را پر کرده بود ، دردناک است . درد، ما را مجبور می کند که دنبال نیرویی برتر از خود بگردیم تا به کمک آن از وسوسه مصرف خلاص شویم .

فرآیند به باور رسیدن بیشتر معتادان به یکدیگر شباهت دارد . اکثر ما رابطه کارآمدی ، با یک نیروی برتر نداشتیم . ما این رابطه را به سادگی ، با اقرار به این که ممکن است قدرتی بالاتر از قدرت ما وجود داشته باشد ، به مرور شروع و آن را پرورش می دهیم . برای اکثر ما ، اعتراف به این که اعتیاد ، به صورت یک قدرت نابود کننده زندگی ما در آمده بود ، کار چندان مشکلی نیست . حتی بهترین سعی و کوشش ما هم نتیجه ای به جز نابودی و یاس بیشتر برای مان نداشت . ما در نقطه ای متوجه شدیم که به کمک نیرویی برتر از قدرت اعتیادمان نیاز داریم . درک ما از یک نیروی برتر ، به خودمان مربوط است و هیچ کس قرار نیست برای مان تصمیم بگیرد .قدم دوم,انجمن,معتادان گمنام,NA,قدم دو,قدم ۲,قدرت اعتیاد

در اثر اتفاقات و معجزاتی که در زندگی خود می بینیم ، باورمان به مرور تبدیل به اعتماد می شود و ما به نیروی برترمان به عنوان یک منبع قدرت خو می گیریم . کم کم یاد می گیریم که به این نیرو اعتماد کنیم و بر ترس مان از زندگی غلبه نمائیم . فرآیند به باور رسیدن ، سلامت عقل را به ما باز می گرداند . قدرت وارد مرحله عمل شدن ما نیز از همین باور سرچشمه می گیرد . لازم است ما این قدم را بپذیریم تا در ابتدای مسیر بهبودی قرار گیریم . وقتی اعتقاد ما محکم تر شد ، آن وقت آماده برای برداشتن قدم سوم هستیم .

 

قدم سه :

12 قدم,دوازده قدم,12 قدم بهبودی,12 قدم NA,دوازده قدم بهبودی

ما تصمیم گرفتیم که اراده و زندگی مان را به مراقبت خداوند ، بدان گونه که او را درک می کردیم ، بسپاریم.

 

به عنوان معتاد ما زندگی و اراده خود را بارها به یک قدرت مخرب سپرده ایم ، اراده و زندگی ما بوسیله مواد مخدر کنترل می شد و ما در اسارت نیاز خود به لذتی آنی که مواد مخدر به ما می داد ، بودیم . در آن اوقات تمامی وجود ما ، یعنی جسم ، فکر و روح مان در زیر سلطه مواد مخدر بود . این جریان تا مدتی لذت بخش بود ، اما بعد به مرور در اثر پریدن نشئگی ، چهره زشت اعتیاد را نیز دیدیم . دریافتیم که هر چقدر مواد مخدر ما را بیشتر بالا ببرد ، محکم تر به زمین می کوبد . ما دو راه بیشتر نداشتیم یا باید خماری می کشیدیم و یا مواد مخدر بیشتری مصرف می کردیم .

برای همگی ما عاقبت آن روز رسید که دیگر اختیار در دست ما نبود و ما باید اجبارا مصرف می کردیم . ما اراده و زندگی خود را به اعتیادمان واگذار کرده بودیم و با استیصال به دنبال راه دیگری می گشتیم . در معتادان گمنام ، ما تصمیم گرفتیم که اراده و زندگی مان را به مراقبت خداوند ، بدان گونه که او را درک می کردیم ، بسپاریم . این ، قدم بسیار بزرگی است . لزومی ندارد که ما مذهبی باشیم . هر کس می تواند این قدم را بردارد . تنها لازمه آن تمایل است . مهم است که ما در را به روی نیروی برتر خود باز کنیم .

ما دریافتیم تنها کاری که لازم است انجام دهیم ، این است که کوشا باشیم . وقتی که تمام سعی خود را به کار بردیم ، برای ما هم این برنامه همان طور که برای بسیاری دیگر کار کرده بود موثر واقع شد .

قدم سوم نمی گوید که ” اراده و زندگی مان را به مراقبت خداوند سپردیم ” ، بلکه می گوید “تصمیم گرفتیم اراده و زندگی مان را به مراقبت خداوند ، آن گونه که او را درک می کردیم ، بسپاریم” . این تصمیم را خود ما گرفتیم و به وسیله مواد مخدر ، فامیل ، مامور دادگستری ، قاضی ، روان پزشک برای مان گرفته نشده است . از زمان اولین نشئگی ، این نخستین تصمیمی است که برای خود گرفته ایم .

تصمیم گیری ، اقدام و عمل را به دنبال دارد . این تصمیم گیری بر پایه ایمان استوار است . ما فقط باید باور کنیم همان معجزه ای که می بینیم در زندگی معتادان پاک به وقوع پیوسته ، می تواند برای هر معتادی که مایل به تغییر است نیز به وقوع بپیوندد . ما به سادگی متوجه می شویم که قدرتی برای رشد روحانی در کار است که می تواند به ما کمک کند تا با تحمل تر ، صبورتر و در کمک به دیگران مفید واقع شویم . بسیاری از ما گفته ایم ” اراده و زندگیم را به مراقبت تو می سپارم ، مرا در بهبودیم راهنمایی کن و نشانم بده که چطور زندگی کنم” . آسودگی خاطری که از ” رها کردن و به مراقبت خدا سپردن ” بدست می آید به ما کمک می کند زندگی ای برای خود بسازیم که ارزش زندگی کردن را داشته باشد.

با تمرین روزانه ، تسلیم در برابر اراده نیروی برترمان به مرور آسان تر می شود . وقتی صادقانه سعی کنیم ، نتیجه می گیریم . بسیاری از ما روز خود را با یک درخواست ساده راهنمایی از نیروی برترمان آغاز می کنیم . با آن که می دانیم ” به مراقبت خدا سپردن ” موثر است . اما ممکن است دوباره اختیار اراده و زندگی را خود بدست بگیریم . حتی ممکن است از این که خدا این اجازه را به ما می دهد عصبانی شویم . گاه ، در طول دوران بهبودی ، تصمیم به کمک گرفتن از خدا ، بزرگترین منبع قدرت و شهامت ما خواهد بود . این تصمیم را هر چقدر تکرار کنیم ، باز کم است . ما به آرامی تسلیم می شویم و می گذاریم خداونی که خود درک می کنیم ، از ما حمایت کند.

در آغاز ، این سوالات فکر ما را به خود مشغول کرده بود : ” وقتی زندگی خود را تسلیم کنیم چه اتفاقی خواهد افتاد ؟ آیا به تکامل خواهیم رسید؟ ” البته شاید از این واقع بین تر بوده باشیم . بعضی از ما مجبور شدیم به اعضای قدیمی تر NA مراجعه کنیم و بپرسیم که ” برای آن ها این قضیه چطور بوده است ؟ ” جواب هر عضوی در این مورد با عضو دیگر تفاوت دارد . اکثر ما احساس می کنیم روشن بینی ، تمایل و تسلیم ، رموز موفقیت هستند .

ما اراده و زندگی خود را تسلیم نیروی برتر خود کرده ایم . اگر در این مورد صمیمی و دقیق بوده است ، شاهد تغییرات مثبتی در زندگی خود خواهیم بود . ترسهای مان کمتر می شوند و همان طور که مفهوم واقعی تسلیم را می آموزیم ، ایمان در ما قوی تر می شود . ما دیگر با ترس ، خشم ، گناه ، افسوس به حال خود و یاس در جدال نخواهیم بود . متوجه می شویم که اگر بگذاریم ، همان نیرویی که ما را به این برنامه آورده است ، راهنمایی ما را هم چنان ادامه خواهد داد . به آهستگی ترس فلج کننده و نومیدی را از دست می دهیم . طریقه زندگی ما ، گواهی بر اثبات این قدم است . ما از پاک زندگی کردن خود لذت می بریم و طالب ارمغان های دیگر انجمن NA هستیم . ما حالا دیگر می دانیم که در برنامه روحانی خود نمی توانیم متوقف شویم و خواهان تمام چیزهایی که می توانیم بدست آوریم هستیم . ما اکنون آماده ایم که برای اولین بار خودمان را صادقانه ارزیابی کنیم . بنابراین ، کار خود را با قدم چهارم شروع می کنیم .

 

قدم چهار :

12 قدم,دوازده قدم,12 قدم بهبودی,12 قدم NA,دوازده قدم بهبودی

ما یک تراز نامه اخلاقی بی باکانه و جستجو گرانه از خود تهیه کردیم .

 

هدف از تهیه یک ترازنامه بی باکانه و جستجوگرانه اخلاقی این است که سردرگمی و دوگانگی خود را طبقه بندی کنیم ، تا بدین وسیله به ماهیت اصلی خود پی ببریم . ما راه جدیدی برای زندگی در پیش گرفته ایم و باید از بند دام ها و زنجیرهایی که زندگی ما را کنترل و از رشد ما جلوگیری کرده اند ، خلاص شویم . در هنگام کار کردن این قدم ، اکثر ما از این می ترسیم که مبادا هیولایی که در وجود ماست ، رها شود و ما را از بین ببرد . این ترس ، می تواند باعث شود که ما تهیه ترازنامه خود را به تعویق اندازیم ، یا اصلا این قدم حیاتی را بر نداریم . ما می دانیم ترس ، از کمبود ایمان است . ما اکنون خدای مهربانی پیدا کرده ایم که به ما تعلق دارد و می توانیم به او پناه ببریم . دیگر لازم نیست از چیزی بترسیم .

ما متخصص خودفریبی و توجیه بوده ایم . به کمک نوشتن این ترازنامه ، می توانیم بر این موانع پیروز شویم . نوشتن ترازنامه کتبی ، قسمتهایی از ضمیر ناخودآگاه ما را که حتی با حرف زدن و فکر کردن در مورد هویت مان مخفی می ماند ، نمایان می سازد . وقتی ما تمام مطالب را بر روی کاغذ بیاوریم ، دیدن آنها آسان تر و انکار شخصیت واقعی مان مشکل تر می شود . ارزیابی صادقانه خود ، یکی از رموز موفقیت ما در این راه جدید زندگی است.

واقعیت این است که در زمان مصرف ، ما اصلا با خودمان صادق نبودیم . وقتی که اقرار کنیم اعتیاد ما را شکست داده است و به کمک نیاز داریم ، به طرف صداقت با خود در حرکتیم . برای ما مدت زیادی طول کشید تا به شکست خود اعتراف کنیم . ما متوجه شدیم که جسم ، فکر و روح ما یک شبه بهبود پیدا نمی کنند . قدم چهارم به ما کمک می کند که بطرف بهبودی حرکت کنیم . بیشتر ما ، متوجه شدیم که نه به آن خوبی و نه به آن بدی که تصور کرده بودیم ، هستیم و از این که در ترازنامه خود نکات مثبتی پیدا کردیم بسیار متعجب شدیم . هر کس که قدمتی در این برنامه دارد و این قدم را به کار گرفته است به شما خواهد گفت که قدم چهارم ، نقطه عطفی در زندگیش بوده است.

بعضی از ما اشتباها تصور می کنیم منظور از قدم چهارم این است که اعتراف کنیم چقدر نفرت انگیزیم و چه آدم بدی بوده ایم . در این راه جدید زندگی ، احساس تاسف بیش از حد ، می تواند خطرناک باشد و هدف از قدم چهارم چنین چیزی نیست ، ما سعی می کنیم خود را از زندگی کردن بر طبق الگوهای بی ثمر و کهنه آزاد کنیم . ما قدم چهارم را بر می داریم تا رشد کنیم و از قدرت و بصیرت برخوردار شویم . قدم چهارم را به چند روش می توان انجام داد. دارا بودن ایمان و شهامت جهت نوشتن یک ترازنامه بی باکانه و قدم اول ، دوم و سوم مقدماتی الزامی اند . قبل از شروع ، بهتر است سه قدم اولیه را با یک راهنما مرور کنیم تا با درک این قدم ها احساس راحتی بیشتری برای نوشتن ترازنامه پیدا کنیم و برای انجام کاری که در پیش داریم احساس خوبی داشته باشیم . ما مدت ها در حال دست و پا زدن بوده ایم ، بی آنکه به جایی رسیده باشیم . اکنون ترس را کنار گذاشته ایم و قدم چهارم را شروع می کنیم . ما مطالب خود را به سادگی و به بهترین وجهی که می توانیم ، روی کاغذ می آوریم .

ما باید از گذشته ها بگذریم و از آن جدا شویم . ما می خواهیم رو در روی گذشته خود بایستیم و آن را به همان شکلی که واقعا بوده است ، نگاه کنیم و سپس از آن می گذریم ، تا بتوانیم در زمان حال زندگی کنیم . برای اکثر ما ، گذشته مانند شبحی بوده است که در پشت در به کمین نشسته و همیشه از این ترسیده ایم که اگر در را باز کنیم چه بر سرمان خواهد آورد . ما مجبور نیستیم با گذشته خود به تنهایی روبرو شویم ، زیرا اراده و زندگی ما در دست نیروی برتر است .

تا زمانی که ما متکی به قدرت شخصی خود بودیم ، نوشتن یک ترازنامه صادقانه و دقیق برای مان غیر ممکن به نظر می رسید . قبل از نوشتن ، چند لحظه سکوت می کنیم و از خدا می خواهیم به ما قدرتی بدهد که در انجام کار خود نترس و دقیق باشیم . در قدم چهارم ، به مرور با خود آشنا می شویم ، ضعف هایی چون گناه ، خجالت ، پشیمانی ، افسوس به حال خود ، رنجش ، خشم ، افسردگی ، احساس محرومیت ، سردرگمی ، تنهایی ، تشویش ، خیانت ، ناامیدی ، شکست ، ترس و انکار را بر روی کاغذ می آوریم . از چیزهایی که در حال حاضر آزارمان می دهند نیز می نویسیم . ما افکار منفی گرایانه داریم و به کمک نوشتن ، این امکان را به خود می دهیم که با دید مثبت تری به اتفاقات نگاه کنیم .

ما اگر طالب تصویری کامل و دقیق از خود هستیم ، باید سرمایه های خودمان را هم ، در موقع نوشتن در نظر بگیریم . برای بسیاری از ما این کار خیلی مشکل است ، زیرا به سختی می توانیم قبول کنیم که محسناتی نیز داریم . همگی ما سرمایه هایی داریم که بسیاری از آن ها را به تازگی در این برنامه پیدا کرده ایم . صفاتی چون پاکی ، روشن بینی ، خدا آگاهی ، صداقت با دیگران ، پذیرش ، عمل مثبت ، مشارکت ، تمایل ، شهامت ، ایمان ، توجه ، سپاس ، مهربانی و بذل و بخشش . همچنین ، ترازنامه ما معمولا شامل مطالبی در مورد رابطه های ماست. ما کردار گذشته و رفتار فعلی خود را مرور می کنیم تا ببینیم کدام یک از آن ها را می خواهیم نگه داریم و کدام یک را به دور اندازیم . البته هیچ کس ما را مجبور نمی کند که از بدبختی های خود دست برداریم . این قدم به عنوان یک قدم مشکل معروف شده ، اما در واقع بسیار ساده است.

ما ترازنامه خود را بدون در نظر گرفتن قدم پنجم بر روی کاغذ می آوریم . به گونه ای قدم چهارم را کار می کنیم که گویی قدم پنجمی وجود ندارد . در موقع نوشتن ، هم می توانیم تنها باشیم و هم ممکن است در نزدیک دیگران ترازنامه خود را بنویسیم . در هر صورت و هر طریقی که برای نویسنده راحت تر باشد ، همان خوب است . آن چه که می نویسیم به نسبت احتیاج می تواند کوتاه و یا بلند باشد . اعضای با تجربه می توانند در این مورد به ما کمک کنند . مطلب مهم این است که ترازنامه اخلاقی بنویسیم . در صورتی که لغت اخلاقی آزارمان می دهد ، می توانیم نام آن را ترازنامه مثبت و منفی بگذاریم .

 

قدم پنج :

12 قدم,دوازده قدم,12 قدم بهبودی,12 قدم NA,دوازده قدم بهبودی

ما چگونگی دقیق خطاهای مان را به خداوند ، به خود و یک انسان دیگر اقرار کردیم .

 

قدم پنجم ، کلید آزادی است و به ما اجازه می دهد که در زمان حال و پاک زندگی کنیم . در میان گذاشتن چگونگی دقیق خطاهایمان به ما آزادی زندگی می دهد . بعد از برداشتن قدم چهارم دقیق ، با محتوای ترازنامه خود روبرو می شویم .به ما گفته اند که اگر بخواهیم این نقص ها را مخفی کنیم ، ما را دوباره به مصرف خواهند کشاند . رها نکردن گذشته ، از زندگی بیزارمان می کند و نمی گذارد نقش خود را در مسیر زندگی تازه مان ایفا کنیم . در صورتی که ما در برداشتن قدم پنجم صادق نباشیم ، همان نتایجی را که از ناصادقی های گذشته خود گرفته ایم ، دوباره خواهیم گرفت .

قدم پنجم پیشنهاد می کند که چگونگی خطاهای خود در برابر خداوند ، خود و یک انسان دیگر اقرار کنیم . ما به خطاهای خود توجه کرده و پس از بررسی الگوهای رفتاری خود ، شروع به دیدن زوایای تاریک بیماری خود کرده ایم . حال در نشستی ، ترازنامه خود را با صدای بلند ، با یک نفر دیگر در میان می گذاریم . نیروی برتر ما ، در قدم پنجم ، همراه ما خواهد بود . ما کمک لازم را دریافت کرده و آزادی رویارویی با خود و یک انسان دیگر را خواهیم داشت . برای ما اقرار به چگونگی دقیق خطاهای مان نزد نیروی برترمان ، ضروری به نظر نمی رسید و دلیل می آوردیم که ” خدا همه چیز را خودش می داند. ” با آن که او همه چیز را می داند ، اما اقرار باید از زبان ما باشد ، تا موثر واقع شود . قدم پنجم فقط بازخوانی قدم چهارم نیست.

ما سال ها از توجه به چهره واقعی خود اجتناب می کردیم . از خودمان خجالت می کشیدیم و خود را از بقیه دنیا جدا می دانستیم . اکنون که قسمت شرم آور زندگی خود را به بند کشیده ایم ، می توانیم با اقرار و روبرو شدن با آن ، از لوث وجودش پاک کنیم . غم انگیز است اگر تمام آن ها را بنویسیم و بعد به داخل کشوی میز بیندازیم . این نقص ها ، در تاریکی رشد می کنند و در پرتو نور می میرند. قبل از پیوستن به معتادان گمنام ، احساس می کردیم هیچ کس نمی تواند کارهایی که ما انجام داده بودیم را ، درک کند . می ترسیدیم که اگر باطن خود را آشکار کنیم ، طرد شویم . اکثر معتادان از این مسئله رنج می برند . ما متوجه شده ایم که این احساس ، واقع بینانه نبوده و اعضای انجمن ، ما را به خوبی درک می کنند.

ما باید کسی را که قرار است قدم پنجم مان را بشنود به دقت انتخاب کنیم . باید مطمئن باشیم که از جریان کار ما اطلاع دارد و می داند که چرا آن را انجام می دهیم . با آن شرایط مشکلی برای انتخاب شخص مورد نظر وجود ندارد ، اما اعتماد به او بسیار مهم است . تنها چیزی که ما را حاضر به برداشتن جدی این قدم می کند ، اطمینان کامل به درستی و معتمد بودن اوست . بعضی از ما قدم پنجم را با یک شخص کاملا غریبه برمی داریم . در حالی که برخی دیگر انتخاب یکی از اعضای انجمن معتادان گمنام را ترجیح می دهیم . ما می دانیم که یک معتاد دیگر ، کمتر ممکن است در مورد ما با تعبیر نادرست ، یا کم لطفی قضاوت کند. وقتی انتخاب خود را کردیم و با شخص مورد نظر تنها شدیم ، با تشویق او شروع می کنیم و از آن جا که مسئله مرگ و زندگی در بین است ، بنابراین می خواهیم قاطع ، صادق و دقیق باشیم.

بعضی از ما سعی کردیم قسمتی از گذشته خود را مخفی کنیم . فکر می کردیم می توانیم راه ساده تری برای رویارویی با احساسات درونی خود پیدا کنیم . ممکن است فکر کنیم که نوشتن در مورد گذشته کافی است . اما ، ما نمی توانیم بهای این اشتباه را بپردازیم . این قدم ، از اعمال و انگیزه های ما پرده برداری می کند . نمی توانیم انتظار داشته باشیم که این چیزها خود به خود بر ملا شوند . سرانجام از خجالت گذشته بیرون می آییم و می توانیم در آینده از احساس گناه اجتناب کنیم .

ما طفره نمی رویم و کار امروز را به فردا نمی اندازیم . باید قاطع باشیم و واقعیت را تمام و کمال در اسرع وقت و به سادگی بیان کنیم . خطری که همیشه وجود دارد این است که در مورد خطاهایمان اغراق کنیم . به همان نسبت اگر نقش خود را موجه یا کم اهمیت جلوه دهیم ، باز هم به استقبال خطر رفته ایم . به هر حال ما هنوز می خواهیم خودمان را خوب جلوه دهیم .
معتادان معمولا زندگی شان سری است . ما سال های درازی سعی می کردیم کمبود اعتماد به نفس مان را با مخفی شدن در پشت ظاهری بدلی که بتواند مردم را گول بزند پنهان کنیم . متاسفانه بیش از هر کس خودمان را گول زدیم . با آن که معمولا از خارج جذاب و متکی به نفس به نظر می رسیدیم ، اما در واقع در درون ، شخصیت سست و متزلزلی را مخفی می کردیم . نقاب ها باید کنار بروند . ترازنامه خود را همان طور که نوشته ایم بدون از قلم انداختن هیچ مطلبی می خوانیم .

این قدم را همچنان با صداقت و دقت تا به آخر ادامه می دهیم . مشارکت در مورد اسرار و خلاصی از سنگینی بار گذشته ها ، باعث می شود که ما بتوانیم راحت نفس بکشیم . معمولا وقتی این قدم را با کسی مشارکت می کنیم ، شنونده هم قسمتی از داستان خود را با ما در میان می گذارد . متوجه می شویم که منحصر به فرد نیستیم . با پذیرفته شدن توسط مخاطب مورد اعتمادمان ، می بینیم همان طور که هستیم ، می توانیم قابل قبول باشیم .

شاید ما هرگز نتوانیم تمام اشتباهات گذشته خود را به یاد بیاوریم ، اما به هر حال بهترین و بیشترین سعی خود را می کنیم . در این مرحله ، شروع به تجربه احساساتی واقعی با ماهیت روحانی می کنیم . اگر زمانی فرضیه های روحانی داشته ایم ، حال بیدار شدن در دیاری حقیقتا روحانی را آغاز می کنیم . تجزیه و تحلیلی که در ابتدا از خود می کنیم ، معمولا تعدادی از الگوهای رفتاری ما را برملا می کند که شاید از آن ها خوش مان نیاید ، اما رویارویی با این الگوها و بیرون آوردنشان از تاریکی این امکان را فراهم می کند که بتوانیم بطور سازنده ای با آنها روبرو شویم . ما نمی توانیم این تغییرات را به تنهایی بوجود آوریم و نیاز به کمک خداوند ، بدان گونه که او را درک می کنیم و انجمن معتادان گمنام خواهیم داشت .

12 قدم,دوازده قدم,12 قدم بهبودی,12 قدم NA,دوازده قدم بهبودی,دوازده قدم معتادان گمنام

قدم شش :

12 قدم,دوازده قدم,12 قدم بهبودی,12 قدم NA,دوازده قدم بهبودی

ما آمادگی کامل پیدا کردیم که خداوند کلیه نواقص شخصیتی ما را برطرف کند.

 

چه لزومی دارد چیزی را که آمادگی اش را نداریم بی جهت طلب کنیم ؟ این کار معنایش دنبال درد سر رفتن است . بارها اتفاق افتاده معتادان به دنبال اجرت کاری بوده اند که زحمتش را نکشیده اند . چیزی که ما در قدم شش برایش تلاش می کنیم ، تمایل است . درجه خلوص ما در به کارگیری این قدم ، رابطه مستقیمی با تمایل برای تغییر دارد. آیا واقعا می خواهیم که از رنجش ها ، ترس و خشم خود خلاص شویم ؟ بسیاری از ما به ترس ها ، تردیدها ، افسوس ها و نفرت های خود می چسبیم ، زیرا در دردهای آشنا ، امنیت منحرفی وجود دارد. این طور به نظر می رسد که نگه داشتن هر چیز آشنایی ، مطمئن تر از ، از دست دادن آن ، به خاطر چیزهای ناشناخته است .

رها کردن نواقص شخصیتی ، باید با قاطعیت انجام شود . تسلطی که آن ها روی ما دارند ما را تضعیف می کند و باعث زجرمان می شود . اگر قبلا مغرور بوده ایم ، اکنون متوجه می شویم که دیگر نمی توانیم ، بدون تاوان ، متکبر باشیم . ما اگر فروتن نباشیم ، خوار و خفیف می شویم . اگر طمع کار باشیم ، هرگز روی رضایت را نمی بینیم . قبل از برداشتن قدم های چهارم و پنجم ما می توانستیم در ترس ، خشم ، نادرستی و افسوس افراط کنیم . اکنون افراط در نواقص شخصیتی ، تفکر منطقی ما را تیره و تار می کند . خودخواهی ، به زنجیر غیرقابل تحمل و خفه کننده ای تبدیل می شود و ما را به عادت های بد گذشته متصل می کند . نواقص مان تمام وقت و انرژی مان را به هدر می دهند .

ما ترازنامه قدم چهارم خود را بررسی می کنیم و به تاثیری که این نواقص در زندگی ما می گذارند خوب توجه می کنیم . به مرور خواهش آزادی از این نقص ها در ما پدید می آید و ما دعا می کنیم و یا به عبارت دیگر تمایل ، آمادگی و توانایی آن را پیدا می کنیم که بگذاریم خداوند این نقص های مخرب را بر طرف کند . اگر قرار است پاک بمانیم لازم است تغییر شخصیت دهیم . ما ، می خواهیم که تغییر کنیم .

می باید در رابطه با نقص های قدیمی خود ، روشن بین باشیم . با آن که ما از وجود نقص های خود اطلاع داریم ، اما هنوز همان اشتباهات گذشته را تکرار می کنیم و نمی توانیم از عادات بد خود دست برداریم . برای رسیدن به زندگی مورد علاقه مان ، دست به دامان انجمن می شویم . از دوستان مان می پرسیم : ” آیا شما دست از کارهایی که می کردید برداشته اید ؟ ” تقریبا بدون استثناء جواب این است که : بله به بهترین وجهی که می توانستیم . وقتی ما چگونگی نواقص خود را در زندگی می بینیم و آن ها را می پذیریم ، آن وقت می توانیم از آنها دست برداریم و به زندگی تازه خود بپردازیم . وقتی می بینیم که بجای تکرار اشتباهات گذشته ، اشتباهات جدیدی در زندگی خود می کنیم ، متوجه می شویم که در حال رشدیم .

در موقع به کارگیری قدم ششم ، باید این مطلب مهم را به خاطر داشته باشیم که ما انسان هستیم و نباید توقعات بیجا از خود داشته باشیم . قدم ششم ، قدم تمایل است . اصل روحانی این قدم ، تمایل می باشد . قدم ششم به ما کمک می کند که در مسیری روحانی به حرکت در آییم ، اما ما انسان هستیم و گاه از مسیر منحرف خواهیم شد . سرکشی ، نقصی شخصیتی است که باعث تباهی ما می گردد . در وقت سرکشی ، ما نباید ایمان خود را از دست بدهیم . سرکشی ، می تواند باعث بی تفاوتی و بی تحملی شود ، اما با کوشش مستمر می توان بر آن غلبه کرد . ما ، مرتب برای پیدا کردن تمایل ، دعا می کنیم . شاید مردد باشیم که آیا خدا صلاح می داند که به ما کمک کند و یا مشکلی پیش نخواهد آمد .

از عضو دیگری سوال می کنیم ، می گوید ” تو درست همان جایی هستی که باید باشی .” ما آمادگی خود را جهت برطرف شدن نقص های مان تجدید کرده و خود را تسلیم پیشنهادهای ساده برنامه می کنیم . با آن که آمادگی ما کامل نیست ، اما در مسیر درستی قرار گرفته ایم .

سرانجام ایمان ، فروتنی و پذیرش جای غرور و سرکشی را می گیرد . به مرور با خود آشنا می شویم . در می یابیم که در حال صعود به سوی بلوغ آگاهی هستیم . در اثر تبدیل تمایل به امید ، کم کم حال مان بهتر می شود . شاید برای اولین بار بتوانیم دورنمایی از زندگی تازه خود را ببینیم . با داشتن افق تازه ای در زندگی ، تمایل خود را به مرحله عمل در می آوریم و قدم هفتم را آغاز می کنیم .

12 قدم,دوازده قدم,12 قدم بهبودی,12 قدم NA,دوازده قدم بهبودی,دوازده قدم معتادان گمنام

قدم هفت :

12 قدم,دوازده قدم,12 قدم بهبودی,12 قدم NA,دوازده قدم بهبودی

ما با فروتنی از او خواستیم تا کمبود های اخلاقی ما را بر طرف کند.

نواقص شخصیتی و یا کمبود های اخلاقی ، همان عواملی هستند که در تمام دوران زندگی باعث درد و بدبختی ما شده اند . اگر آن ها عوامل خوشحالی و سلامت ما بوده اند ، این گونه کارمان به جای باریک کشیده نمی شد . ما می بایست حاضر می شدیم بگذاریم خداوند ، بدان گونه که او را درک می کردیم ، این نواقص را برطرف کند . وقتی تصمیم گرفته باشیم که بگذاریم خداوند ما را از عوامل بی فایده و نابود کننده شخصیت مان خلاص کند ، به قدم هفتم رسیده ایم . ما به تنهایی نمی توانستیم از عهده پستی و بلندی های زندگی برآییم ، اما این مطلب را وقتی متوجه شدیم که زندگی خود را واقعا به تباهی کشیده بودیم . اقرار به این واقعیت ، باعث شد که ما تا حدودی با فروتنی آشنا شویم . این ، خمیره اصلی قدم هفتم است . فروتنی ، ارمغان پیدایش صداقت با خویشتن است . ما از قدم اول شروع به تمرین صداقت کرده ایم .

ما اعتیاد و عجز خود را پذیرفته ایم . یک نیروی برتر از خود پیدا کردیم و آموختیم که به او اعتماد کنیم . زندگی خود را تجزیه و تحلیل کردیم و فهمیدیم که واقعا چه کسی هستیم . فروتنی واقعی این است که خود را بپذیریم و صادقانه کوشش کنیم که خود باشیم . هیچ یک از ما بطور کامل خوب و بد نیست . ما مردمانی هستیم که هم محسنات و هم معایبی داریم . مهم تر این است که ما انسان هستیم .

فروتنی ، همان قدر برای پاک ماندن لازم است که نان و آب ، برای زنده ماندن . بر اثر پیشرفت اعتیاد ، ما سعی خود را صرف ارضای نیازهای مادی می کردیم و نیازهای دیگر برای مان مطرح نبود . ما همیشه فقط در فکر برآوردن امیال ابتدایی خود بودیم .

قدم هفتم ، یک قدم عملی است و اکنون وقت آن است که از خداوند طلب کمک و رهایی کنیم . باید توجه داشته باشیم که تنها راه موجود ، استفاده از فکر خودمان نیست و دیگران هم می توانند ما را راهنمایی کنند . وقتی کسی درباره کمبودهای ما حرفی بزند ، ممکن است در وهله اول حالت دفاعی به خود بگیریم . اما باید به خاطر داشته باشیم که ما کامل نیستیم و همیشه جای رشد داریم . ما اگر واقعا طالب آزادی هستیم باید به خاطر داشته باشیم که به نکاتی که اعضای معتاد ، عنوان می کنند خوب توجه کنیم . در صورتی که کمبودهایی که کشف می کنیم واقعی باشند و شانس رفع شر از آن ها را داشته باشیم ، مطمئنا از خود احساس رضایت خواهیم کرد.

در اجرای این قدم ، بعضی ها مایلند که به زانو بیفتند ، بعضی بسیار ساکتند و برخی با احساس پرشورشان تمایل شدید خود را نشان می دهند . واژه فروتنی در قدم هفتم به این خاطر آمده است که ما با نیروی برتر از خود تماس می گیریم تا از او تقاضا کنیم ما را از محدودیت های روال قبلی زندگی آزاد کند . بسیاری از ما آماده ایم که این قدم را بی قید و شرط و به صرف ایمان به کار گیریم ، زیرا از کارهایی که کرده ایم و احساسی که داریم خسته شده ایم . هر چیزی که نتیجه بدهد ما آن را تا انتها دنبال می کنیم .

این ، راه ما به سوی رشد روحانی است . ما هر روز تغییر می کنیم . به مرور و با نرمی خود را از انزوا و تنهایی اعتیاد بیرون آورده و وارد مسیر اصلی زندگی می شویم . این رشد ، از آرزو کردن بدست نیامده است ، بلکه نتیجه عمل و دعای ماست . هدف اصلی قدم هفتم این است که ما از خود جدا شویم و سعی کنیم خودمان را با اراده نیروی برترمان ، وفق دهیم . در صورتی که مراقب نباشیم و متوجه مفهوم روحانی قدم هفتم نشویم ، ممکن است با مشکلاتی روبرو شده و دوباره بدبختی های گذشته را بر سر خود بیاوریم . یکی از خطراتی که وجود دارد ، این است که نسبت به خود بیش از حد سخت گیر باشیم .

مشارکت با سایر معتادان در حال بهبودی ، به ما کمک می کند که به خودمان سخت نگیریم . پذیرش نواقص دیگران ، می تواند به ما کمک کند که فروتنی را بیاموزیم و راه را برای رفع نواقص خود هموار کنیم . خداوند ، اغلب از طریق کسانی که به اندازه کافی به بهبودی اهمیت می دهند ، به ما کمک می کند ، تا از کمبودهای اخلاقی خود آگاه شویم . ما متوجه شده ایم که فروتنی ، نقش بزرگی در این برنامه و روال زندگی تازه ما دارد . ما ترازنامه خود را تهیه می کنیم ، آمادگی پیدا می کنیم که بگذاریم خداوند نواقص شخصیتی مان را برطرف کند و با فروتنی از او می خواهیم کمبودهای اخلاقی مان را برطرف کند . این راه ما به سوی رشد روحانی است و ما خواستار ادامه آن هستیم . بنابراین آماده ایم قدم هشتم را برداریم .

12 قدم,دوازده قدم,12 قدم بهبودی,12 قدم NA,دوازده قدم بهبودی,دوازده قدم معتادان گمنام

قدم هشت :

12 قدم,دوازده قدم,12 قدم بهبودی,12 قدم NA,دوازده قدم بهبودی

ما فهرستی از تمام کسانی که به آن ها صدمه زده بودیم تهیه کرده و خواستار جبران خسارت از تمام آن ها شدیم.

 

قدم هشتم ، فروتنی نویافته ما را به آزمایش می گذارد . هدف ما رهایی از زیر بار گناهی است که تا به حال به دوش کشیده ایم . ما می خواهیم بدون ترس یا تعرض ، در چشم های دنیا نگاه کنیم .آیا تمایل داریم فهرستی از تمام کسانی که به آن ها صدمه زده ایم تهیه کنیم ، تا احساس گناه و ترسی را که گذشته ما در خود دارد از میان ببریم ؟ برای موثر واقع شدن این قدم ، تجربه به ما نشان می دهد که قبل از هر چیز باید تمایل در ما به وجود آید .

قدم هشتم آسان نیست و مستلزم صداقت نو ظهوری در مورد رابطه ما با دیگران است . قدم هشتم ، سلسله مراتب عفو و بخشش را به جریان در می آورد . ما دیگران را می بخشیم ، احتمالا آن ها نیز ما را بخشیده و سرانجام ما هم خود را می بخشیم و می آموزیم که چگونه در این دنیا زندگی کنیم . وقتی که به این قدم می رسیم ، آمادگی پیدا می کنیم که بجای توقع درک شدن ، درک کنیم . وقتی بدانیم که در چه قسمت هایی نیاز به جبران خسارت داریم ، زندگی کردن و اجازه زندگی دادن ، آسانتر خواهد شد . این کار ممکن است اکنون مشکل به نظر برسد ، اما وقتی آن را انجام دادیم ، تعجب می کنیم که چرا مدت ها قبل آن را انجام نداده ایم .

ما برای تهیه یک فهرست دقیق ، به قدری صداقت واقعی ، نیاز داریم . یکی از کارهایی که برای آمادگی جهت تهیه فهرست قدم هشتم مفید به نظر می رسد ، تعریف لغت “صدمه ” است . یکی از تعاریف صدمه ، خسارت جسمی و روحی است و تعریف دیگر آن عامل درد و رنج بودن و ضرر و زیان رساندن است . خسارت ممکن است در اثر یک حرف ، یک کار و یا عدم انجام کاری به وجود آید . صدمه می تواند نتیجه حرف ها یا کارهای عمدی و یا غیر عمدی باشد . درجه و شدت صدمه ، از باعث ناراحتی خیال کسی شدن شروع و به آسیب جسمی رساندن و حتی قتل ختم می شود.

قدم هشتم ، ما را با مشکلی روبرو می کند . بسیاری از ما به سختی می توانیم اقرار کنیم که به دیگران لطمه زده ایم ، زیرا تصور می کردیم که خود قربانی اعتیاد بوده ایم . اجتناب از این گونه توجیه ها در قدم هشتم بسیار مهم است . ما باید حساب کاری را که در حق ما شده است ، از حساب کاری که در حق دیگران کرده ایم ، جدا کنیم . ما توجیهات و عقایدمان را در مورد قربانی بودن کنار می گذاریم . اغلب ما فکر می کردیم که فقط به خودمان صدمه زده ایم ، اما اگر بخواهیم اسم خودمان را هم در لیست منظور کنیم ، آن را در انتهای فهرست می نویسیم . این قدم ، یک مجموعه از اقداماتی است که منجر به ترمیم خرابی های زندگی ما می شود.

قضاوت در مورد تقصیر دیگران ، ما را آدم های بهتری نمی کند . آن چه که حال ما را بهتر می کند ، آزاد شدن از زیر بار گناه و تصفیه زندگی مان است . با نوشتن فهرست خود ، دیگر نمی توانیم صدمه زدن به دیگران را انکار کنیم و اقرار می کنیم که مستقیما و یا بطور غیر مستقیم با اعمال ، دروغ ها ، وعده های تو خالی و یا غفلت های مان دیگران را آزار داده ایم . ما فهرست مان را می نویسیم و یا از قدم چهارم استفاده می کنیم و هر اسم جدیدی که به فکرمان رسید به آن اضافه می کنیم . با این فهرست ، صادقانه روبرو می شویم و با روشن بینی ، تقصیرات خود را بررسی می کنیم ، تا تمایل به جبران خسارت در ما پدید آید .

 

در بعضی از موارد ممکن است کسانی را که به آن ها بد کرده ایم نشناسیم . تمام کسانی که در دوران مصرف با آن ها در تماس بوده ایم در معرض خطر قرار داشته اند . بسیاری از اعضاء ، در فهرست خود ، والدین ، همسران ، فرزندان ، دوستان ، عشاق ، معتادان دیگر ، آشنایان معمولی ، همکاران ، صاحب کاران ، معلمین ، صاحب خانه و غریبه ها را ذکر کرده اند . ما می توانیم اسم خودمان را هم در این فهرست بیاوریم ، زیرا در دوران مصرف به آهستگی مشغول نابودی خود نیز بوده ایم . برای تهیه جبران خسارت مالی بهتر است لیست جداگانه ای از افراد زیان دیده تهیه کنیم .

 

درست مانند سایر قدم ها ، در این قدم باید دقیق باشیم . اکثر ما در رابطه با هدفی که از نوشتن این فهرست داریم ، بیشتر با کم و کسر روبرو می شویم ، تا با زیادی . در عین حال نمی توانیم تکمیل این قدم را به خاطر عدم اطمینان در کامل بودن فهرست مان به تعویق اندازیم . ما هرگز کارمان تمام نمی شود .

مشکل نهایی در به کارگیری قدم هشتم ، جدا کردن آن از قدم نهم است . تصور و تجسم جبران خسارت ، می تواند مانع عمده ای برای نوشتن فهرست و تمایل پیدا کردن باشد . ما طوری این قدم را انجام می دهیم که گویی قدم نهم وجود ندارد .ما حتی در مورد جبران خسارت فکر نمی کنیم و فقط توجه خود را دقیق بر روی آن چه قدم هشتم گفته است متمرکز می کنیم : ” فهرستی تهیه کرده و تمایل پیدا کن ” . مهم ترین کاری که این قدم برای ما انجام می دهد این است که ما را از دید و طرز تلقی تازه ای که کم کم در مورد خود و در رابطه با دیگران پیدا کرده ایم ، آگاه می کند .

 

گوش دادن به تجربیات اعضای دیگر در مورد این قدم ، مطالب گنگی را که برای نوشتن این فهرست ممکن است با آن روبرو شویم برای مان روشن می کند . همین طور راهنماهای مان هم ممکن است تجربیات شان در مورد کار کردن قدم هشتم را با ما در میان بگذارند و مطرح کردن سوالات مان در جلسات نیز می تواند ما را از موهبت وجدان گروه بهره مند کند .

قدم هشتم ، تحول بزرگی در زندگی ای که تحت تسلط احساس گناه و افسوس است ایجاد می کند . آینده ما تغییر می کند و دیگر لازم نیست از کسانی که به آن ها صدمه زده ایم دوری کنیم . در اثر برداشتن این قدم ، آزادی تازه ای به ما داده می شود که به انزوای مان خاتمه می دهد . وقتی متوجه نیاز خود به بخشودگی می شویم ، بیشتر به بخشیدن تمایل پیدا می کنیم . در این مرحله ما حداقل می دانیم که دیگر عمدا باعث بدبختی دیگران نمی شویم .قدم هشتم ، یک قدم عملی است و مانند بقیه قدم ها سریعا نتیجه می دهد . اکنون می توانیم با آزادی جبران خسارت خود را در قدم نهم آغاز کنیم .

12 قدم,دوازده قدم,12 قدم بهبودی,12 قدم NA,دوازده قدم بهبودی,دوازده قدم معتادان گمنام

قدم نه :

12 قدم,دوازده قدم,12 قدم بهبودی,12 قدم NA,دوازده قدم بهبودی

ما به طور مستقیم در هر جا که امکان داشت از این افراد جبران خسارت کردیم ، مگر در مواردی که اجرای این امر به ایشان و یا دیگران لطمه بزند .

 

این قدم را نباید پشت گوش انداخت . زیرا در غیر این صورت مثل این است که در برنامه خود جایی برای لغزش ذخیره کرده باشیم . به نظر می رسد که غرور ، ترس ، تعلل و کار امروز را به فردا افکندن ، اغلب در این راه ، موانع صعب العبوری هستند و سد راه پیشرفت و رشد می شوند . مسئله مهم این است که کار را شروع کنیم و آماده پذیرش واکنشهای کسانی که به آن ها صدمه زده ایم باشیم و به بهترین وجهی که می توانیم خسارت ها را جبران کنیم .

موقع شناسی ، یکی از نکات مهم این قدم است . ما بایست در وقت مناسب جبران خسارت کنیم ، جز در مواردی که انجام آن صدمات بیشتری به بار آورد . گاهی اوقات ، در واقع نمی توانیم جبران خسارت کنیم ، زیرا انجام این کار عملی و ممکن نیست و در بعضی از شرایط ممکن است جبران خسارت ، از حد و توانایی ما خارج باشد . ما دریافتیم در مواردی که امکان تماس با شخص آزار دیده وجود نداشته باشد ، تمایل می تواند جای اقدام و عمل را پر کند ، اما هرگز نباید به خاطر خجالت ، ترس و تنبلی از تماس گرفتن خودداری کنیم .

ما می خواهیم از زیر بار گناه خلاص شویم ، اما نمی خواهیم بهای آن را دیگران بپردازند . باید از به میان کشاندن پای شخص ثالث یا رفقای زمان مصرف که شاید مایل نباشند نامی از آنها برده شود ، خودداری کنیم . ما حق نداریم و نیازی هم نیست که شخص دیگری را به خطر اندازیم . در این گونه موارد غالبا لازم است از دیگران طلب راهنمایی کنیم .

توصیه می کنیم مشکلات قانونی به وکلا سپرده شود و مشکلات مالی و پزشکی به متخصصین آن واگذار گردد .قسمتی از یادگیری موفقیت آمیز آموختن این است که چه وقت احتیاج به کمک داریم . در برخی از روابط گذشته ما ممکن است هنوز مسائل حل نشده ای وجود داشته باشد . ما با جبران خسارت سهم خود را برای حل کردن این مسائل انجام می دهیم .

ما می خواهیم از ادامه مخالفت و رنجش مداوم دوری کنیم . در بسیاری از موارد تنها کاری که از دست مان بر می آید این است که به سراغ شخص مورد نظر خود برویم و با فروتنی ، درک خطاهای گذشته خود را از او درخواست کنیم . بعضی از اوقات که دوستان قدیمی و خویشاوندان از کدورت خود دست بر می دارند ، لحظات لذت بخشی است . تماس گرفتن با فردی که هنوز داغ دلش تازه است ، می تواند خطرناک باشد . در مواردی که جبران خسارت مستقیم برای ما یا دیگران خطری به وجود آورد ، جبران خسارت غیر مستقیم ممکن است ضرورت پیدا کند . ما به بهترین نحوی که می توانیم جبران خسارت می کنیم . ما سعی می کنیم به یاد داشته باشیم که این کار را به خاطر خودمان انجام می دهیم . به جای احساس گناه و پشیمانی قبلی ، احساس می کنیم از گذشته خود رها شده ایم .

ما می پذیریم که اعمال خودمان باعث به وجود آوردن دید و طرز تلقی منفی ما بوده است . قدم نهم به ما در مورد احساس گناهی که نسبت به خود داریم و به دیگران در مورد احساس خشمی که نسبت به ما دارند کمک می کند . گاهی اوقات تنها جبران خسارتی که می توانیم انجام دهیم ، این است که پاک بمانیم . ما آن را به خودمان و عزیزان مان مدیونیم . ما دیگر به خاطر مصرف مان باعث آلودگی اجتماع خود نمی شویم . گاه تنها راه جبران خسارت ، خدمت به جامعه است . ما اکنون در حال کمک به خود و سایر معتادان در مسیر بهبودی هستیم و این تلافی بزرگی در حق کل جامعه است.

در جریان بهبودی ، سلامت عقل به ما بازگردانده می شود و قابلیت برقراری رابطه های مثبت با دیگران ، جزئی از این سلامتی است . ما اکنون کمتر مردم را تهدیدی برای امنیت خود می دانیم . احساس امنیت واقعی ، جای درد جسمی و سر در گمی روحی را که در گذشته احساس می کردیم گرفته است . ما با افرادی که به آن ها صدمه زده ایم با فروتنی و حوصله روبرو می شویم . بسیاری از نزدیکان صمیمی ما ممکن است از پذیرش بهبودی ما به عنوان یک واقعیت اکراه داشته باشند .

نباید فراموش کنیم که آن ها رنج و عذاب زیادی کشیده اند ، اما معجزات هم به وقت خود بوقوع خواهند پیوست . بسیاری از ما که از خانواده های خود جدا شده بودیم ، دوباره موفق شده ایم که روابط خود را با آن ها برقرار کنیم . به تدریج پذیرش تغییرات ما برای شان آسان تر می شود . طول دوران پاکی ، خود بهترین مجاب کننده است . بردباری ، قسمت مهمی از بهبودی ماست . عشق بدون شرطی که تجربه می کنیم ، میل به زندگی را دوباره در ما شعله ور می کند و هر حرکت مثبتی از جانب ما موقعیت غیر منتظره ای را برای مان به وجود می آورد . در جبران خسارت ، ایمان و شجاعت فراوانی صرف می شود ، که نتیجه آن رشد روحانی بیشتر است . ما در حال رهایی از زیر بار خرابی های گذشته مان هستیم و می خواهیم حساب و کتاب زندگی مان را با تهیه مستمر ترازنامه قدم دهم همچنان درست نگاه داریم .

12 قدم,دوازده قدم,12 قدم بهبودی,12 قدم NA,دوازده قدم بهبودی,دوازده قدم معتادان گمنام

قدم ده :

12 قدم,دوازده قدم,12 قدم بهبودی,12 قدم NA,دوازده قدم بهبودی

ما به تهیه ترازنامه شخصی خود ادامه دادیم و هر گاه در اشتباه بودیم سریعا به آن اقرار کردیم .

قدم دهم ، ما را از زیر بار خرابکاری های در حال حاضرمان آزاد می کند . اگر در مورد نقص های مان حواس مان جمع نباشد ، ما را به بن بستی می کشانند که دیگر نمی توانیم از آن پاک بیرون بیاییم .

یکی از اولین چیزهایی که در معتادان گمنام یاد می گیریم ، این است که اگر مصرف کنیم ، بازنده می شویم و همین طور می آموزیم که اگر بتوانیم از انجام کارهایی که باعث زجرمان می شود ، اجتناب کنیم ، درد کمتری را تجربه خواهیم کرد . مفهوم ادامه روزانه تراز شخصی ، این است که ما عادت می کنیم ، خودمان ، رفتارمان ، دیدگاه مان و روابط مان را مورد بررسی قرار دهیم . ما بندگان عادتیم و در برابر طرز تفکر و واکنش های قدیمی خود آسیب پذیریم .

بعضی اوقات به نظر می رسد که ادامه مسیر خود تخریبی ، آسان تر از ورود به یک راه جدید و ظاهرا خطرناک است . ما دیگر مجبور نیستیم به دام الگوهای قدیمی خود بیفتیم . ما امروز حق انتخاب داریم .

قدم دهم می تواند به ما کمک کند که مشکلات زندگی خود را حل کنیم و از تکرار آن جلوگیری کنیم . ما در طول روز اعمال خود را بررسی می کنیم . برخی از ما در مورد احساسات خود نیز مطالبی می نویسیم و چگونگی آن ها را تشریح کرده و نقشی را که ممکن است در به وجود آمدن این مشکلات داشته باشیم ، بررسی می کنیم . آیا به کسی زیان رسانده ایم ؟ آیا لازم است بپذیریم که در اشتباه بوده ایم ؟

اگر مشکلاتی وجود داشته باشد ، سعی می کنیم آن ها را حل و فصل کنیم . اگر به این گونه مسائل رسیدگی نکنیم ، خود به خود حادتر می شوند .

این قدم می تواند خط دفاعی ما در مقابل دیوانگی قدیمی باشد . ما می توانیم از خود سوال کنیم که آیا در حال افتادن به ورطه الگوهای قدیمی خشم ، رنجش و ترس نیستیم ؟ آیا احساس نمی کنیم که بدام افتاده ایم ؟ آیا خودمان را به دست خود به دردسر نمی اندازیم ؟ آیا بیش از حد گرسنه ، عصبانی ، تنها و خسته نیستیم ؟ آیا زیاد خودمان را جدی نمی گیریم ؟ آیا باطن خود را با ظاهر دیگران مقایسه نمی کنیم ؟ آیا از بیماری جسمی رنج نمی بریم ؟ جواب این سوالات می تواند به ما کمک کند که بتوانیم با مشکلات روزمره خود روبرو شویم . ما دیگر مجبور نیستیم با احساس خلاء درونی زندگی کنیم . بسیاری از نگرانی های بزرگ و مشکلات اساسی ما به خاطر بی تجربگی ما در زندگی کردن بدون مواد مخدر است . غالبا وقتی از اعضای قدیمی می پرسیم که چه باید کرد ؟ از سادگی جوابشان متعجب می شویم .

قدم دهم را می توان سوپاپ دفع فشار خواند . ما این قدم را وقتی که کم و کیف مسائل روز هنوز از خاطرمان نرفته است ، به کار می گیریم . کارهایی را که کرده ایم می نویسیم و سعی می کنیم اعمال خود را توجیه نکنیم . ترازنامه را معمولا پس از پایان روز می توان نوشت . اولین کاری که می کنیم توقف است ! سپس با تامل به خود اجازه می دهیم که از موهبت فکر کردن بهره مند شویم . اعمال ، واکنش ها و انگیزه های خود را بررسی می کنیم . غالبا متوجه می شویم که وضع مان به مراتب بهتر از آن است که احساس مان به ما می گوید . قدم دهم به ما اجازه می دهد اعمال خود را بررسی کرده و قبل از آن که وضع بدتر شود به خطاهای مان اقرار کنیم . لازم است از توجیه اعمال مان ، حذر کنیم . ما سریعا به خطاهای خود اقرار می کنیم و آن ها را تشریح نمی کنیم .

ما این قدم را به طور مستمر کار می کنیم . قدم دهم ، قدم پیش گیری است . هر چه بیشتر این قدم را کار می کنیم ، کمتر با قسمت تصحیحی آن سر و کار پیدا خواهیم کرد . این قدم ابزار بسیار خوبی برای اجتناب از بدبختی هائی است که ما بر سر خود می آوریم . ما احساسات ، عواطف ، هوس ها و اعمال خود را زیر نظر می گیریم . به طور مرتب ، مراقب خود هستیم و بدین ترتیب می توانیم از تکرار اعمالی که باعث بد شدن حال مان می شوند ، خودداری کنیم .

حتی در اوقاتی که حال مان خوب است و همه چیز بر وقف مراد است ، نیز به این قدم نیازمندیم . احساس خوب ، برای ما چیز تازه ای است و باید قدر آن را بدانیم . در وقت بدی اوضاع ، می توانیم چیزهایی که در وقت خوبی اوضاع کاربرد داشته اند را امتحان کنیم . ما ، حق داشتن حال خوب را داریم . ما ، حق انتخاب داریم . دوران خوش ، دام و تله هم می تواند باشد و این خطر وجود دارد که فراموش کنیم . پاکی ، اولویت اول ماست . برای ما مفهوم بهبودی به مراتب بیشتر از فقط خوشی است .

لازم است به خاطر داشته باشیم که همه اشتباه می کنند . ما ، هرگز کامل نمی شویم ، اما با استفاده از قدم دهم می توانیم خودمان را بپذیریم . ما با ادامه ترازنامه شخصی خود ، هم اکنون و در همین جا ، از خود و از گذشته خود رها می شویم . ما دیگر موجودیت خود را توجیه نمی کنیم . این قدم ، به ما امکان می دهد که خودمان باشیم .

12 قدم,دوازده قدم,12 قدم بهبودی,12 قدم NA,دوازده قدم بهبودی,دوازده قدم معتادان گمنام

قدم یازده :

12 قدم,دوازده قدم,12 قدم بهبودی,12 قدم NA,دوازده قدم بهبودی

ما از راه دعا و مراقبه خواهان ارتقاء رابطه آگاهانه خود با خداوند ، بدان گونه که او را درک می کردیم شده و فقط جویای آگاهی از اراده او برای خود و قدرت اجرایش شدیم .

ده قدم اول ، زمینه را برای ارتقاء رابطه آگاهانه ما با خداوندی که خود درک می کنیم فراهم کرده است و زیر بنای دسترسی به اهداف مثبت دیرینه ما می باشد .

پس از رسیدن به این مرحله از برنامه روحانی مان که در اثر تمرین ده قدم اول حاصل شده است ، اکثر ما میل به دعا و مراقبه را پیدا می کنیم . حالت روحانی ما ، اساس اصلی بهبودی موفقیت آمیزی است که رشد نامحدودی را با خود به ارمغان می آورد.

بسیاری از ما وقتی به قدم یازدهم می رسیم ، شروع به فهم واقعی بهبودی می کنیم . در قدم یازدهم ، زندگی مفهوم عمیق تری پیدا می کند . ما با تسلیم زمام امور ، قدرت به مراتب بیشتری پیدا می کنیم .

ماهیت اعتقادات ما ، تعیین کننده روش دعا و مراقبه ما خواهد بود . فقط باید مطمئن شویم که نظام اعتقادی ما برای مان کار می کند . در بهبودی ، نتایج مهم است . همان طور که قبلا گفته شد ، به محض این که ما وارد برنامه معتادان گمنام شدیم و خود را تسلیم بیماری خود کردیم ، گویی تمام دعاهای مان مستجاب شدند .

رابطه آگاهانه ای که در این قدم توصیف شده ، نتیجه مستقیم زندگی کردن قدم هاست . ما از این قدم برای ارتقاء و نگهداری از حالت روحانی خود استفاده می کنیم .

در آغاز ، وقتی ما به این برنامه آمدیم ، از یک نیروی برتر کمکی دریافت کردیم که جریان آن ، با تسلیم ما به این برنامه ، به حرکت درآمد . مقصود از قدم یازدهم این است که آگاهی ما از این قدرت ، افزایش پیدا کند و توانایی خود را برای استفاده از این منبع قدرت ، در زندگی جدیدمان افزایش دهیم .

ما هر چه بیشتر با دعا و مراقبه رابطه آگاهانه مان را با خدای خود گسترش دهیم ، آسان تر می توانیم بگوییم : ” باشد که اراده تو انجام شود نه اراده من “. ما در وقت نیاز می توانیم از خدا طلب کمک کنیم ، تا زندگی مان بهتر شود .

ما خیلی آسان می توانیم دوباره گرفتار عادات سابق خود شویم . برای تضمین بهبودی و رشد خود ، باید بیاموزیم که زندگی مان را بر مبنای یک روال روحانی معقول ادامه دهیم . خداوند ، هیچ وقت به زور به کسی لطف نمی کند ، اما اگر از او بخواهیم ، به ما کمک خواهد کرد . با آنکه ما معمولا احساس می کنیم که چیزی در ما سریعا تغییر کرده است ، اما مدتی طول می کشد تا متوجه تغییرات زندگی خود بشویم . وقتی نهایتا از انگیزه های خودخواهانه خود دست برداریم ، با آرامشی که هرگز تصور آن را هم نکرده ایم ، آشنا خواهیم شد. اخلاقیات وقتی تحمیلی باشد ، آن قدرتی را که ما در صورت انتخاب زندگی روحانی ، پیدا می کنیم ، ندارد . بیشتر ما وقتی حال مان خوب نیست دعا می کنیم و به مرور می آموزیم که اگر همیشه دعا کنیم ، حالمان کمتر خراب می شود و اگر بشود ، شدت کمتری خواهد داشت .

دعا در میان گذاشتن مسائل مان با نیروی برتر است . بعضی وقت ها که دعا می کنیم ، اتفاق خارق العاده ای می افتد و ما وسایل ، راه و انرژی انجام کارهایی را پیدا می کنیم که فراتر از ظرفیت مان است . دعا و تسلیم روزانه ، قدرت نامحدودی به ما می دهد ، به شرط این که ایمان مان را حفظ و تمدید کنیم .

برای بعضی ، دعا کردن درخواست کمک از خدا و مراقبه ، به انتظار جواب نشستن است . ما می آموزیم که در مورد تقاضای چیزهای خاص به هنگام دعا ، بسیار مراقب باشیم . ما دعا می کنیم که خدا اراده خود را به ما نشان دهد و در انجام آن ما را یاری کند . در بعضی از موارد او اراده خود را آن چنان به وضوح آشکار می کند که ما هیچ مشکلی در تشخیص آن نداریم ، اما در موارد دیگر ، نفس ما آن قدر در خودمحوری غرق است که اراده خداوند را برای خود بدون مقاومت و تسلیم مجدد نمی پذیریم . در صورتی که برای رهایی از زیر سلطه عوامل منحرف کننده دعا کنیم ، کیفیت دعای مان معمولا بهتر خواهد شد و ما می توانیم تفاوت آن را حس کنیم . دعا کردن به تمرین نیاز دارد و باید به خاطر داشت که افراد ماهر ، متبحر به دنیا نیامده اند و برای مهارت خود زحمات زیادی کشیده اند . ما از راه دعا ، جویای رابطه آگاهانه با خداوند خود می شویم و با مراقبه این رابطه را برقرار کرده و به کمک قدم یازدهم از آن نگهداری می کنیم .

در سکوت لحظات مراقبه ، اراده خدا بر ما روشن می شود . ساکت کردن افکار از طریق مراقبه آرامش درونی خاصی را به همراه می آورد و ما را با خداوندی که در درون ماست مرتبط می سازد . دلیل اصلی مراقبه ، این است که بدون فکر آرام ، ارتباط با خدا ، حتی اگر محال هم نباشد ، بسیار مشکل است . لازم است افکار همیشه مشغول معمولی ، ساکت شوند تا بتوانیم پیشرفت کنیم . بنابراین هدف تمرینات مقدماتی ما ، ساکت کردن فکر است و باید بگذاریم افکاری که به مغزمان راه می یابند به مرگ طبیعی از بین بروند . وقتی قسمت مراقبه قدم یازدهم برای مان به صورت یک واقعیت در آید ، به مرور از افکار خود فارغ می شویم . می گویند در صورتی مراقبه ارزش دارد که بتوانیم نتیجه آن را در زندگی روزمره خود ببینیم ، واقعیتی که در قدم یازدهم به وضوح مشخص شده است ، ” آگاهی از خواست او برای خود و قدرت اجرایش می باشد “ . برای آن عده از ما که دعا نمی کنند ، تنها راه برداشتن این قدم ، مراقبه است .

ما دعا می کنیم ، چون به ما آرامش می دهد و اعتماد به نفس و شهامت را به ما باز می گرداند و به ما کمک می کند که زندگی مان خالی از بی اعتمادی و ترس باشد.وقتی انگیزه های خودخواهانه خود را کنار بگذاریم و طلب راهنمایی کنیم ، صلح و آرامش را احساس می کنیم . ما شروع به تجربه همدلی و درک دیگران می کنیم ، چیزی که قبل از کارکردن این قدم ، برای ما ممکن نبود .

همان طور که جویای ارتباط شخصی خود با خدای خود می شویم ، شروع به شکفتن می کنیم ، درست مانند غنچه ای که زیر نور آفتاب آغاز به شکفتن می کند . به مرور متوجه می شویم که عشق خداوندی همیشه حی و حاضر و فقط منتظر پذیرش ما بوده است . ما حرکت خود را می کنیم و برکتی را که هر روز به رایگان به ما داده می شود ، می پذیریم و در می یابیم که اتکا به خداوند کم کم راحت تر می شود .

در اوایل ورود به این برنامه ، ما معمولا خیلی از چیزهایی را که ظاهرا خواسته ها و نیازهای مهمی به نظر می رسند ، از خدا می خواهیم ، اما در اثر رشد معنوی و ارتباط با نیروی برترمان به مرور متوجه می شویم تا وقتی که به نیازهای روحانی خود پاسخ دهیم ، مشکلات زندگی تا حد قابل تحملی تخفیف پیدا می کنند .

وقتی فراموش کنیم که قدرت واقعی مان از کجا سرچشمه می گیرد ، به فوریت گرفتار همان الگوهای فکری و حرکاتی که کارمان را به این برنامه کشانده اند ، می شویم . به مرور تعریف جدیدی از ایمان و درک پیدا می کنیم و به مرحله ای می رسیم که می بینیم بزرگ ترین نیازمان ، آگاهی از خواست خدا برای خود و قدرت اجرای آن می باشد. ما خواهیم توانست چیزهایی را که شخصا ترجیح می دهیم کنار بگذاریم ، زیرا متوجه می شویم که خواست خدا برای ما از همان چیزهایی تشکیل شده که بیش از هر چیز دیگری ، برای مان با ارزش است . به مرور اراده خداوند برای مان تبدیل به خواسته واقعی خودمان می شود . این حالت ، حسی است و ممکن نیست که بتوانیم آن را با کلمات ، درست تشریح کنیم .

به مرور آمادگی پیدا می کنیم که بگذاریم دیگران خودشان باشند و دیگر احتیاج نداریم در مورد آن ها قضاوت کنیم . خواسته دخالت در هر امری ، ضرورت خود را از دست می دهد و ما که قبلا نمی توانستیم مفهوم پذیرش را درک کنیم ، امروز با آن آشنا شده ایم .

در طول روز هر چه پیش آید فرقی نمی کند و ما می دانیم که خداوند هر آن چه را که برای سلامت روحانی لازم داریم ، در اختیارمان گذارده است . برای ما اقرار به عجز آسان است ، زیرا خدا به اندازه کافی قدرت دارد که برای پاک ماندن و بهره مندی از رشد روحانی به ما کمک کند . خداوند به ما کمک می کند که حساب و کتاب خود را مرتب کنیم .

به مرور تشخیص واقعیت برای مان آسان تر می شود . از طریق تماس مداوم با نیروی برترمان ، جواب هایی را که بدان نیاز داریم ، می گیریم . ما قدرت انجام کارهایی را پیدا می کنیم که زمانی انجام شان برای مان ممکن نبود . ما به عقاید دیگران احترام می گذاریم . ما شما را تشویق می کنیم که مطابق اعتقادات خود جویای راهنمایی و کسب نیرو شوید .

ما از بابت این قدم سپاسگزاریم ، زیرا شروع به دریافت چیزهایی می کنیم که به صلاح ماست . بعضی وقت ها ، ما برای رسیدن به خواسته های خود ، دعاهائی کردیم که پس از مستجاب شدن ، باعث گرفتاری مان شده اند . ما گاه برای رسیدن به چیزی دعا می کردیم ، اما چون نمی توانستیم از عهده آن برآییم ، مجبور می شدیم دعا کنیم که خداوند آن را از ما پس بگیرد .

پس از آن که متوجه قدرت دعا و مسئولیتی که به همراه آن است شدیم ، خواهیم توانست از قدم یازدهم به عنوان یک راهنما در برنامه روزانه مان استفاده کنیم .

12 قدم,دوازده قدم,12 قدم بهبودی,12 قدم NA,دوازده قدم بهبودی,دوازده قدم معتادان گمنام

قدم دوازده :

12 قدم,دوازده قدم,12 قدم بهبودی,12 قدم NA,دوازده قدم بهبودی

با بیداری روحانی حاصل از برداشتن این قدم ها ، ما کوشیدیم این پیام را به معتادان برسانیم و این اصول را تمام امور زندگی خود به اجرا درآوریم .

خرابی های زندگی گذشته ما باعث شد که به معتادان گمنام بیاییم و تنها انتظاری که نداشتیم بیداری روحانی بود ، ما فقط و فقط می خواستیم دیگر درد نکشیم .

قدم ها ، ما را به طرف بیداری روحانی هدایت می کنند . این بیداری ، با تغییراتی که در زندگی ما پدید می آید به وضوح قابل رویت است . تغییرات پیش آمده ، به ما امکان بهتری می دهند که بتوانیم اصول روحانی را در زندگی خود پیاده کنیم و پیام بهبودی و امید را به معتادی که هنوز در عذاب است برسانیم . در صورتی که ما اصول پیام خود را در زندگی رعایت نکنیم ، پیام مان بی معنا خواهد بود . وقتی ما مطابق اصول برنامه زندگی می کنیم ، اعمال و زندگی ما به مراتب بیشتر از کلمات و نشریات مان به آن معنا می دهد .

اگر چه پدیده بیداری روحانی به صورت های گوناگونی در شخصیت ها ی مختلف انجمن ما نمایان می شود . لیکن بیداری های روحانی جنبه های مشترکی نیز دارند که شامل از میان رفتن احساس تنهایی و به وجود آمدن جهت و مسیر در زندگی است ، بسیاری از ما معتقدیم که اگر بیداری روحانی با افزایش آرامش فکری و توجه به مسایل دیگران همراه نباشد ، هیچ مفهومی ندارد . برای حفظ و نگهداری آرامش فکری خود سعی می کنیم که در زمان حال زندگی کنیم .

آن عده از ما که این قدم ها را به بهترین وجه ممکن کار کرده ایم ، نتایج خوبی بدست آورده ایم . ما اعتقاد داریم که این نتایج ، اثر مستقیم زندگی بر طبق اصول این برنامه است .

از همان وقتی که خیال مان از بابت اعتیاد راحت می شود ، خطر در دست گرفتن اختیار زندگی ، دوباره ما را تهدید می کند و درد و رنجی را که کشیده ایم ، فراموش می کنیم . در دوران مصرف ، اختیار زندگی ما در دست بیماری مان بود . هنوز هم این بیماری آماده و منتظر است که دوباره بر ما غلبه کند . ما به سرعت فراموش می کنیم که تمام کوشش های گذشته ما برای کنترل زندگی ، با شکست مواجه شده بود .

در این مرحله ، اکثر ما متوجه می شویم که تنها راه ممکن برای حفظ هدیه ای که به ما داده شده ، این است که آن را با معتادانی که هنوز در عذابند در میان بگذاریم . این کار ، بهترین راه برای جلوگیری از لغزش و شکنجه ای است که در صورت بازگشت به مصرف در انتظارمان است . ما اسم این کار را رساندن پیام می گذاریم و آن را به چند طریق مختلف انجام می دهیم .

در قدم دوازدهم ، با رعایت اصول روحانی رساندن پیام بهبودی NA ، ما موفق به حفظ پاکی خود می شویم . حتی عضو یک روزه انجمن NA هم می تواند این پیام را به معتاد دیگری برساند و نشان دهد که این برنامه کارایی دارد .

وقتی پیام خود را با تازه واردی در میان می گذاریم ، می توانیم از نیروی برتر خود بخواهیم که از ما به عنوان یک وسیله روحانی استفاده کند ، اما پای مان را جای پای او نمی گذاریم . ما اکثرا در موقع رساندن پیام به تازه واردان ، از یک معتاد در حال بهبودی دیگر مدد می گیریم . پاسخ به درخواست کمک ، برای ما یک افتخار است . ما که در سیاه چال نومیدی گرفتار بوده ایم ، از این که می توانیم به بهبودی دیگران کمک کنیم ، در خود احساس خوشبختی می کنیم .

ما به تازه واردان کمک می کنیم که اصول معتادان گمنام را بیاموزند . سعی ما در این است که حس کنند قدم شان روی چشم ماست و متوجه شوند که این برنامه چه مزایایی برای شان در بر دارد . ما تجربه ، نیرو و امید خود را با آن ها در میان می گذاریم و در هر فرصتی که امکان داشته باشد ، تازه واردان را به جلسات همراهی می کنیم .

قاعده کلی انجام قدم دوازدهم به طور دقیق ، خدمت همراه با از خود گذشتگی است . ما بهبودی مان را مدیون خدایی هستیم که خود درک می کنیم . اکنون خود را در اختیار او می گذاریم تا از ما به عنوان وسیله ای برای بهبودی خواستاران آن استفاده کند . اکثر ما می آموزیم که پیام مان را فقط به آن کسانی برسانیم که درخواست کمک می کنند . گاه تنها چیزی که می تواند یک معتاد دردمند را در قبول کمک تشویق کند شاهد زنده است . ممکن است یک معتاد در عذاب باشد ، اما تمایل درخواست کمک نداشته باشد ، در این گونه مواقع می توانیم خود را در دسترس او قرار دهیم تا اگر درخواست کمک کرد یک نفر در دسترس باشد .

یاد گیری کمک به دیگران ، یکی از فوائد برنامه معتادان گمنام است . به کارگیری دوازده قدم ، به صورت قابل ملاحظه ای ما را از خواری و نومیدی بیرون آورده و وسیله دست نیروی برترمان می کند . به ما قابلیتی داده می شود که می توانیم در جایی که از دست هیچ کس دیگر ، کاری ساخته نیست ، به هم نوع معتاد خود کمک کنیم . این گونه اتفاقات را همه روزه در میان خود می بینیم . این تغییرات معجره آسا نمایانگر بیداری روحانی است . تجربه شخصی خود را در مورد چگونگی گذشته مان با دیگران در میان می گذاریم و با آن که وسوسه پند و اندرز دادن در ما شدید است ، اما می دانیم که در صورت انجام آن ، احترام خود را در میان تازه واردان از دست می دهیم . پند و اندرز ، پیام ما را تار و غبار آلود می کند ، پیامی که در ما تاثیر می گذارد ، یک پیام ساده و صادقانه بهبودی از اعتیاد است.

ما در جلسات شرکت می کنیم و خود را برای خدمت در اختیار انجمن قرار می دهیم . ما با سپاس و به رایگان ، وقت ، خدمات و آن چه را که در این انجمن یافته ایم ، تقدیم می کنیم . خدمتی که در معتادان گمنام ، از آن صحبت می کنیم ، هدف اصلی تمام گروه های ما است . مفهوم کار خدماتی ، رسانیدن پیام به معتادی است که هنوز در عذاب می باشد . ما هر چه مشتاقانه تر زحمت بکشیم و بیشتر خدمت کنیم ، بیداری روحانی پربارتری خواهیم داشت .

اولین راه ساده پیام ، که نیاز به گفتگو و توضیح ندارد رفتار ما است . کسانی که ما را به عنوان افرادی گمراه ، وحشت زده و منزوی می شناخته اند ، وقتی ما را در خیابان می بینند متوجه می شوند که ترس از وجود ما گریخته است و ما به مرور در حال بازگشت به زندگی هستیم .

وقتی که راه NA را پیدا می کنیم ، در زندگی جدیدمان دیگر جایی برای بی حوصلگی و تن آسایی وجود نخواهد داشت . ما پاک می مانیم و رعایت اصول را در زندگی مان شروع می کنیم و از اصولی چون ، امید ، تسلیم ، پذیرش ، صداقت ، روشن بینی ، تمایل ، ایمان ، تحمل ، صبر ، فروتنی ، عشق بدون شرط ، سخاوت و مهربانی بهره می گیریم . به همان نسبتی که بهبودی ما پیش می رود اصول روحانی ، تمام قسمت های دیگر زندگی ما را نیز در بر خواهد گرفت . ما سعی می کنیم که هم اکنون و همین جا طبق اصول این برنامه زندگی کنیم .

هم زمان با شروع یادگیری زندگی بر اساس اصول بهبودی ، احساس شادی و شعف در ما پدید می آید . وقتی ما می بینیم کسی که دو روز پاکی دارد به فردی که یکروز پاک است می گوید : ” یک معتاد وقتی که تنهاست برای خود رفیق نابابی است .” در خود احساس سرور می کنیم ، وقتی می بینیم کسی که قبلا نفسش بالا نمی آمد حالا به معتادان دیگر کمک می کند و قادر است در حین صحبت ، عبارات لازم را برای رساندن پیام بهبودی ، پیدا کند ، احساس خوشحالی می کنیم . ما احساس می کنیم که زندگی مان ارزش پیدا کرده است . از لحاظ روحانی ، تر و تازه شده ایم و بسیار خوشحالیم که زنده ایم . در دوران مصرف ، زندگی مان تبدیل به تمرین تنازع بقا شده بود. ما اکنون به جای تنازع بقا ، بیشتر زندگی می کنیم . ما متوجه شده ایم که در زندگی مان اولویت پاک ماندن در مرحله اول و قبل از هر چیز دیگری است . ما اکنون قادریم از زندگی خود لذت ببریم . پاک ماندن را دوست داریم و از رساندن پیام بهبودی به معتادان دردمند دیگر ، به شوق می آییم . اکنون متوجه شده ایم که رفتن به جلسات واقعا کار می کند.

به کارگیری اصول روحانی در زندگی ، باعث می شود که ما دید تازه ای نسبت به خود پیدا کنیم . صداقت ، فروتنی ، روشن بینی به ما کمک می کند که با دیگران منصف باشیم . تصمیماتی که می گیریم با بردباری خواهد بود و ما می آموزیم که برای خودمان احترام قائل شویم .

درس هائی که در دوران بهبودی می گیریم گاه تلخ و درد آور است . کمک به دیگران قابلیت مشارکت در مورد این درس ها با سایر اعضای معتادان گمنام ، باعث می شود که از موهبت احترام به خود برخوردار شویم . ما نمی توانیم از درد کشیدن معتادان جلوگیری کنیم ، اما می توانیم پیام امیدی را که معتادان در حال بهبودی به ما داده اند ، به این دردمندان برسانیم و اصول بهبودی را ، به همان صورتی که در زندگی خودمان به کار گرفته ایم ، با آن ها به مشارکت بگذاریم ، زندگی مفهوم تازه ای پیدا کرده و احساس ارزش در ما پدید می آید . از لحاظ روحانی ، تر و تازه شده و از زنده بودن خود احساس رضایت می کنیم . قسمتی از بیداری روحانی ما درک تازه ای است که از نیروی برترمان پیدا می کنیم و این نتیجه مستقیم مشارکت در بهبودی معتادان دیگر است .

آری ما دور نمای امیدیم . ما نمونه های مشخص کارایی این برنامه هستیم . شادی ما از پاک زندگی کردن ، جاذبه ای برای معتاد در حال عذاب است .ما بهبود پیدا می کنیم تا پاک و خوشحال زندگی کنیم . به NA خوش آمدید ، در اینجا قدم ها به پایان نمی رسد ، قدم ها ، یک شروع تازه اند !

12 قدم,دوازده قدم,12 قدم بهبودی,12 قدم NA,دوازده قدم بهبودی

منبع : کتاب پایه

 

Visits: 42992

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد!