خود را رها نمودن,پیمودن مسیر بهبودی,تغییر در بين معتادان

خود را رها نمودن,پیمودن مسیر بهبودی,تغییر در بين معتادان


خود را رها نمودن

خود را رها نمودن,پیمودن مسیر بهبودی,تغییر در بين معتادان

در قدم سوم “تصمیم می گیریم اراده و زندگی مان را به مراقبت خداوند آنطور که او را درک می کردیم ، بسپاریم”. اكثر ما آن تصمیم را برای اولین بار در اوائل بهبودی مان گرفتیم اما خواسته ما برای داشتن کنترل خود را به عناوین مختلفی بیان می کند.

این تصمیمی نیست که فقط یکبار بگیریم و هربار که آن را می گیریم, مقاومت مان کاهش یافته , تعهدمان عمیق تر شده و توانایی مان برای رها نمودن کنترل افزایش میابد.

بعضی ها پیشنهاد می کنند که ما در یک فرایند پیشرونده تسلیم شدن, قرار گرفته ایم ، ما کنترل را پس گرفته و سپس دوباره آن را رها می کنیم. هربار که این کار را انجام می دهیم متوجه می شویم که می توانیم کمی بیشتر بسپاریم و آنچه را که در دفعه قبل پس گرفته بودیم اکنون می توانیم برای همیشه بسپاریم.

دفعه بعد که به مسائل می نگریم متوجه می شویم که هنوز تاحدی از سپردن اراده مان خودداری می کنیم. به خود می گوییم: “می توانم این بخش از زندگی ام را بسپارم. اما مراقبت از آن بخش از زندگی, وظیفه خودم است”. پیداکردن حد و مرز بین کنترل براساس اراده شخصی و مسئولیت فردی می تواند برایمان چالش انگیز باشد. یکی از اعضا مشارکت کرد که برای او تسلیم واقعی پذیرش این واقعیت است که برای مابقی عمرش مشغول تسلیم شدن خواهد بود.

این مسئله برای هریک از ما متفاوت است. درواقع پاسخ های مان در طی پیمودن مسیر بهبودی تغییر خواهند نمود.

خود را رها نمودن,پیمودن مسیر بهبودی,تغییر در بين معتادان
به نظر میاید نتوانیم احساس راحتی نمودن درجسم مان را حتی در رویاهایمان تصور کنیم. ما یا احساس می کنیم بیش از حد چاق یا لاغريم, قدمان بیش از حد بلند یا کوتاه است و یا بیش از حد جوان و یا پیریم. برخی از ما احساس می کنیم که در زمان و یا مکان بدی متولد شدیم و یا باید جنسیت و یا فرهنگ متفاوتی می داشتیم.

شاید به سختی بتوانیم آن کسی را که در آینه و یا عکس های خود می بینیم ، بشناسیم و به خود می گوییم: ” آیا من واقعا این شکلی ام؟” زمانی که احساس بدی در درون مان وجود داشته باشد ، اغلب برای یافتن دلیل آن به بیرون خود توجه می کنیم. حس بیگانگی مان خود را به اشکالی مختلف نمایان می کند. به عبارتی ساده , ما در پوست خود احساس راحتی نمی کنیم . خود را رها نمودن,پیمودن مسیر بهبودی,تغییر در بين معتادان

ما با مشکلات فوق وارد بهبودی می شویم، اما ممکن است چند صباحی طول بکشد تا اهمیت آنها را درک کنیم. بسیاری از ما در مشارکت هایمان می گوییم که در اوائل پاکی فقط پوست و استخوان بودیم. اما زمانی که شرایط جسمی مان بهتر شده و با افزایش وزن مواجه می شویم، زیاد در مورد واکنش مان به این موضوع صحبت نمی کنیم.

برخی از ما متوجه می شویم وقتی که وزن مان شروع به افزایش یافتن نمود، دیگر متوقف نمی شود. سپس ممکن است به شوخی بگوییم: “قاشق را زمین گذاشته و چنگال را به دست گرفته ام ، اما این جمله همیشه خنده دار به نظر نمیاید.

ممکن است بابت اضافه وزن مان احساس ترس و شرم نماییم. تحت این شرایط برخی از ما دوباره به فکر مصرف می افتیم تا وزن مان را کاهش دهیم. شاید بتوانیم پاک بمانیم اما متوجه می شویم که رفتارهای ناشی از وسوسه و اجبار مانند: پرخوری درحدی که احساس ناراحتی کنیم، بالا آوردن عمدی، روزه گرفتن , سوء استفاده از داروهای مسهل و آزمایش رژیم های افراطی, مشکلات و همچنین نشئگی خاص خود را به همراه دارند.

وسواس به خرج دادن در مورد وزن مان, ما را دوباره به سمت بازی های کنترل بین خودمان و جسم مان, هدایت می کند. ما سپس از غذا خوردن خود داری می کنیم. بصورتی افراطی ورزش می کنیم و خود را تنبیه می کنیم تا بتوانیم وزن مان را کم کنیم.

خود را رها نمودن,پیمودن مسیر بهبودی,تغییر در بين معتادان
جایگزین نمودن می تواند ابزار خوبی برای دوری از اولین ماده مخدر و یا یک رفتار مخرب باشد ، اما در عین حال می تواند مشکل خاص خود را ایجاد نماید. پس از پاک شدن, اغلب, الگوهای رفتاري ناشی از وسوسه و اجباری را که مربوط به مصرف مواد نمی شوند, به نمایش می گذاریم.

بسیاری از ما در میابیم که رابطه ای پیچیده با غذا داریم. شاید هیچوقت نمی دانستیم چطور باید غذا بخوریم و دراعتياد فعال چیزهای دیگر اهمیت بیشتری داشتند. ما بی وقت غذا می خوردیم و یا اصلا غذا نمی خوردیم. یا به غذاهای ناسالم روی می آوردیم. به گرسنه بودن و یا بالا آوردن و یا در حد توان خوردن غذا وقتی که آن نسيب مان می شد, عادت کرده بودیم.

پمفلت “خویشتن پذیری” به ما هشدار می دهد که برخی اوقات دچار احساساتی شدید می شویم و آرزو می کنیم کاشکی آنچه بودیم که فکر می کنیم باید باشیم”. ما اغلب وانمود می کنیم چنین چیزی تنها در مورد بخش هایی از ما که نمی توانیم ببینیم صدق می کند. می دانیم آزادی از نقائص اخلاقي مان بواسطه پذیرش آنچه که هستیم و همچنین تمایل آنکه اجازه دهیم یک نیروی برتر از خودمان آن ها را از میان بردارد ، حاصل خواهد شد ، اما وقتی صحبت از آنچه که ما نقائص و یا ناکاملی های جسمی خود می دانیم می گردد.

بیشتر اوقات سعی می کنیم مشکلمان را با کنترل و تنبيه نمودن خود حل کنیم. قوانین سفت و سختی اختراع می کنیم و تلاش می کنیم آن ها را زندگی کنیم. رفتارمان طوری است که گویی این وسوسه و اجبارها به نوعی با آنهایی که قبلأ تسليم شان شده بودیم فرق دارند.

دانستن تفاوت بین رفتارهایی که خودمان می توانیم تغییر دهیم و آنهایی که باید تسلیم شان گردیم, می تواند مشکل باشد. هنگامی که از خود انتظارات نامعقولی داشته باشیم و خودمان را به خاطر شکست در برآوردن آن توقعات غیرواقعی سرزنش کنیم ، در مسیر نادرستی قرارگرفته ایم.

باید به خود اجازه دهیم یک انسان معمولی باشیم اما این بدین معنی نیست که زندگی مان بدون محدودیت و چارچوب باشد. انسان بودن بدین معنی است که در زندگی مان به دنبال سلامت عقل بوده, سهم خود را در حد توان انجام داده ، و نتیجه کار را به نیروی برتر خود بسپاریم. ما دست از کنترل کردن برمی داریم و آن را رها می کنیم.

خود را رها نمودن,پیمودن مسیر بهبودی,تغییر در بين معتادان
با وجودیکه ما تجارب زیادی در مشارکت مشکلات مان با یک نیروی برتر و همچنین اجازه دادن به آن نیرو برای کارکردن در زندگی مان داریم. بسیاری از ما رابطه خود با جسم مان را به عنوان چیزی که باید طبق اراده خودمان کنترل شود می بینیم ، چه در حال یادگرفتن تغذیه سالم و یا وزن کم کردن باشیم و چه بخواهیم سیگار و یا عادات دیگری را ترک کنیم.

در بسیاری اوقات فراموش می کنیم برنامه ای در اختیار داریم که آزادی را به ما آموزش می دهد. در عوض اشتباها به خود می گوییم که باید کنترل خود را در دست بگیریم”. درست است که ما هرگز از بیماری اعتیاد رها نخواهیم گشت ، اما این بدین معنا نیست که نتوانیم آزادی را تجربه کنیم.

خود را رها نمودن,پیمودن مسیر بهبودی,تغییر در بين معتادان,دوری از اولین ماده مخدر
ترس از تغییر در بين معتادان متداول است ، در هر صورت ما مخلوق عادتیم! اما برخی اوقات چنین چیزی به حد اعلای خود می رسد و ممکن است از شدت ترس فلج شویم. بعضی وقت ها چیزی که از آن ترس داریم عواقب و نتایج کارها است.

برخی اوقات نوعی ترس را تجربه می کنیم که شناور بوده و خود را به هرچیزی متصل می نماید. نسبت به چیزهای بخصوص, نوعی ترس درما ایجاد می شود و آنقدر از ریسک برداشتن اجتناب می کنیم که زندگی مان کوچک و محدود می گردد.

بعضی از ما از لذت و لمس و احساس کردن دوری می کنیم, چونکه از آینده می ترسیم و نمی خواهیم مجددأ خاطرات بخصوصی را تجربه کنیم. می ترسیم مبادا با رها کردن و سپردن, حركات في البداهه و مخربمان نیز رها شوند.

خود را رها نمودن,پیمودن مسیر بهبودی,تغییر در بين معتادان,دوری از اولین ماده مخدر
برخی از ما بواسطه مراقبت نکردن از جسم مان, خود را پنهان می کنیم. نظافات شخصی یا بهداشت را رها نموده افزایش وزن پیدا کرده و یا خیلی ساده, خود را به عنوان کسی که زیاد برایش اهمیت قائل نیستیم، به دیگران ارائه می دهیم.

شاید بخواهیم خود را نامرئی کنیم تا از توجه دیگران پنهان بمانیم و یا از آنچه که سابق بودیم و راه تغییر را نمی دانستیم، دوری کنیم. هنگامی که به داشتن ترس اقرار می کنیم و با صداقت بدان می نگریم ، متوجه می شویم اعمالی که برای پرهیز از درد به انجام می رسانیم.

بعضی وقتها به مراتب مخرب تر از نتایجی می باشند که از وقوع آنها واهمه داشتیم. اما زمانی که واقعا از کنترل کردن دست برمیداریم، آزاديم تا بدون ترس, بدون احساس گناه و بدون دست آویز, آنچه که هستیم باشیم.

خود را رها نمودن,پیمودن مسیر بهبودی,تغییر در بين معتادان
هنگامی که متوجه می شویم رفتارمان برایمان کاربرد ندارد، به تدریج از چاهی که برای خود کنده بودیم بیرون میاییم. تمرین می کنیم نسبت به داشته های کوچک مان سپاسگزار باشیم.

داشته هایی مانند طرز حرکت منحصر به فرد مان, برقی که در زمان صحبت راجع به چیزهایی که برایمان اهمیت دارند، در چشمانمان ظاهر می شود و احساس گرمی که وقتی می دانیم به نیروی برترمان وصل شده ایم ، در ما ایجاد می گردد.

ما این حقیقت را که منحصر بفرد بوده و زیبایی خاص خود را به دنیا ارائه می دهیم, گرامی می داریم. منحصربفرد بودنمان یک هدیه است و زمانی که ما آن را فراموش می کنیم. به بیماری مان اجازه می دهیم مجددأ در زندگی مان عرض اندام کند.

خود را رها نمودن,پیمودن مسیر بهبودی,تغییر در بين معتادان,دوری از اولین ماده مخدر
زمانی که مجددا از خودمان خوشمان نیاید و حتی از خود تنفر داشته باشیم، توانایی مان در عشق دادن کاهش پیدا می کند و دوباره دچار این دروغ قدیمی می شویم که ما معیوب بوده و ارزش دوست داشتن نداریم.

همچنانکه نقائص شخصیتی و چمدان های دیگری را که مشغول حملشان بوده ایم، رها می کنیم. به تدریج حقیقت انسانیت, روحانیت و زیبایی مان را نمایان می کنیم. پذیرش این حقیقت از دشوارترین کارهایی است که ممکن است تا ابد انجام دهیم.

خود را رها نمودن,پیمودن مسیر بهبودی,تغییر در بين معتادان
همچنانکه یک رابطه سالم را با واقعیت, بنا نموده و گسترش می دهیم، پذیرش خودمان را نیز آغاز می کنیم. آنچه را که هست می پذیریم, یاد می گیریم دعای آرامش را به کارگیریم, تغییر می دهیم آنچه را که می توانیم و ما بقی را رها می کنیم. متوجه می شویم اگر تمایل به رها کردن داشته باشیم، می توانیم در پوست خود راحت باشیم ، این بدین معنا نیست که مثل گذشته به خودمان اهمیت ندهیم و بدین معنی است که به خودمان اجازه دهیم تا آزادی را تجربه کنیم.

ما به تدریج حواس مختلف خود را تجربه می کنیم. کتاب پایه می گوید ما “آزادیم تا از چیزهای ساده زندگی مانند…… درسازگاری با طبیعت زندگی کردن لذت ببریم”. وقتی که رنگ در حال تغییر برگهای درختان را می بینیم یا وزش یک نسيم را در چهره خود حس می کنیم، مسرت زنده بودن را احساس می کنیم.

در لذت های خود طعم شیرین خاصی را پیدا می کنیم که برای مدت زیادی ناپدید شده بود. برخی از ما کشف می کنیم که می خواهیم آثار هنری خلق کنیم و به طرقی ابتکار آمیز با دیگران ارتباط برقرار کنیم.

شاید بخواهیم ورزش کنیم و بدویم, شنا کنیم یا رقص یاد بگیریم. خود را در لحظه گم نموده و برای یک دفعه هم که شده در میابیم اصلا مجبور به فکر کردن نیستیم و فقط می توانیم بدون دقدقه وجود داشته باشیم.

زمانی که شادمانی موجود در زندگی مان را بیان می کنیم، نتیجه آن در حركات, در کارهایمان و همچنین به صورت برقی که در چشمانم ظاهر می شود، نمایان می گردد، یک زیبایی در ما دیده خواهد شد که از جمع تک تک ویژگی هایمان بیشتر می باشد. هنگامی که به چنین روحیه ای اجازه درخشیدن بدهیم؛ بدون توجه به افکار و ظاهرمان, زیبا دیده خواهیم شد.

خود را رها نمودن,پیمودن مسیر بهبودی,تغییر در بين معتادان

منبع : کتاب پاک زیستن

 

 

Visits: 272

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد!