تجربه من از قدم چهارم,توقف اعتیاد فعال,مصون از لغزش,ترس خود محورانه,تراز بهبودی

تجربه من از قدم چهارم

تجربه من از قدم چهارم,توقف اعتیاد فعال,مصون از لغزش,ترس خود محورانه,تراز بهبودی

کارکرد قدم های قبلی که سر فصل تغییر من در جهت بازیابی بود باعث ایجاد شالوده ی محکمی گردید تا این مسیر روحانی را بدون دغدغه طی کنم .توقف اعتیاد فعال من نقطه ی اول و مهم این حرکت روحانی بود که با اقرار و پذیرش ابعاد پیچیده ی این بیماری پرچم تسلیم را بالا بردم و به عنوان یک ناتوان و عاجز تسلیم اصول برنامه شدم. در قدم دوم برنامه نیاز مرا به یک نیروی برتر از خویش نشان داد تا من با اعتماد به او و ایمان به این که تنها او می تواند افکار آشفته و پریشان مرا که از نبود سلامت عقل رنج می برد سرو سامان داده و تنظیم کند و فکر معتاد گونه ی مرا که اساس آن بر پایه ی خود محوری بود به سلامت نسبی برساند. در قدم سوم فهمیدم که به تنهایی نمی توانم بهبود پیدا کنم و احتیاج دارم تا با ایمان به نیرویی برتر این مسیر روحانی را تداوم بخشم و برای برقراری این ارتباط روحانی ایمان و باور لازم است تا بپذیرم که از جنگ و کشمکش و مقاومت در برابر حوادث دست بردارم و تنها به او اعتماد کنم زیرا او بهتر از من تصمیم خواهد گرفت. سپردن اندیشه و افکار و زندگی و اعمالم به نیروی برتر راه حل مشکلاتی است که در طی سالیان دراز در نتیجه ی تحمیل کردن مداوم اراده ام به دیگران ایجاد رنجش و سلطه جویی نموده بود. در واقع رسیدن به نقطه ی آزادی هدف اصول روحانی نهفته در قدم هاست .طی نمودن سه قدم قبلی تا حدودی مرا آماده ی کار کردن قدم چهارم کرد و این نوید را داد که با کار کردن این قدم و جدی گرفتن آن روحم شفا پیدا خواهد کرد و از لغزش مصون خواهم ماند با تمام این تفاصیل قبل از شروع این قدم دلهره و تشویش و ترس های خود محورانه مرا در کارکرد این قدم دچار تزلزل می نمود. بیماری ام با من در گوشی صحبت می کرد و سعی داشت با این دلایل مرا از انجام این قدم سرنوشت ساز باز دارد: تجربه من از قدم چهارم,توقف اعتیاد فعال,مصون از لغزش,ترس خود محورانه,تراز بهبودی

احساس نبود امنیت یا نداشتن اعتماد

من فکر می کردم برای قطع مصرف مواد چه لزومی دارد نکات نهفته در درون خویش را بازگو کنم آیا می شود به کسی اعتماد کرد؟ چه ضمانتی برای این کار وجود دارد؟ نکند رازهایم برملا شوند هر چه باشد راهنما هم یک انسان است و این کار کمی به نظر مشکل می آمد.  

احساس دروغ پردازی

زمانی که می خواستم این قدم را شروع کنم به خاطر داشتن عوامل تعیین کننده در بین ،عجزها ،رنجش ها و احساساتم مجبور شدم شروع به ساختن قصه های غیر واقعی کنم تا به نوعی خود را بزرگ جلوه دهم و چیزی برای مطرح نمودن پیدا کنم.

احساس تنبلی و توجیه و بهانه در نوشتن ترازنامه

یکی دیگر از مواردی که مرا در کارکرد این قدم متزلزل می نمود سهل انگاری و تنبلی در نوشتن این ترازنامه بود که معمولا با توجیه و بهانه های غیر واقعی که برای همه شناخته شده است کار به امروز و فردا کشیده می شد و فرصت ها به سرعت از دست می رفت اما حس امید و ایمان قدم دوم و حس اعتماد و تسلیم و تعهد قدم سوم در من نیرویی به وجود آورد تا بتوانم لزوم کارکرد قدم چهار را بفهمم و آن را با اشتیاق فراوان و بدون هیچ گونه دلهره و نگرانی کار کنم بعضی وقت ها فکر می کردم من که از لحاظ پاکی از مواد مخدر به نقطه ی خوبی رسیده ام امروز زندگی برایم رنگ دیگری دارد، مواد مصرف نمی کنم و شاد هستم و حالم خوب است! پس فرو رفتن در خود و کاوش کردن درونم دیگر چه صیغه ای است صادقانه وقتی افکار اندیشه و دلم را در محضر نیروی برتر بردم و از او دعوت نمودم تا برایم تصمیم بگیرد و از دوستان و راهنمایم تجربه گرفتم، متوجه شدم که بیماری من فقط مصرف مواد مخدر نیست و جنبه های متعددی دارد و بهبودی من نیز تنها قطع مصرف مواد مخدر نیست بلکه راه حل مشکل من یک تغییر اساسی در نوع تفکر و رفتارم است و این نکته در من ایجاد شور و اشتیاقی نمود تا بدانم که واقعا چه کسی هستم؟ از این رو توانستم با قدم چهارم ارتباط برقرار نمایم و تاثیر آن را در احوال شخصی به نحواحسن تجربه نموده و تا این لحظه که آن را برای شما به مشارکت می گذارم توانسته نقطه ی شروعی برای یافتن خویشتن واقعی ام باشد و از این لحاظ خداوند را شکر می کنم و امیدوارم این لذت نیز نصیب شما گردد و تجربه ی من از کارکرد قدم چهارم راه گشای یک دوست بهبودی شود. تجربه من از قدم چهارم,توقف اعتیاد فعال,مصون از لغزش,ترس خود محورانه,تراز بهبودی

برداشتن تصویری همه جانبه از خودم

شاید در دوران اعتیاد فعال کمتر با خودم آشنا بودم چون آن قدر بیماری اعتیاد مرا در گیر خود کرده بود که فرصت هم نشینی با خود را نداشتم هر چند این هم نشینی در آن زمان برایم جز مصیبت و آشفتگی چیزی نداشت و در واقع برای خود مونس بدی بودم از واقعیت وجود خویشتن دور شده بودم امروز قدم چهارم به من آموخت که زندگی ام یک دروغ بزرگ بود. من برای پنهان کردن این بیماری سالیان سال آن چهره ای می شدم که از من می خواستند و مجبور بودم با ماسک های مختلف بر چهره و نا صداقتی در رفتار به ادامه ی زندگی در کنار بیماری اعتیاد بسنده کنم و لاجرم اعمالی از خود بروز بدهم که امروز بر تاروپود وجودم نقش بسته است و حتی در دوران پاکی از مواد مرا به گوشه ای می برد و پرونده ی بیماری ام را برایم می گشاید و در من ایجاد یاس، رنجش ترس و احساس گناه می نماید من در قدم چهارم آموختم که امروز باید تصویری از خود رسم کنم تا بتوانم با شناخت واقعی خویشتن دروغ ها را از واقعیت های زندگی ام جدا کنم من امروز صادقانه به خودم نگاه می کنم امروز فهمیده ام که تماس گرفتن با حقیقت برایم لذت بیشتری دارد. من امروز تن خواه واقعی ام را محاسبه می کنم و موجودی ام را می سنجم، من امروز بیشتر به آنچه که دارم فکر می کنم نه آنچه را که ندارم و یا از دست داده ام و یا در آینده به دست خواهم آورد، هیچ چیز لذت آن را ندارد که آدم با داشته هایش زندگی کند. قدم چهارم تمرین خوبی برای محک زدن صداقت و تواضع و شهامت من بود. تجربه من از قدم چهارم,توقف اعتیاد فعال,مصون از لغزش,ترس خود محورانه,تراز بهبودی

خدمت به خویشتن از طریق نگاهی به درون

کارکردن قدم چهارم برایم در این مرحله بسیار زیبا و جالب بود. من فکر می کردم که کارکرد این قدم تنها زیر سوال بردن و بازجویی پلیسی از رازهای مگو و افشا کردن اسرار خودی است در صورتی که غیر از این بود من نگاهی بی تکلف به احساسات هوس ها آرزوها، انگیزه ها و رفتارهایم که سالها در چنگال اعتیاد فعال بودند و به صورت عادتی موجب ویرانی زندگی ام شده بودند انداختم نقاط مبهم آن را کاوش کرده و نگاهی دیگر به آرزوهایی را که می توانستم در اوج آزادی بیابم ولی آنها را بر باد داده بودم و فرصت هایی طلائی را که به بیهودگی و اندوه و بحران تبدیل نموده بودم، جوانی و انگیزه های آن را که در خاک این بیماری دفن نموده و به ورطه ی هلاک کشانده بودم انداختم امروز وقتی به گذشته نگاهی واقع بینانه می اندازم جای خالی آنچه را که باید داشته باشم احساس می کنم به کمک قدم چهارم می فهمم که چرا آن گونه رفتار کردم و رفتار گذشته ی من چه عواقبی به بار آورد؟ آن رفتارم چه تأثیری بر دیگران گذاشت و چه خساراتی به بار آورد؟ امروز شناخت این عوامل نقطه ی زیبای آزادی است که از طریق آن می توانم به خویشتن واقعی دسترسی پیدا کنم. تجربه من از قدم چهارم,توقف اعتیاد فعال,مصون از لغزش,ترس خود محورانه,تراز بهبودی

کاوشی بی باکانه و جستجوگرانه

از این که توانستم در این مرحله ی بهبودی قرار گیرم و نکته پرداز خود شوم خدا را شاکرم اما احساس می کنم در تنهایی هایم چیزی حال مرا دگرگون می کند احساساتی به من هجوم می آورند که متعلق به گذشته هستند و چنان در وجودم سایه می اندازد که امروزم را خراب می کنند . گاهی وقت ها رنجش های گذشته را در طی روز با خود تا بستر حمل می کنم و ترس هایم را تا حد نا امیدی مطلق در روز با خود می کشانم، چه کنم؟ زمانی که در این قسمت قدم چهارم قرار گرفتم کلمه ی بی باکانه و جستجوگرانه ایجاد پلی بین من و احساساتم شد و فهمیدم باید بتوانم با اتکا به نیروی برتر و با شهامت و و صداقت آنها را بشناسم و قادر شوم عمیقا به آن نقاط کور وارد شده و آنها را آشکار سازم برای نوشتن ترازنامه جستجوگرانه عمل نمایم تا حقیقت را درباره خودم دریابم و به گونه ای محاسبه شده تمامی جنبه های زندگی خود را مورد بررسی قرار دهم و مهم این است که این بررسی تداوم داشته باشد. برخورد شجاعانه می تواند کمک بزرگی در برطرف کردن این رنجش ها برای رسیدن به نقطه ی تعادل و آرامش باشد و از طرفی دیگر مرا در شناخت واقعی این احساسات هر چند کوچک کمک کند تا علل این رنجش و نفرت و یا کینه های ناشی از بیماری ام را کاوش کرده و بفهمم که دامنه ی این بیماری تا کجای زندگی و شخصیت من ریشه دوانیده است. تجربه من از قدم چهارم,توقف اعتیاد فعال,مصون از لغزش,ترس خود محورانه,تراز بهبودی

تراز بازیافت درونی و تخلیه از ناخالصی ها

در دوران اعتیاد فعال هیچ گاه به اعمال رفتار و افکارم توجه نمی کردم و به دنبال علت به وجود آمدن این رفتارهای پرخاشگرانه و آشفتگی های دیوانه وار و رنجش های نفرت آور و احساسات بدناشی از مصرف بی رویه ی مواد نبودم چون اصلا آنها را نمی دیدم تا در موردشان فکر کنم نوشتن ترازنامه به من کمک کرد تا چیزهایی را که خود به وجود آورده بودم اینک توسط خودم و جلوی چشمانم بر روی کاغذ آورده شود. نوشتن ترازنامه به من کمک کرد تا چهره واقعی خود را صادقانه ترسیم کنم هرچند این ترازنامه ی خودم بود ولی نام کسانی که به نوعی در من ایجاد رنجش نموده بودند را نیز نوشتم علت ها را بیان کردم و صادقانه به قضاوت ها و توقعات ام نگاه کردم علت دلخوری هایم را نوشتم و آنجا بود که به قدرت بخشش و ذلت کینه و نفرت آشنا شدم و فهمیدم که ناصداقتی من چگونه باعث رشد این رنجش ها شده و این احساسات بد در روابط من چه تأثیری گذاشته است. از طرفی دیگر نوشتن ترازنامه در من ایجاد نوعی آرامش کرد تا توانستم آن کوله بار سنگین خود محوری ها را بر زمین گذارم و با نگاهی صادقانه به خویشتن لذت بخشش را در تمامی وجودم حس کنم فهمیدم که قدم چهارم قدم خودشناسی است و پیشرفت مهم دوران بازیابی من محسوب می گردد واگر جدی به آن نپردازم امکان لغزش وجود خواهد داشت و از طرفی پایه گذار قدم های دیگری مانند قدم ،هشتم نهم و دهم است و بدون کارکرد قدم چهارم امکان ندارد وارد این قدم ها شوم. البته نقش دعا و حضور راهنما و کمک گرفتن از تجربیات او مرا در پرداختن به قدم چهارم یاری نمود چون احساس کردم تنها نیستم حضور خداوند حمایت راهنما، شهامت لازم را نصیبم نمود تا بدون تاخیر و با پشتکار کار نوشتن تراز خود را آغاز کنم.

شناخت واقعی احساسات ،رنجش ها ترس ها و روابطم

هر چند نواقص شخصیتی و اشتباهات در تمامی انسانها وجود دارد اما عملکرد این اشتباهات در من که دچار این بیماری مزمن و لاعلاج هستم نوعی دیگر ایجاد بحران نمود و مرا آسیب پذیرتر کرد. من با نوشتن ترازنامه نگاهی واقع بینانه به خود انداختم تا بتوانم صادقانه خویشتن واقعی خود را پیدا کنم و دلایل این اشتباهات را بفهمم و الگوهای رفتاری خود را که اغلب با افراط و تفریط بود، بشناسم و اگر بتوانم درصدد تغییرشان برآیم . تجربه من از قدم چهارم,توقف اعتیاد فعال,مصون از لغزش,ترس خود محورانه,تراز بهبودی

احساسات

 من احساسم یا خوب است یا بد و معمولا با ترس همراه است و فکر می کنم هر احساس دیگر من زیر مجموعه ی این سه احساس است .چون این احساسات در دوران مصرف توانسته تأثیر به سزایی در ایجاد شخصیت من داشته باشد پس لازم است در قدم چهارم آنالیز شوند. زمانی که فهمیدم احساسات می تواند چه تأثیری در رنجش های من داشته باشد باعث تعجبم شد چون در زمان مصرف وقتی احساس بدی سراغم می آمد آن را از طریق مصرف مواد سرکوب می کردم . در واقع نمی توانستم آن را فریاد بکشم یا رسوایش کنم در نتیجه رفته رفته این احساسات درون من انباشته شد و تبدیل به رنجش گردید و چون نمی توانستم راه کاری برای از بین بردن آن پیدا نمایم تبدیل به کینه و نفرت شد و مجبور شدم سالیان سال آن را با خود یدک بکشم در هنگام نوشتن ترازنامه متوجه شدم این احساسات چه لطماتی در طول زندگی به من زده و من توان از بین بردن آنها را نداشتم اما آشنایی با قدم چهارم ابزار بیان کردن و تخلیه ی این احساسات کهنه و پوسیده را به من داد و گفت هر چه داری از درون خویشتن بیرون بریز و خود را در حصار تنگ این احساسات محصور نکن اقرار و تخلیه ی احساسات بد و یا حتی خوب مرا در یافتن واقعی خویشتن کمک کرد و نقطه ی عطف قابل توجه ای در یافتن ثبات و آرامش را در وجودم ایجاد نمود ، خدارا شکر . تجربه من از قدم چهارم,توقف اعتیاد فعال,مصون از لغزش,ترس خود محورانه,تراز بهبودی

رنجش ها

همان احساسات بد انباشته شده در وجودم که تبدیل به رنجش شده بود و نقش بسیار عمده ای در ایجاد نبود آرامش و ناراحتی در دوران پاکی من داشت و مرا رنج می داد به نوعی اشتغال فکری در من به وجود آورده بود دروغ گویی ها سوء استفاده ها کلاه برداری ها و دزدی هایم و هم چنین به مخاطره انداختن زندگی دیگران وسوء استفاده از احساساتشان در من حالتی به وجود آورد که هر زمان به آنها فکر می کردم تمامی وجودم سرشار از احساس گناه و رنجش می گردید. البته در دوران اعتیاد فعال برای کتمان کردن این رنجش ها راه چاره ای به نام مصرف داشتم اما قدم چهارم دریچه ی دیگری را برایم گشود و به من آموخت که علت این رنجش ها چیست و اثرات منفی اعتیاد در زندگی عاطفی ام چه گونه بوده است. چرا نمی توانستم با این احساسات کنار بیایم نقش خودم در به وجود آمدن این رنجش ها چه بود

و چرا درون من از طریق این عوامل مورد تهدید قرار می گرفت؟ و بسیاری از این علت ها که مرا به تنهایی خود می برد و از طریق وسوسه ی دوباره دچار بحران می کرد و ناگهان متوجه می شدم که اگر این روند ادامه یابد، روز از نو روزی از نو و خطر لغزش در قدم چهارم با مشاهده ی این رنجش ها متوجه شدم که ناچارم برای بهبودی خود رنجش ها را به بخشش ها تبدیل نمایم. تجربه من از قدم چهارم,توقف اعتیاد فعال,مصون از لغزش,ترس خود محورانه,تراز بهبودی

ترس ها

بسیاری از اعمال و رفتارهایی که مرا دچار بحران می کرد و دقیقاً نمی توانستم با آنها کنار بیایم وجود ترس هایی بود که مرا به شدت رنج می داد ترس از برخورد با واقعیت وجودی خودم که من چه کسی هستم؟ ترس از رو شدن دروغ هایم ترس از تنهایی ترس از آینده از حوادثی که در گذشته به بار آوردم از فقیر شدن از این که بدون مواد چگونه زندگی خواهم کرد از این که این بار سنگین را چگونه به سرمنزل مقصود برسانم و یا ترس از افرادی که هنوز نمی توانم با آنها روبرو شوم. اما تراز قدم چهارم با تشریح و علل این ترس ها برای رهایی از آن، مرا به کاوش عمیق در وجودم تشویق نمود و به من یاد داد تا از طریق بیان کردن آن در ترازنامه و مشورت با راهنما به دنبال برخورد سالم با آنها باشم یاد گرفتم که چه کاری باید طبق اصول برنامه انجام دهم بلکه از وجودم ریشه کن شوند تا دوباره عاملی برای تخریب و بحران های دیگر در افکار و اعمالم نباشند. وقتی شدت ترس ها کاهش پیدا کند از به هم ریختگی درونی رها می شوم و آرامش بیشتری پیدا خواهم کرد و راه برای بهبودی هموارتر خواهد شد. تجربه من از قدم چهارم,توقف اعتیاد فعال,مصون از لغزش,ترس خود محورانه,تراز بهبودی

روابط جنسی ، اجتماعی و…..

یکی از مواردی که دقیقا مرا دچار عذاب وجدان می کرد و همیشه بارش را بر دوش می کشیدم روابط ناصحیح و آلوده ام بود و معمولاً مرا به احساس ناخوشایندی می کشاند و افکارم را دچار اغتشاش می کرد همان رابطه هایی که در گذشته به سبب بیماری ام ایجاد کرده بودم روابطی که امروز متوجه شده ام که چه قدر نابسامان و آشفته بودند و من بر اساس خود محوری هایم چه لطمه هایی که نزده بودم و چه بهره برداری های غلطی که ننموده بودم چه افرادی بابت این روابط متضرر شده و چه ضربات عاطفی ناشی از برخوردهای من بر مردم وارد آمده که خیلی از آنها حتی جرأت اعتراض هم نداشتند اگر با کسی رابطه ی دوستانه ای برقرار می کردم تنها حول خواسته ی خودم بود و باید او برده ی من باشد و خواست مرا اجرا نماید ،همسر ،فرزندان پدر و مادر، برادر خواهر و دیگران نیز نمی توانستند تعیین کننده ی نوع رابطه باشند چون خودمحوری های من ناشی از بیماری اعتیاد بود و آن را بدون اراده انجام می دادم.

بر اساس همین خودخواهی دیگران را مسئول اعمال منفی خود می دانستم و آنها را مجبور می کردم هزینه های آن را پرداخت نمایند .ماسک می زدم و از دیگران برای اهداف تخریبی ام به نفع خود بهره کشی می کردم و هیچ فردی از این قاعده مستثنی نبود. ما با شروع کارکرد قدم چهارم دنیای من دچار تغییر اساسی شد. من متوجه شدم که دیگر نباید دچار توهم شوم درست است که در زمان اعتیاد فعال مسئول رفتار خود نبودم و حرکاتم ناشی از بیماری اعتیاد بود ولی امروز مسئول رفتارم هستم و می توانم آن را در جهت بهبودی خویش تغییر دهم. اگر روابط جنسی ام تا دیروز هدفی جز لذ ت طلبی را تعقیب نمی کرد و از مسیر انسانی خارج شده و از عشق و محبت خالی بود و تنها بر پایه خودخواهی بنا شده بود و اگر عادات جنسی ام چیزی جز خودفریبی و مردم فریبی بیش نبود و تنها می توانست خلا تنهایی اعتیادی ام را پر کند امروز می بایست تغییر کند. این که به چشم خود می دیدم که خیلی ها بر اساس این بیماری ناچاراً اجبار به خود فروشی پیدا کرده و اجازه می دهند تا دیگران از آنها استفاده کنند همان طور که من دیگران را مورد استفاده سوء قرار دادم تمامی این موارد مرا دچار بحران کرد و تنها توانستم با نوشتن آنها در ترازنامه ای بی باکانه و جستجوگرانه به بررسی شان پردازم امروز وقتی آنها را نوشته و در برابر خود می گذارم و انگیزه ها را پیدا می کنم احساس آرامشی به سراغم می آید که مرا از گذشته جدا می کند و ذهنم را فقط برای امروز آماده می نماید و به من می آموزد تا چگونه از زاویه ی بهتری به زندگی نگاه کنم و چه طور از این رنجش ها پالایش شوم مسلما راهنما نقش تعیین کننده ای را در پیمودن این راه به عهده دارد. بعد از سه سال پاکی کاملا درک می کنم که مجبور هستم تغییر کنم و احساس می کنم باید در مقابل گذشته دیواری بکشم و امروز را چنان نیکو بسازم تا آینده نیز ساخته شود. من در قدم چهارم برای رهایی از این دردها و احساسات بد آنها را جهت بازیافت در ترازنامه قرار دادم تا بتوانم راه صحیح آن را پیدا کنم امروز احساس می کنم باید روابط روحانی و انسانی ام را جایگزین روابط قبلی نمایم امروز باید پس از نوشتن تراز خود که ناهنجاری های مرا بازگو می کند به دنبال راه حل بهتری برای زندگی کردن باشم امروز پس از دیدن این رنجش ها و ترس ها و احساسات منفی و روابط ناسالم که در ترازنامه ی خویش نوشته ام به دنبال علت های به وجود آمدن آن نباشم .من باید امروزم را با روابط سالم بازسازی کنم و تمام عواملی که به نوعی مرا در نابسامانی های دوران اعتیاد فعال به انزوا و گوشه گیری غبطه خوردن وا می دارد رها کنم من مجبور به آزادی از دام این آشفتگی های روحی و روانی هستم قدم چهارم به من کمک کرد تا موفق به حل بعضی از تضادهای درونی خود شوم. قدم چهارم مرا قادر کرد تا بتوانم با کاوش و بررسی رفتار و اعمال و عقاید گذشته بفهمم که چگونه می توانم به انگیزه ی دقیق این خطاها پی ببرم. قدم چهارم به من آموخت که می توانم تشخیص دهم که چگونه و چه چیزهایی را می توانم تغییر دهم و اگر بخواهم یک زندگی سالم بر اساس اصول برنامه داشته باشم چه کارها و چه چیزهایی را نباید انجام دهم قدم چهارم برای من حرکتی بود از خود به خویشتن و از “آشفتگی” به ثبات و از رنجش به بخشش .

تجربه من از قدم چهارم,توقف اعتیاد فعال,مصون از لغزش,ترس خود محورانه,تراز بهبودی

مجله پیام بهبودی پاییز 1386

تجربه من از قدم چهارم,توقف اعتیاد فعال,مصون از لغزش,ترس خود محورانه,تراز بهبودی,تراز بهبودی,تراز بهبودی,مصون از لغزش

Visits: 723

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد!