انگیزه ای برای قطع مصرف

انگیزه ای برای قطع مصرف,دیو پلید اعتیاد,نقطه آغاز اعتیاد,نقطه سیاه اعتیاد,مسیر نابودی اعتیاد

حدود 19 سالم بود ؛ در محله ای فقیر نشین ، بهمراه پدر ، مادر و برادر کوچکترم زندگی می کردیم ، بواسطه دوستانم با سیگار آشنا شدم و بصورت تفریحی سیگار مصرف می کردیم .

در سن 22 سالگی ، روزگار خوبی داشتم ، اما شرایط مالی مناسبی نداشتم ، طی دو سال ، به کاری مشغول شدم و برای آینده ام پس انداز می کردم ، تا اینکه ازدواج کردم و بعد از مدت کوتاهی به واسطه بی توجهی های همسرم نسبت به من ، به مواد مخدر پناه بردم و به واسطه بیماری ام ، رابطه ام با همسرم دچار تنش شد و مدام در جنگ و قهر و آشتی بودیم .

تحمل این درد ها برای من بسیار آزار دهنده بود ، هر روز چیزی از درون ، بیشتر مرا دچار تزلزل می کرد و مدام در فکرم ، دنبال چیزی یا جایگزینی برای این دردها می گشتم .

اولین باری که از ماده مخدر ، استفاده کردم ، بعد از مصرف ، احساس کردم از درون خلاء های درونی من پر شده است ، مثل سرپوشی که روی یک حفره می گذارند ؛ احساس کاذبی که در اوایل مصرف ، برای همه ما مثل یک فرشته مهربان بود ، اما در واقع پشت ماسک فرشته وار ؛ دیو پلید اعتیاد ؛ نهفته بود .

بعد از آن روز ، احساس می کردم تنهایی و مشکلاتم را با مصرف مواد ، می توانم ، کمرنگ کنم و این دقیقا نقطه آغاز اعتیاد من بود ، نقطه سیاه اعتیاد که برای هر شخصی که مواد مصرف می کند ، در زندگی اش وجود داشته است .

سرآغاز مشکلات کوچک و بزرگ ، سرآغاز دربدری ها و تنهایی ، سرآغاز تنفر ، حسادت ، افسوس ، درد و رنج و …. من هم از سایر معتادان مستثنی نبودم ، و در مسیر نابودی اعتیاد قدم گذاشتم. انگیزه ای برای قطع مصرف,دیو پلید اعتیاد,نقطه آغاز اعتیاد,نقطه سیاه اعتیاد,مسیر نابودی اعتیاد

حدود 4 سال گرفتار اعتیاد بودم ، تا اینکه  روزی ، همسرم با من تماس گرفت و گفت اگر اقدامی برای قطع مصرف ام نکنم، مجبور است که برای ادامه زندگی اش تصمیمی بگیرد .

پله های نابودی اعتیاد ، مرا به پرتگاهی سوق داده بود که ، برگشتن از آن پرتگاه و نجات خودم ، بسیار دشوار بود ، اما از دست دادن تنها دلخوشی زندگی ام یعنی همسرم برای من مانند مرگ بود .

دوستی داشتم که از دوران خردسالی با هم بزرگ شده بودیم ، او از تمام ماجرای زندگی و اعتیاد من با خبر بود ، همیشه در تنگناهای زندگی به سراغ او می رفتم و از او مشورت می گرفتم ، او به من جمله ای گفت که انگیزه ای برای قطع مصرف ، در من بوجود آورد که تا آن روز هرگز تجربه نکرده بودم ، او گفت : آیا مصرف مواد مخدر ، ارزش از دست دادن همسرت را دارد؟

من بعد از آن ملاقات ، بسیار تحت تاثیر این جمله او قرار گرفتم و به دنبال راهی برای نگه داشتن همسرم در زندگی و دور انداختن اعتیاد فعالم گشتم ، بعد از بررسی های زیاد در نهایت با معتادان گمنام آشنا شدم و به جلسات NA رفتم و به لطف شما دوستان بهبودی توانستم از برزخ اعتیاد فعال ، خودم را نجات بدهم ، اکنون هشت سال و چهار ماه پاکی از مصرف هر گونه ماده مخدر را دارم ، امروز همسرم در کنار من است و صاحب دختر بچه بسیار زیبا و دوست داشتنی شده ایم .

از تمامی اعضای معتادان گمنام در سراسر دنیا ، سپاسگزار هستم و امیدوارم هر جای دنیا که هستند ، به تمامی آرزوها و خواسته هایشان برسند .

 

نویسنده : (Henry)

انگیزه ای برای قطع مصرف,دیو پلید اعتیاد,نقطه آغاز اعتیاد,نقطه سیاه اعتیاد,مسیر نابودی اعتیاد

منبع : مجله الکترونیک صدای بهبودی معتادان گمنام

 

Visits: 13

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد!