ببین زندگی چه زود تغییر می کند,دوستی مواد مخدر,پدر معتاد,داستان بهبودی من,اعتیاد خانوادگی

ببین زندگی چه زود تغییر می کند

ببین زندگی چه زود تغییر می کند,دوستی مواد مخدر,پدر معتاد,داستان بهبودی من,اعتیاد خانوادگی

سلام ،من هم یک معتادم و اسمم امین است. من هم تمام مشکلات و دردهایی را که در نامه های دوستان نوشته شده خیلی قشنگ درک می کنم. چون خودم هم آنها را لمس کرده ام با این تفاوت که من در یک خانواده یا بهتر بگویم در یک فامیل به دنیا آمدم که اکثر آنها بیماری فعال اعتیاد داشتند و دارند. از سن بچه گی مواد در کنارم قرار داشت و با آن آشنا بودم. خیلی زود با مواد دوست شده و پا جای پای بزرگترها گذاشتم نمی توانم بگویم چند سال تخریب داشتم ولی یادم می آید اولین باری که مصرف کردم هفت سال بیشتر نداشته و در آخرین بار مصرف بیست و هفت ساله بودم .

من در یک خانواده به دنیا آمدم که با وجود آن که پدرم مصرف نمی کرد ولی تمام علائم اعتیاد را دارا بود و با تفاوت سنی ۵۰ سال با من .

مادرم هم در یک محیطی بزرگ شده بود که تمام خانواده اش مصرف کننده بودند. پدر و سه برادر مصرف کننده داشت. حاصل این زندگی مشترک شده بود چهار برادر مصرف کننده و سه خواهر بیمار که یکی از آنها من بودم.

با شرح این تاریخچه شما حدس بزنید من که بچه ی آخر این خانواده بودم چه جانوری شده بودم دیگه درباره خودم و گذشته ی تلخ و رشد در چنین محیطی هیچ توضیحی نمی دهم چه بسا مثل گذشته ی تمام شماست…..

 تمام دردها را لمس کرده و مزه ی آنها را قشنگ حس کرده ام .اما داستان بهبودی خود و خانواده ام.

چه بهار قشنگی بود بهار ۸۳

ببین زندگی چه زود تغییر می کند,دوستی مواد مخدر,پدر معتاد,داستان بهبودی من,اعتیاد خانوادگی

از تمام جهات درمانده ، ورشکسته ی ،مالی ،روحی، جسمی و عاجز …. به NA .رسیدم کسی که برای ترک مواد هیچ امیدی نه در خود می دید نه کسی را دیده بود که در این مورد موفق شده باشد. ببین زندگی چه زود تغییر می کند,دوستی مواد مخدر,پدر معتاد,داستان بهبودی من,اعتیاد خانوادگی

بهار ۸۳ بود نوبت من و خانواده ام شده بود که با خداوند آشتی کرده و دوباره زندگی را شروع کنیم چه حرف های قشنگی ، چه چهره های زیبایی کسی که فکر نمی کردم هنوز زنده باشد جلوی پای من و برادر بزرگترم سبز شد و به صورت بسیار زیبایی پیام بهبودی NA را به ما داد. برادرم از من خسته تر بود و پیام را سریع گرفت و با ورود به انجمن و پاکی او امید در من هم زنده شد. او بود که دست نیاز من را در دست تک تک شما گذاشت و با انجمن آشنا کرد بعد از ورود به انجمن با درد فراوان خیلی سریع قطع مصرف کردم ولی این دردها زیاد طول نکشید. آن روزها بسیار زود سپری شد و کم کم جسم و روحم ترمیم شد. راهنما ،گرفتم قدم ها را کار کردم رهجو گرفتم و زندگی ام بسیار تغییر کرد. بعد از یک سال من و برادرم تصمیم گرفتیم تا سایر اعضای خانواده مان را به NA دعوت کنیم. تلاش شبانه روزی ومشورت با دوستان و کمک سایر اعضای انجمن سرانجام جواب داد و برادر سوم و چهارم هم به سر سفره ی بهبودی  آمدند. حالا خانواده ما تشکیل شده بود از چهار برادر پاک که  در راه بهبودی و زندگی جدید  زحمت می کشیدیم انجمن از ما برادران افرادی  ساخته که دیگر برای خود و اجتماع نه تنها مضر و تخریب گر نبودیم بلکه تبدیل شده بودیم به یک تیم بهبود یافته که باعث شد خیلی از افراد فامیل با دیدن ما ایمان به بهبودی بیاورند و به جمع ما بپیوندند.

و حالا به یک ایل و فامیل تبدیل شده ایم که می توانیم یک جلسه سی نفری خانوادگی برپا کنیم به راستی که می توان این را معجزه دانست.

خدای مهربان به صبر و تحمل ما جواب داد و بسیار دوستش داریم با گذشت بیش از سه سال که با جمع شما آشنا شده ام نه تنها من بلکه دیگر برادرهایم زندگی آرامی دارند با تمام مشکلاتی که خودمان در گذشته درست کرده ایم و پی آمدهای آنها تا حالا هم باقی است کنار آمده و از ابزار برنامه برای حل آنها کمک می گیریم در پایان می گویم که این معجزه با صبر ،مشورت ،زمان و کمک تک تک شما اتفاق افتاده و به همین خاطر همه بچه های NA را از صمیم قلب و از روی نیاز واقعی به آنها دوست داریم و در هر زمانی که نیاز به کمک ما باشد به تک تک آنها خدمت صادقانه و عاشقانه می کنیم.

آلبوم باغچه ی خانگی ما !!!…

برادر اول سی و شش ساله با پاکی ۳ سال و یک ماه و ده روز.

 برادر دوم سی ساله با پاکی ۳ سال و بیست و یک روز

برادر سوم چهل و یک ساله با پاکی ۲ سال و ده روز

برادر چهارم چهل ساله با پاکی ۱ سال و هشت ماه و پانزده روز.

ببین زندگی چه زود تغییر می کند,دوستی مواد مخدر,پدر معتاد,داستان بهبودی من,اعتیاد خانوادگی

مجله پیام بهبودی تابستان 1386

ببین زندگی چه زود تغییر می کند,دوستی مواد مخدر,پدر معتاد,داستان بهبودی من,اعتیاد خانوادگی

Visits: 500

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد!