ثمره خدمت در NA
ثمره خدمت در NA,تاریکی و نفرت اعتیاد,آزادی از اعتیاد,بخش ترک اعتیاد
زیبایی های زندگی و گذران صحیح ، روز و شب ، بواسطه چند سال مصرف مواد مخدر از من گرفته شده بود و فقط تاریکی و نفرت اعتیاد و انزوا را به من به ارمغان آورده بود.
بین دوستان مصرف کننده ام ، هر وقت صحبت از قطع مصرف به میان می آمد ، اولین نفری بودم که تصمیم به این کار می گرفتم ، ولی به دلیل عدم شناخت بیماری اعتیاد ،هیچ گاه موفق نمی شدم.
در یک شب سرد در فصل زمستان وقتی از آسمان برف می بارید ، در یکی از خیابان های ایالت آرکانزاس ، در حال قدم زدن بودم که ، یک دوست قدیمی که قبلا با هم مصرف می کردیم را ، دیدم ، او با لبی خندان و حالی خوب در حال قدم زدن بود ، او در مرحله ی اول مرا نشناخت ، جلو رفتم و سلام کردم و از او پرسیدم : چه موادی مصرف کرده است ، که این قدر سرحال است؟
بعد از کمی صحبت با او ، متوجه شدم که قطع مصرف کرده است و در آخر ، از صحبت های او ، پیام عشق و امید معتادان گمنام را گرفتم، پیامی که سالها منتظرش بودم ، راهی برای قطع مصرف ، چون من دنبال این راه جدید بودم .
فردای آن روز به آدرس جلسه ای که به من داده بود رفتم و داخل جلسه نشستم، آن روز مشارکت های زیادی شنیدم، پس از پایان جلسه از آنها پرسیدم : حال خوب و آزادی از اعتیاد را ، چگونه باید بدست بیاورم؟ و باید چه کارهایی انجام دهم؟
جملاتی مانند : قطع مصرف، جلسه، راهنما و کارکردن قدم ها و خدمت را در جواب شنیدم ، و سپس شروع کردم به انجام پیشنهادات دوستان بهبودی !
قطع مصرف، جلسه و… در مقطع یک و سال نیم پاکی بودم که ، خدمت در کمیته زندان ها و بیمارستان ها را بعنوان بازو و همراه با مسئول کمیته آغاز کردم و برای کمک به همدردانم، هر هفته یک روز به بخش ترک اعتیاد بیمارستان های ایالت آرکانزاس می رفتیم .
حال خوبی داشتم و از خدمت کردن لذت می بردم ، این داستان چند ماه ادامه داشت ، تا اینکه نزدیک به مقطع 2 سال پاکی ، بواسطه یک رنجش ، از رفتن به جلسه و راهنما و همراهی با دوستان بهبودی ،دل سرد شدم و کم کم از جلسات و خدمت دور شدم و در انزوا زندگی کردن را شروع کردم .
چیپ 2 سالگی ام را به سختی گرفتم و سپس بدون مشورت با راهنمای ام ، برای یک سفر کاری با فردی مصرف کننده ، به مسافرت رفتم و بعد از سه هفته ، بالاخره لغزش کردم ، که به دورانی سیاه و سخت رسیدم ، که هرگز حاضر به تکرار آن نیستم. ثمره خدمت در NA,تاریکی و نفرت اعتیاد,آزادی از اعتیاد,بخش ترک اعتیاد
بارها قطع مصرف کردم ، ولی احساس گناه و خجالت داشتم ، فکر برگشت به جلسه را که می کردم از نگاه های دوستان بهبودی هراس داشتم و دوباره مصرف می کردم .
از این وضع خسته شده بودم، تنهایی و انزوا کمرم را شکسته بود،هر چه تلاش کردم راهی برای بازگشت پیدا نکردم و یک بار هم از شدت ناراحتی ، اقدام به خودکشی کردم، اما خداوند کمکم کرد و نجات پیدا کردم .
به زندگی سخت ادامه می دادم دیگر نه نشئه می شدم و نه می توانستم پاک شوم ! امکان مردن هم نداشتم ؛ تا اینکه ، شبی تنها در خیابانها پرسه می زدم ، شخص غریبه ا ی سلام کرد و جویای حالم شد. ثمره خدمت در NA,تاریکی و نفرت اعتیاد,آزادی از اعتیاد,بخش ترک اعتیاد
او را نمی شناختم ، سراغ هویت او را گرفتم که کی هستی؟ چی کار داری ؟ جواب داد: همدردی هستم که پیام عشق و امید و وعده آزادی را از زبان تو روی تخت بیمارستان شنیدم! امروز پاک هستم و عضو NA ؛ راستی چرا شما به جلسه نمیآیید؟ چرا غمگین هستید ؟ جوابی نداشتم تا به او بدهم!
اما برای اولین بار احساس غرور واقعی کردم ، احساس ارزش و اینکه می توانم فرد سازنده ای باشم! خیلی زود خداحافظی کردم و به خانه برگشتم، چند روزی طول کشید تا موفق شدم قطع مصرف کنم و در اولین جلسه ۲۴ ساعت اعلام پاکی کردم .
صدای تشویق اعضای گروه تمام درد و خماری بدنم را از بین برد، از مقطع 6 ماه پاکی ، مجددا خدمت در کمیته ی H&I را آغاز کردم و در حال حاضر هم به عنوان یک عضو پیام رسان فعالیت می کنم.
امروز به خودم می بالم که : می توانم فرد سازنده ای باشم و پیام برنامه معتادان گمنام را از طریق کمیته بیمارستان ها و زندان ها به همدردانم برسانم ، به امید روزی که هیچ معتادی از درد اعتیاد نمیرد ، ثمره خدمت در معتادان گمنام برای من در زندگی بی نظیر بوده است ، امیدوارم تمامی خدمتگزاران NA از ثمره خدمات شان بهره مند شوند .
نویسنده : (گمنام)
ثمره خدمت در NA,تاریکی و نفرت اعتیاد,آزادی از اعتیاد,بخش ترک اعتیاد
منبع : مجله ی الکترونیکی صدای بهبودی معتادان گمنام
Visits: 47