همایش لاردو،کانتابریا،اسپانیا,جنگ با مواد مخدر,لطف بهبودی,دوران پاکی

همایش لاردو،کانتابریا،اسپانیا,جنگ با مواد مخدر,لطف بهبودی,دوران پاکی


همایش لاردو،کانتابریا،اسپانیا,جنگ با مواد مخدر,لطف بهبودی,دوران پاکی,یک جلسه NA

همایش لاردو،کانتابریا،اسپانیا,جنگ با مواد مخدر,لطف بهبودی,دوران پاکی

((باهم کشتی را هدایت میکنیم))

۲۰،۲۱،۲۲مارس ۲۰۲۰

برابربا۱،۲،۳فروردین ماه۱۳۹۹

 

آرشیو : 

همایش لاردو،کانتابریا،اسپانیا,جنگ با مواد مخدر,لطف بهبودی,دوران پاکی

«سولو پور هوی» سواری

آرزوی من تحقق پیدا کرد: سفر در آمریکای جنوبی با موتورسیکلت. من سال ها در فکر این سفر بودم، ولی امید چندانی نداشتم چون مصرف مواد برای من نقشه های دیگری داشت.

در ۱۹۸۲، بعد از پایان جنگ جزایر فالکلند، از زادگاهم آرژانتین فرار کردم. در جنگ در خط مقدم بودم ولی جان به در بردم، و بعد به اتفاق خانواده ام به کارتاجنا در کلمبیا نقل مکان کردیم. آن جا خودم را در جنگ دیگری غرق کردم: جنگ با مواد مخدر.

برای فرار از آن چه دیده بودم و تخدیر آسیب های روانی ناشی از جنگ، به مواد مخدر رو آوردم. به اتفاق خانواده در رستوران مان کار می کردم و دائم نشئه بودم. خیال می کردم می توانم مواد را کنترل کنم ، تا این که به ته خط رسیدم و جویای کمک شدم.

به یک مرکز درمانی رفتم که در آن یک جلسه NA برگزار می شد و به محض ورود، تسلیم شدم. زندگی ام تغییر کرد و شوق زندگی در من زنده شد. یک روز به این فکر افتادم که شاید بتوانم آرزویم را به واقعیت تبدیل کنم. همایش لاردو،کانتابریا،اسپانیا,جنگ با مواد مخدر,لطف بهبودی,دوران پاکی

برنامه ریزی برای سفر را شروع کردم، شور وشوق برنامه ریزی مسیر سفر، جست وجوی نقشه ها و پیدا کردن جلسات NA در سراسر قاره سخت مرا به وجد آورده بود.

این شور وشوق را با خانواده ام در میان گذاشتم. همسرم که او هم در حال بهبودی است و پسر چهارده ساله ام، از من حمایت کردند و درک کردند که این سفر چه قدر برای من مهم است.

این که مرض قند داشتم و باید انسولین مصرف می کردم، مانع من نشد. من به لطف مصرف مواد، مرض قند گرفته بودم ولی به لطف بهبودی، در دوران پاکی می توانستم خیلی کارها بکنم.

موتورسیکلتی خریدم و روز قبل از حرکتم، آن را در جلسه همیشگی ام نام گذاری کردم. اسم موتورسیکلتم را «سولو پور هوی» یعنی فقط برای امروز گذاشتم، چون میخواستم در تک تک روزهای سفر زندگی کنم، عجله نکنم، به این که کی میرسم فکر نکنم و از هر روز، همان طور که هست، لذت ببرم. همایش لاردو،کانتابریا،اسپانیا,جنگ با مواد مخدر,لطف بهبودی,دوران پاکی

این سفر ۱۰۶ روز طول کشید. به ده کشور آمریکای جنوبی سفر کردم، به ۷۲ جلسه NA رفتم و ۳۲٫۱۸۷ کیلومتر را در یک سفر رفت و برگشت از کارتاجنا تا پاتاگونیا در آرژانتین طی کردم.

در انواع جاده ها راندم؛ از دل صحراها تا کوه پایه های یخی و بر فراز سلسله کوه ها. به ساحل دریا رفتم و در آن جا ورزش دلخواهم، موج سواری را روی بهترین موج های آمریکای جنوبی تمرین کردم.

همسرم در بخشی از سفر به من ملحق شد و ما مسافت ۳۲۰۰ کیلومتری پرو تا اکوادور را با هم طی کردیم. از این سفر، خاطراتی به یادماندنی داریم. ولی تکان دهنده ترین احساسات وقت هایی در من به وجود می آمد که به شهر جدیدی می رسیدم و در جلسه NA آن شهر شرکت می کردم.

من گروه های کلمبیا، اکوادور، پرو، شیلی، آرژانتین، اوروگوئه، پاراگوئه، بولیوی، برزیل و ونزوئلا را دیدم. با این که به تنهایی سفر می کردم، هرگز احساس تنهایی نکردم. نیروی برترم همیشه همراه من بود و در پایان هر مرحله، یک جلسه NA انتظارم را می کشید. همایش لاردو،کانتابریا،اسپانیا,جنگ با مواد مخدر,لطف بهبودی,دوران پاکی

اعضای NA راهنمایی ام می کردند و شماره های تماس دوستان و اعضا را در شهرهای بعدی که قرار بود بروم در اختیارم می گذاشتند. بعضی از آنها به من جا می دادند و مرا با خانواده های شان آشنا می کردند. از تک تک آنها که باعث شدند احساس کنم در خانه خودم هستم، تشکر می کنم. آنها عشق و محبتی را نثار من کردند که در آن لحظات دوری از خانواده و دوستان به آن نیاز داشتم. ولی من تنها نبودم، NA همیشه با من بود و کمکم می کرد.

 

منبع : مجله راه na

همایش لاردو،کانتابریا،اسپانیا,جنگ با مواد مخدر,لطف بهبودی,دوران پاکی

Visits: 7

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد!