اگر سنتها رعایت نشوند,تغییر در زندگی,کتاب چگونگی عملکرد,شادی آفرینی,دنیایی بی حدومرز

 اگر سنتها رعایت نشوند

اگر سنتها رعایت نشوند,تغییر در زندگی,کتاب چگونگی عملکرد,شادی آفرینی,دنیایی بی حدومرز

برای چندمین مرتبه کتاب چگونگی عملکرد را باز کرده و مشغول مطالعه سنت ها شدم.

هنوز به میانه صفحه اول نرسیده بودم که آهی کشیده و در فکر فرو رفتم.

راستی جملات کتاب چه دور نمای زیبا، لذت بخش و شادی آفرینی دارد.

دستهای در هم گره خورده و امتیازات مساوی اعضا آن هم در تمام دنیا، همان احساس اتحادی را زنده می کند که کتاب از آن اینگونه می گوید:

“اتحاد روحیه ای است که هزاران عضو را در سراسر جهان در این انجمن جهانی که قادر به تغییر دادن زندگی انسانها می باشد، به یکدیگر پیوند داده است.” با مطالعه سنت اول، کمی به فکر فرو رفته و اجرای این سنت را بسیار حیاتی یافتم و چشم انداز جالبی دیدم. دورنمایی از دنیا با اجرای سنت اول را در ذهن خود به تصویر کشیدم. دنیایی بود خالی از غرور و خودخواهی و سرشار از صمیمت و فروتنی، دنیایی بی حد و مرز که شباهتها، همه چیز را به هم آن گونه نزدیک می کند که گویی هیچگاه از هم جدا نبوده اند.

یگانگی و یکتایی، تنها معنایی می شود که مفهوم دارد و نقطه آغاز همه چیز را یک آفریننده می داند.اگر سنتها رعایت نشوند,تغییر در زندگی,کتاب چگونگی عملکرد,شادی آفرینی,دنیایی بی حدومرز

انگار بر رأس هرم ساختاری NA ایستاده ای و قله رهایی را فتح نموده ای.

رنج می باید برد، خرج می باید کرد

اما گاهی با خود می اندیشم، مبادا این به تصویر کشیدن ها، غیر واقعی و تصوری باطل باشد و درست در همین زمان هاست که دلتنگ میشوم و آه میکشم.

آه میکشم، زیرا بسیاری از اوقات، نظاره گر مشتهای گره کرده به جای دست های در هم گره خورده بوده ام.اگر سنتها رعایت نشوند,تغییر در زندگی,کتاب چگونگی عملکرد,شادی آفرینی,دنیایی بی حدومرز

نظاره گر امتیازات نامساوی و فرصت طلبیهای خود بوده، مخصوصاً اگر عضو قدیمی باشم.

شاید هم نظاره گر باند بازیها و تیراندازیها بوده و در تصورات خویش بیننده هر چیزی بوده ام غیر از فروتنی.

امروز می خواهم با این مقاله، احساس حقیقی خود را با تمام اعضای معتادن گمنام ایران به مشارکت بگذارم.

می خواهم به دور دستی آرامش و کنار گوش بودن ناآرامی ها، اشاره کنم.اگر سنتها رعایت نشوند,تغییر در زندگی,کتاب چگونگی عملکرد,شادی آفرینی,دنیایی بی حدومرز

اشاره کنم به مسؤولیت بهبودی و چالشهایی که بیماری من بر سر راه آن قرار می دهد.

اشاره کنم به تفاوت رهبری مؤثر و رهبری خشن، به تفاوت خدمت و حکومت.

مبادا به آنجایی برسیم که توجه نکردن به اصل چرخش در خدمات، مانعی برای بهبودی خدمتگزاران با تجربه و یا کم تجربه شود و ناظر ایراد خسارات غیر قابل جبران به کل ساختار خدماتی NA باشیم.

می ترسم که آن صداهای تنهایی که در مفاهیم به آن اشاره میشود، آن قدر تنها بمانند که واقعاً گمان کنند اعضای با سابقه فرصتی برای شنیدن ندارند.

مبادا کم آگاهی نمایندگان بین گروهی از اموری که در ناحیه و کمیته های خدماتی می گذرد، دلیل آن شود که آگاهی برای تصمیم گیری در گروهها به حداقل برسد و به اساس ساختار و مفاهیم خدماتی، خدشه ای وارد شود.اگر سنتها رعایت نشوند,تغییر در زندگی,کتاب چگونگی عملکرد,شادی آفرینی,دنیایی بی حدومرز

شاید بگویید به نظر می رسد که بیماری نگارنده این نامه عود کرده، منفی باف شده و در مورد انجمنی که روز به روز فعالتر و گسترده تر از دیروز، فراز و نشیبها را پشت سر میگذارد و پیش می رود. بی انصافی می کند. اما باید بگویم به عنوان عضوی از انجمن، دوست ندارم تنها از دور نمای انجمن لذت ببرم.

دوست ندارم در یک جلسه خدماتی، خدمتگزاری باشم که شاهد زدوبندها و خود محوری هاست.

دوست ندارم تمایل به خدمت را از دست داده و اصول انجمن را متعهدانه پیگیری نکنم.

آیا حق ندارم در مورد آنچه که دوست ندارم و خلاف اصول روحانی انجمن ماست، مشارکت کنم؟

آیا مجله پیام بهبودی نباید از چالشها بنویسد؟

آیا اگر چشمها را ببندم و گوشها را کرکنم، دست به قلم نشوم و از احساسات نگران کننده و آزار دهندۀ خود نگویم، در مسیر بهبودی قرار گرفته ام؟ یا شاید اگر غیر از این باشد، فورا انگ “عضو ناسازگار” به من زده شود و از ترس این انگ و از دست دادن تأیید همگانی سکوت کنم.

به راستی اگر سنتها رعایت نشوند چه بر سرمان می آید؟

اکنون که در حال نوشتنم، وقتی به احساس خود دقت میکنم، هیچ چیز جز صمیمت و دلسوزی نمیبینم. انجمن NA و اعضای آن را دوست دارم، اما همچنان با خود می گویم: حتی اگر روزی برسد که نیمی از جمعیت کره خاکی، عضو این انجمن باشند، آیا همه در مسیر روحانی NA گام برداشته ایم؟ یا بهتر بگویم: اگر ما اعضای کنونی NA به اصول روحانی متعهد نباشیم، آیا هدف مقدس مان را با پویایی دنبال کرده ایم و برای اعضای فردای معتادان گمنام مؤثر بوده ایم؟اگر سنتها رعایت نشوند,تغییر در زندگی,کتاب چگونگی عملکرد,شادی آفرینی,دنیایی بی حدومرز

بد نیست بار دیگر مروری بر کتاب چگونگی عملکرد و سنت سوم داشته باشیم که می گوید:

“مادامی که تمایل به قطع مصرف مواد مخدر را داریم، در تصمیم گیری برای محلق شدن به انجمن معتادان گمنام آزاد هستیم. زمانی که این تصمیم را گرفتیم، باید آن را همراه با تعهد نسبت به اصول NAدنبال کنیم.”

راستی اگر بخواهیم تعهد به اصول را در نظر بگیریم، آیا من عضو متعهدی در NA خواهم بود؟

امید وارم تمام اعضای انجمن با تعهد به اصول روحانی زندگی کنند و سنتها درک و رعایت شوند.

به امید آن روز…

پیام بهبودی . پاییز 1387

Visits: 134

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد!