آنچه باعث می شود,باز به جلسه بیایم,سرگذشت معتادان,بیماری آدم معتاد,راه لغزش و اعتیاد

آنچه باعث می شود,باز به جلسه بیایم,سرگذشت معتادان,بیماری آدم معتاد,راه لغزش و اعتیاد


آنچه باعث می شود ، باز به جلسه بیایم

آنچه باعث می شود,باز به جلسه بیایم,سرگذشت معتادان,بیماری آدم معتاد,راه لغزش و اعتیاد

من همیشه در تعداد زیادی جلسه شرکت کرده ام، از جلسه رفتن لذت می برم. از احساس یگانگی با آدم هایی مثل خودم، از همدلی با شوخی ها و غصه هایشان لذت می برم.

از شنیدن سرگذشت معتادان دیگر نیرو و شهامت می گیرم ، از گوش دادن به آنها و دیدن این که دشواری ها را پشت سر می گذارند و پاک می مانند.

این ها باعث می شود که بتوانم مشکلاتی را که روزگار سر راهم می گذارد،  از سر بگذرانم، و ارتباط با دیگران باعث می شود خودم را گم نکنم، بیماری آدم معتاد ، به صورت های مختلفی بروز می کند، از جمله فراموش کاری و خودمحوری.

من ممکن است چنان درگیر افکار خودم بشوم که فراموش کنم معتادم ، چیزی که بی برو برگرد ، باعث می شود آینده ام عین گذشته بشود.

من مدام به تجدید حافظه احتیاج دارم ، یادآوری این که دیگر نمی توانم هیچ نوع ماده مخدری از جمله الكل مصرف کنم، من گاهی در مهمانی ها یا سایر مناسبت ها ، ناگزیر کنار کسانی قرار می گیرم که الکل مصرف می کنند.

یک بار در یک مهمانی به اشتباه لیوان کس دیگری را به لب بردم. اما از آن جایی که مرتب در جلسات شرکت می کنم، بلافاصله یادم آمد که قرار نیست به اشتباه لغزش کنم. صدایی در سرم می گفت: «بنوش، سو»، اما تکلیف من معلوم بود: یک طرف راه لغزش و اعتیاد بود، طرف دیگر مسیر بهبودی. انتخاب تصمیم درست کار راحتی بود به کنار گذاشتن آن لیوان . من وقتی می دانم شرایط خاصی مثلا جراحی در پیش دارم، بیشتر در جلسات شرکت می کنم.

به این ترتیب در حساب بهبودی ام مقداری ذخیره دارم تا از مخدرهایی که بعد از عمل برایم تجویز می شود ، جان به در ببرم.

می توانم به پرستارها بگویم «به نظرم امروز دردم خیلی کمتر است. گمان نمی کنم امروز مسکن لازم داشته باشم.» البته راستش مغز من این حرف را نمی زند ، چون تنها چیزی بلد است این است: «باز هم می خواهم»!

من در دوران مصرف چشم انتظار جراحی بودم چون از مصرف مسکن و آن حالت بی حسی کامل خوشم می آمد. اما الان برایم مهم است که از بیهوشی در می آیم یا نه ، و نگرانم که مبادا لغزش کنم!

گذشته از نیاز مداوم به تجدید قوا و یادآوری این که دیگر نمی توانم هیچ نوع ماده مخدری مصرف کنم، فاصله گرفتن از نفس برای من حیاتی است.

من گاهی چنان درگیر ذهنم می شوم که حس می کنم انگار جای كله، یک کدو تنبل گنده روی شانه ام سوار است.آنچه باعث می شود,باز به جلسه بیایم,سرگذشت معتادان,بیماری آدم معتاد,راه لغزش و اعتیاد

فقط با گوش دادن به مشارکت های دیگران است که این کدوی گنده کوچک می شود و من دوباره خودم را پیدا می کنم. یعنی دوباره برمی گردم به عالم بشریت ، که در قیاس با سیاه چال ذهن که در آن قلب آدم یخ می زند، جای بسیار بهتری است.

در دوران پاکی نوعی میل به سفر کردن در من به وجود آمد. من در جلسات NA در خیلی از جاهای دنیا شرکت کرده ام. در این سفرها خیلی دوست دارم با معتادان دیگر ارتباط برقرار کنم چون باعث می شود سایر فرهنگ ها را از چشم خودی ببینم. خیلی بهتر است از این که آدم فقط توریست باشد.

من مدت نسبتأ درازی است که وارد انجمن شده ام، با این همه هنوز هم هفته ای سه بار در جلسات شرکت می کنم؛ گاهی هم بیشتر. من آدمی هستم که اگر جلسه نروم زود از جا در میروم. عصبانی می شوم و تحملم را از دست میدهم، و دیگر نمی توانم درست قضاوت کنم.آنچه باعث می شود,باز به جلسه بیایم,سرگذشت معتادان,بیماری آدم معتاد,راه لغزش و اعتیاد

تا حالا نشده در جلسه رفتن من وقفه ای پیش بیاید مگر جایی باشم که جلسه نداشته باشد. در این صورت نشریات و نوارهای بهبودی کار جلسه را برایم می کنند، اما من دوست دارم به جلسات برگردم، مخصوصا به گروه خانگی ام و در این جلسات که معمولا مرتب در آنها شرکت می کنم.

آنچه باعث می شود,باز به جلسه بیایم,سرگذشت معتادان,بیماری آدم معتاد,راه لغزش و اعتیاد

منبع : مجله راه NA

 

 

 

Visits: 338

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد!