قدم ششم انجمن معتادان گمنام NA
قدم ششم
ما آمادگی کامل پیدا کردیم که خداوند کلیه نواقص شخصیتی ما را برطرف کند.قدم ششم,انجمن,معتادان گمنام,NA,قدم شش,قدم 6,نقائص شخصیتی
کتاب پایه :
چه لزومی دارد چیزی را که آمادگی اش را نداریم بی جهت طلب کنیم ؟ این کار معنایش دنبال درد سر رفتن است . بارها اتفاق افتاده معتادان به دنبال اجرت کاری بوده اند که زحمتش را نکشیده اند . چیزی که ما در قدم شش برایش تلاش می کنیم ، تمایل است . درجه خلوص ما در به کارگیری این قدم ، رابطه مستقیمی با تمایل برای تغییر دارد. آیا واقعا می خواهیم که از رنجش ها ، ترس و خشم خود خلاص شویم ؟ بسیاری از ما به ترس ها ، تردیدها ، افسوس ها و نفرت های خود می چسبیم ، زیرا در دردهای آشنا ، امنیت منحرفی وجود دارد. این طور به نظر می رسد که نگه داشتن هر چیز آشنایی ، مطمئن تر از ، از دست دادن آن ، به خاطر چیزهای ناشناخته است .
قدم ششم,انجمن,معتادان گمنام,NA,قدم شش,قدم 6,نقائص شخصیتی
رها کردن نواقص شخصیتی ، باید با قاطعیت انجام شود . تسلطی که آن ها روی ما دارند ما را تضعیف می کند و باعث زجرمان می شود . اگر قبلا مغرور بوده ایم ، اکنون متوجه می شویم که دیگر نمی توانیم ، بدون تاوان ، متکبر باشیم . ما اگر فروتن نباشیم ، خوار و خفیف می شویم . اگر طمع کار باشیم ، هرگز روی رضایت را نمی بینیم . قبل از برداشتن قدم های چهارم و پنجم ما می توانستیم در ترس ، خشم ، نادرستی و افسوس افراط کنیم . اکنون افراط در نواقص شخصیتی ، تفکر منطقی ما را تیره و تار می کند . خودخواهی ، به زنجیر غیرقابل تحمل و خفه کننده ای تبدیل می شود و ما را به عادت های بد گذشته متصل می کند . نواقص مان تمام وقت و انرژی مان را به هدر می دهند .
قدم ششم,انجمن,معتادان گمنام,NA,قدم شش,قدم 6,نقائص شخصیتی
ما ترازنامه قدم چهارم خود را بررسی می کنیم و به تاثیری که این نواقص در زندگی ما می گذارند خوب توجه می کنیم . به مرور خواهش آزادی از این نقص ها در ما پدید می آید و ما دعا می کنیم و یا به عبارت دیگر تمایل ، آمادگی و توانایی آن را پیدا می کنیم که بگذاریم خداوند این نقص های مخرب را بر طرف کند . اگر قرار است پاک بمانیم لازم است تغییر شخصیت دهیم . ما ، می خواهیم که تغییر کنیم .قدم ششم,انجمن,معتادان گمنام,NA,قدم شش,قدم 6,نقائص شخصیتی
می باید در رابطه با نقص های قدیمی خود ، روشن بین باشیم . با آن که ما از وجود نقص های خود اطلاع داریم ، اما هنوز همان اشتباهات گذشته را تکرار می کنیم و نمی توانیم از عادات بد خود دست برداریم . برای رسیدن به زندگی مورد علاقه مان ، دست به دامان انجمن می شویم . از دوستان مان می پرسیم : ” آیا شما دست از کارهایی که می کردید برداشته اید ؟ ” تقریبا بدون استثناء جواب این است که : بله به بهترین وجهی که می توانستیم . وقتی ما چگونگی نواقص خود را در زندگی می بینیم و آن ها را می پذیریم ، آن وقت می توانیم از آنها دست برداریم و به زندگی تازه خود بپردازیم . وقتی می بینیم که بجای تکرار اشتباهات گذشته ، اشتباهات جدیدی در زندگی خود می کنیم ، متوجه می شویم که در حال رشدیم .
قدم ششم,انجمن,معتادان گمنام,NA,قدم شش,قدم 6,نقائص شخصیتی
در موقع به کارگیری قدم ششم ، باید این مطلب مهم را به خاطر داشته باشیم که ما انسان هستیم و نباید توقعات بیجا از خود داشته باشیم . قدم ششم ، قدم تمایل است . اصل روحانی این قدم ، تمایل می باشد . قدم ششم به ما کمک می کند که در مسیری روحانی به حرکت در آییم ، اما ما انسان هستیم و گاه از مسیر منحرف خواهیم شد . سرکشی ، نقصی شخصیتی است که باعث تباهی ما می گردد . در وقت سرکشی ، ما نباید ایمان خود را از دست بدهیم . سرکشی ، می تواند باعث بی تفاوتی و بی تحملی شود ، اما با کوشش مستمر می توان بر آن غلبه کرد . ما ، مرتب برای پیدا کردن تمایل ، دعا می کنیم . شاید مردد باشیم که آیا خدا صلاح می داند که به ما کمک کند و یا مشکلی پیش نخواهد آمد .
از عضو دیگری سوال می کنیم ، می گوید ” تو درست همان جایی هستی که باید باشی .” ما آمادگی خود را جهت برطرف شدن نقص های مان تجدید کرده و خود را تسلیم پیشنهادهای ساده برنامه می کنیم . با آن که آمادگی ما کامل نیست ، اما در مسیر درستی قرار گرفته ایم .قدم ششم,انجمن,معتادان گمنام,NA,قدم شش,قدم 6,نقائص شخصیتی
سرانجام ایمان ، فروتنی و پذیرش جای غرور و سرکشی را می گیرد . به مرور با خود آشنا می شویم . در می یابیم که در حال صعود به سوی بلوغ آگاهی هستیم . در اثر تبدیل تمایل به امید ، کم کم حال مان بهتر می شود . شاید برای اولین بار بتوانیم دورنمایی از زندگی تازه خود را ببینیم . با داشتن افق تازه ای در زندگی ، تمایل خود را به مرحله عمل در می آوریم و قدم هفتم را آغاز می کنیم .قدم ششم,انجمن,معتادان گمنام,NA,قدم شش,قدم 6,نقائص شخصیتی
چگونگی عملکرد
قدم ششم
” ما کاملاً آماده ایم که خداوند تمام این نواقص شخصیتی ما را برطرف کند ”
بینشی که ما ، در نتیجه ی انجام قدم پنجم ، در ارتباط با چگونگی دقیق خطاهای خود بدست آوردیم ، با آن که بسیار ارزشمند است لیکن فقط شروع تغییرات عظیمی است که در زندگی ما با بکار گرفتن قدم ششم به وقوع خواهد پیوست ما می خواهیم نواقص شخصیتی مان بر طرف گردند و به همین دلیل اول لازم بود که اقرار کنیم اصولاً چگونگی دقیق خطاهایمان چه می باشند ؟ ما از سهمی که خودمان در گذشته مان داشته ایم تکان شدیدی خورده ایم و می توانیم انتظار داشته باشیم که رفتار و برداشت مان در زندگی ، پس از کار کردن قدم ششم دچار تحولی عمیق گردد .
گر چه بعضی از ما هنوز متوجه اهمیت خاص قدم های ششم وهفتم نشده ایم ، لیکن تجربه به ما نشان داده است که اگر طالب تغییر اساسی در زندگی مان باشیم ف انجام این دو قدم لازم می باشد ، در غیر این صورت تغییرات ایجاد شده دوام چندانی نخواهد داشت . این قدم ها آن گونه کار نمی کنند که ما ساده به خدا بگوئیم بله خدای من ، لطفاً نواقص مرا بر طرف کن و به دنبال قدم هشتم برویم . اگر ما از قدم های ششم وهفتم به گونه ای سرسری بگذریم و مستقیماًبه جبران خسارت در قدم نهم بپردازیم ، این مسئله باعث خواهد شد تا بیشتر از سابق به مردم مدیون شویم . اگر ما به دنبال ترمیم نواقص شخصیتی مان نباشیم ، مسلماًاشتباهاتمان باعث خسارات جدیدی خواهد شد .
انجام قدم ششم در طول عمرمان ادامه خواهد داشت ، چرا که سلسله مراحلی را شروع کرده ایم که در نتیحه ی آن کاملا ً آماده شدیم ، لیکن هدف ما آن است که همین آمادگی را بطور نسبی کامل است هر روز بیشتر کنیم . آن چه باید برای این قدم به انجام برسانیم ، ابتدا آماده شدن کامل و سپس باز گذاردن دریچه ی افکارو قلب مان بر روی تغییرات بسیار عمیقی است که تنها به دلیل حضور خداوند مهربان در زندگی مان صورت می پذیرند .
ما از قدم سوم برای آن چه که باید در قدم ششم انجام داد تجربه به همراه می آوریم . همان گونه که قبلاًاراده و زندگی خود را به دلیل آن که خودمان نمی توانستیم آ ن را اراده کنیم به نیرویی برتر از خودمان سپردیم ، اکنون نیز آماده می شویم تا نواقص شخصیتی خود را تسلیم خداوند مهربان کنیم ، زیرا تمام کوشش های پیشین ما برای تغییر دادن خواست و اراده ی ما به جایی نرسیده اند . سلسله مراحل این قدم ف مشکل ودردناک می باشد .
آگاهی بیشتری که ما از نواقص خود یافته ایم گاه وبیگاه باعث ناراحتی و رنج مان می شود . از قدیم گفته اند که نفهمی هم خودش برکتی است و اشکال ما آن است که دیگر در مورد نواقص خود نفهم نیستیم و خود این فهم جدید گاه گاه آزارمان می دهد . ما اکنون ناگهان متوجه صورت در هم و گرفته دوست مان می شویم که هدف یکی از آن صفات نه چندان جالب اخلاقی مان که هر چند یک بار ظهور می کنند قرار گرفته و آن گاه در می یابیم که کارمان اشتباه بوده و چون نمی دانیم چه کنیم ، اغلب گردن مان را کج کرده و چند کلام عذرخواهی زیر لبی می گوئیم و به احتمال زیاد شروع به تنبیه و سرزنش درونی خود می کنیم که ، چه شد باز هم این گونه بی توجه و خشن شدیم واز این که می فهمیم چگونه روی زندگی مردم اثر منفی می گذاریم از خود بیزار می شویم .
ما از این که چنین آدمی هستیم خسته شده ایم و همین احساس سرخوردگی است که به ما برای عوض شدن و رویش پیدا کردن فشار می آورد . ما می خواهیم با آنچه که در گذشته بوده ایم تفاوت داشته باشیم و خبر خوش آن است که این تغییرات درونی حتی اگر برای خود ما واضح نباشند ، مدتی شروع شده اند . همین که در حال حاضر این توانایی را یافته ایم تا به غیر از منافع خودمان به دیگران هم بیاندیشیم و احساسات آن ها را مورد توجه قرار دهیم ، دلیل تغییرات بسیار عمده ی درونی ما می باشد ، خصوصاً اگر خود مشغولی عجیب سابق خود را که اساس بیماری ماست به خاطر بیاوریم .
احتمالاً از این که متوجه می شویم نوقص مان سد راه باز یابی مان شده اند حالت شدید سر خوردگی پیدا می کنیم و معمو لاًاولین راه حلی که به نظرمان می رسد آن است که سعی کنیم با سر پوش گذاشتن ف آن ها را اول از خودمان و سپس از سایرین مخفی کنیم . طرز فکر ما این گونه خواهد بود که اگر مردم متوجه نشوند ، به تدریج آن نقطه ضعف های اصلی تر شخصیت ما از بین خواهند رفت ف اما کاری که برنامه در این مورد به ما پیشنهاد می کند آن است که در عوض آن که سعی کنیم بانیرو ی اراده وکنترل کردن ، این نواقص را بر طرف کنیم ، خود را کنار بکشیم و اجازه دهیم خدای مهربان در زندگی مان عمل کند . یک قسمت اصلی این سلسله مراحل آن است که مسئولیت رفتار خود را به عهده بگیریم .
معمولاً خود ما نواقص شخصیتی خود می شویم یا شخص دیگری که مورد آزار قرار گرفته متوجه مان می کند که اقدام نادرستی کرده ایم ، به هر صورت یک تفاوت اصلی در این مرحله آن است که مسئولیت کامل اعمال خود را پذیرا می شویم . دیگر با گفتن جملاتی از قبیل خوب دیگر چکار کنم ، خدا هنوز این نقص را در من از بین نبرده و با من در مقابل نواقصم عاجزم و به نظرم تا آخر عمرم هم عاجز خواهم ماند از زیر بار مسئولیت مان فرار نخواهیم کرد . ما مسئول رفتار بد ، خوب یا بی اثر خود خواهیم بود و دیگر نادانی یا معتاد بودن مان را عذر موجهی برای رفتار غیر مسئولانه خود نخواهیم دانست .
هنگامی که با صداقت به خظاهای خود اقرار می نمائیم ، تواضع پیدا می کنیم . هر چه بیشتر متوجه ی انسان بودن و جایزالخطا بودن خود می شویم تواضعی که در قدم پنجم پیدا کردیم گسترده تر می شود . ما می دانیم مشکل داریم پس سعی می کنیم همین را که هستیم بیشتر بپذیریم . تسلیم می شویم و تمایل ما برای تغییر یافتن بی نهایت بیشتر می شود . تا همین جای برنامه هم متوجه شده ایم که به دلیل زندگی به روال اصول روحانی که بنیان قدم ها می باشد ، تغییرات قابل توجهی در عواطف و ساختار روحانی ما ایجاد شده است .
ما تجربه ای در امر روحانی نداریم ، لیکن باید درنظر بگیریم که در قدم های اول تا سوم میانی یا ابرازهائی روحانی بدست آورده ایم که به منزله ی توشه ای ما را در طی سلوکی که دراین برنامه بدان بازیابی می گوئیم همراهی خواهد کرد .
صداقت ماباعث تسلیم شد . ایمان وامید باعث یاور نیرویی برتر از خودمان گشت و سپس اعتماد و تمایل ، در ما در زمینه ی لازم را محول کردن اراده و زندگی مان به خداوند ایجاد نمود . اعتقاد برای به نیروی برتر ، در ما ایجاد تواضعی نمود که قبلاً در خود سراغ ن داشتیم .
ما با کوشش و تعهد پا برجا ، از صداقت ، تسلیم ، ایمان ، امید ، باور ، اعتقاد ، تمایل وتواضع به عنوان زمینی برای بتای باز یابی خود استفاده می کنیم . نواقص شخصیتی ما از هر طرف خود را در زندگی آشکار می کنند ، بنابراین باید برای بازیابی خود تمایل پیدا کنیم ، تا آنجا که متعهد شویم پس گرایی نکنیم . به عبارت دیگر ، حتی اگر به نظر می رسید که هیچ پیشرفتی نداریم و تغییری حاصل نشده ، باز هم باید تمایل به ادامه ی بازیابی خود داشته باشیم . اکثر ما قادر به احساس تغییرات درون مان نیستیم ، ولی می توانیم مطمئن باشیم آن چه در درون ما صورت می گیرد در ظاهر ما نیز تاثیر عمده می گذارد و دیگران به آسانی متوحه این تغییرات می شوند . حتی اگر گاهی احساس کنیم دیگر توان برداشتن یک قدم را نداریم ، باز هم چون برنامه از ما می خواهد که حرکت کنیم به زور هم شده انجام دادنی ها را به انجام می رسانیم . ما باید پیش برویم و اگر لازم شد از همان سماجت ویکدندگی که در دوران اعتیاد فعال مان ، برای مصرف مواد داشتیم استفاده می کنیم و دو دستی به اصول لازم برای بازیابی خود می چسبیم .
در نتیجه نوشتن ترازنامه و در میان گذاردن بی کم وکاست آن با خودمان ، خدای مان و یک انسان دیگر ، اکنون از نواقص شخصیتی خود آگاه شده ایم . با کمک راهنمای مان فهرستی از نواقص تهیه می کنیم و روی این نکته که چگونگی این نواقص یر زندگی ما اثر می گذارند تمرکز می کنیم . نواقص شخصیتی ما نکات ضعف مشترک بسیاری از انسان ها هستند که به دلیل خود محوری در زندگی ما معتادان به نسبت غیر عادی و اندازه ای بیش از حد طبیعی برگ شده اند و به نوعی پی در پی باعث رنج اطرافیان و خودمان می شوند .
ما یک نقص را بررسی می کنیم . مثلاً خود را از دیگران بهتر وصالح تر دانستن . در ابعاد مرسوم و طبیعی ، این صفتی است که باعث اطمینان به خود و احترا به ارزش ها می گردد ، افرادی که از شخصیت ثابت برخوردارند و برای خودشان احترام قائلند ،در زندگی از ارزش ها و اصول جا افتاده ای پیروی می کنند و این که ارزش های شان واقعی و صحیح هستند ، قویاً معتقدند . چنین افرادی با ارزشهای اعتقادی خود زندگی می کنند و باور های خود را به نوعی که باعث طعنه و انتقام جویی نباشد با دیگران در میان می گذارند . اطمینان داشتن به باور ها ، خصیصه ای بنیانی است که افراد فاقد آن معمو لا ً متلون المزاج ، بی ثبات فاقد قاطعیت و به احتمال زیاد نسبت به صحت تصمیم گیری های خود مشکوک می باشند و رفتاری نا پخته از خود بروز می دهند . باید توجه داشت که اطمینان و پافشاری نسبت به باور های شخصی ، زمانی که باعث تحمیل ارزش هایمان به دیگران شود ، دیگر تبدیل به صفت زشت و آزردهنده ی کنترل و ستیزه جوئی گردیده است .
وقتی افراد سعی می کنند برای پذیرفته شدن عقایدشان از جانب دیگران زندگی آنها را دستکاری کنند و آنچه را که خودشان فکر می کنند صحیح است به خورد آنها بدهند ، مسئله چیزی فراتر از نقص شخصیتی است ود ر واقع تبدیل به پلیدی و زشتی شده است .
به عنوان مثال ترس را مورد برسی قرار می دهیم . فقدان ترس در مقابل حمله ، نترسیدن از یک بیماری مرگ آور و یا بی باکی در روبرو شدن با عاملی که می تواند باعث جراحت بدنی بشود ، به جای آنکه نشانه ی آرامش شخص باشد ، معرف کم عقلی اوست . همه ی ما ترس هایی داریم . ترس از تنهائی ، ترس از اینکه احتیاجات جسمانی مان برآورده نشود ، ترس از مردن و بسیاری چیز های دیگر لیکن وقتی ترس های ما به نوع افراطی خود نحورانه می شوند و تمام وقت ما صرف محافظت از خود در مقابل آن چه که احتنال دارد در آینده بیفتد می شود ، دیگر نمی توانیم به گونه ای مؤثر با زندگی اینجا و امروز روبرو بشویم .
د رکار قدم ششم ، تشخیص ارتباط و پلی که ما بین ترس و شجاعت وجود دارد ، محتاج به تمایل و اعتماد داشتن ماست .
ترس از این که بدون استفاده از رفتار مخرب قدیمی ، زندگی مان چگونه خواهد گذشت باید در ما از بین برود . باید برای برطرف شدن نواقص شخصیتی به نیروی برترمان اعتماد کنیم و تمایل پیدا کنیم که شانس خود را بیازمائیم ، با این باور که آن چه بعد از انجام قدم ششم در انتظارمان است ، از زراد خانه ای که تاکنون در درون خود ، ازانواع ترس ها ، رنجش ها و اضطراب های روحی گرد آورده ایم ، بهتر خواهد بود. هر زمان که درد تغییر نیافتن شدیدتر بشود ، مطمئناً دست از لجاجت بر خواهیم داشت .
ممکن است متحیر شویم اگر این نواقص شخصیتی که سالها برای ما به منزله ی سفینه ی نجات کار کرده اند از ما گرفته شوند و باعث ایجاد این فکر در ما نشوند که دیگر چه چیزی برای رودر رویی با زندگی برای مان باقی خواهند ماند ؟ حقیقت این است که زمانی که ما مواد مصرف می کردیم خود محوری برایمان به صورت عاملی حفاظتی در آمده بود که باعث می شد بدون توحه به مشکلاتی که برای دیگران ایجاد می کردیم و بدون احساس مسئولیت و گناه به اعیتاد مان ادامه دهیم . انکار سد محافظتی شده بود که تا وجود داشت ، ما خرابی هایی را که به وجود می آوردیم نمی دیدیم . خودخواهی به ما این امکان را می داد تا هر کاری لازم بود برای ادامه آن دیوانگی ها به انحام برسانیم . ما دیگر به آن مهارت های کاذب نیازی نداریم ،چرا که اکنون دیگر اصولی را فرا گرفته ایم که استفاده از آنها در نحوه ی جدید زندگی مان به مراتب سازنده تر می باشد . در نوشتن فهرستی از این نواقص شخصیتی ، متوجه می شویم که آن ها چطور به گونه ای بنیانی و عمیق ، ریشه اصلی مشکلات ما بوده اند و به همین دلیل باید با روشن بینی به این بیاندیشیم که زندگی ما از این پس ، بدون این نواقص چگونه خواهد گذشت . مثلاً اگر عدم صداقت ، یکی از نواقص شخصیتی ما است می توانیم فکر موقعیت هایی را در زندگی مان بکنیم که در مواجه با آنها متوسل به دروغگویی می شویم و این که اگر برای تغییر هم شده در چنان شرایطی حقیقت را بگوئیم ، چه حسی در ماایجاد خواهد شد . اگر قدری به خودمان زحمت بدهیم و این گونه تمرینات ذهنی را انجام دهیم ، به احتمال زیاد آرامش خواهیم یافت و متوجه خواهیم شد که در این نحوه ی جدید از زندگی ، وقتی مجبور نباشیم برای پوشاندن تقلب های کوچک ،از نقشه کشی و نیرنگ های بزرگ و دروغ پشت دروغ استفاده کنیم ، زندگی مان خیلی بی دردسرتر و ساده تر خواهد شد . اگر متوجه شویم که یکی از نواقص ما از تنبلی و عقب انداخبن هر کاری ریشه می گیرد ، در این تمرین صحنه هایی از آینده را مجسم می کنیم که این زندگی پارت تایم نیمه وقت را مبدل به گونه ای از زندگی کرده ایم که در آن آرزوهایمان عملی شده اند ، افق های جدیدی یافته و امکانات بسیاری برای پیشرفت در پیش رودایم .
علاوه بر امید ها و آرزوهایی که خودمان برای آینده داریم ، اگر قدری در حالات شخصیتی راهنما و یا چند تن دیگر از دوستان بازیابی کرده مان دقت کنیم ،به احتمال قوی متوجه خواهیم شد برخی از صفاتی که ما برای یافتن سان کوشش می کنیم دقیقاً در این افراد وجود دارد . اگر اعضایی را می شناسیم که دارای همان نکات مثبت روحانی مورد نظر ما هستند سعی می کنیم از رفتار این دوستان به عنوان نمو نه استفاده کنیم . آنچه ما طالب بدست آوردنش هسنیم به آسانی در دیگر معتادان باز یابی کرده که بر طبق اصول روحانی می کنند به چشم می خورد . راهنما و بقیه ی اعضا ء نکات مثبت رهایی از نواقص اخلاقی خود را با ما در میان می گذارند و ایمان داریم که آن چه آنان بد ست اورده اند ما نیز بدست خواهیم آورد .
با تمام راه های مثبتی که پیش پای ما هستند ، باز هم امکان دارد دچار یک دوره ی ماتم گیری به جهت از دست دادن سراب ها و دوز و کلک های آشنا و قدیمی مان بشویم و از دست دادن این ابزارهای نجات و بقاء ، احتمالاً در ما حالتی مثل عزا گرفتن در سوگ بهترین دوست مان ایجاد خواهد کرد و ما سایها با این نوافص زندگی کرده ایم و به آنها خو گرفته ایم . اما باید چشم بصیرت و فهم خود را تا حد اکثر امکان برای پیشرفت در بهبودی مان باز کنیم و دست آویزها، عذر و بهانه ها ، توجیه کردن ها و خود فریبی ها را به این برنامه تسلیم کنیم . باید با تمام وجود و به وضوح درک کنیم که در این برنامه پس زدن و عقب گرد امکان پذیر نیست ، چرا که هنوز نخواهیم توانست معجزه ای را در وجود و زندگی ما آغاز شده بود ، فراموش کنیم . روح مجروح و در هم شکسته ی ما در طی انجام قدم ها شروع به شفا یافتن کرده است .
قدم ششم
لازمه ی سلسله مراحل آمادگی کامل پیدا کردن در این قدم آن است که شروع به کاربرد رفتارهای سازنده در زندگی خود بنمائیم . از آن جا که اکنون به رفتار غیر سازنده و مخرب گذشته ی خود پی برده ایم ، نتیجتاً تمایل برای تمرین و کاربرد رفتارهای سازنده به آسانی در ما ایجاد خواهد شد . برای مثال : اگر درون مان دردی وجود دارد ف لازم نیست که گوشه ی عزلت بگزینیم و تنها دراین فکر باشیم که در دنیا چقدر با ما بی رحمی کرده و یا به حال خود تاسف بخوریم . به چای این ها می توانیم حقیقت اوضاع را همان گونه که هست بپذیریم و در جهت یافتن راه حل دست به کار بشویم . هر چه بیشتر در این راستا حرکت کنیم ، تمرکز دادن افکار خوب وسازنده ، برای مان آسان تر خواهد شد و خیلی سریع متوجه خواهیم شد که در نتیجه تمرین ، اکنون به گونه ای واقع بینانه می توانیم راه حل های مختلف را سبک سنگین کنیم ، هدف پیدا کنیم و با وجود مشکلات ، در تحقق بخشیدن به این هدف پیش برویم . ما دیگر عادت غیر سازنده ی غصه خوردن به حال خود و دائماً غر زدن راجع به مسائلی که کنترل آنها کاملاً از قدرت مان خارج است رااز دست می دهیم و به جای آن که در مشکل غرق شویم ، در راستای حل آن تکان خواهیم خورد . تجدبه ی ما این است که به زودی به مرحله ای خواهیم رسید که خودمان هم تعجب می کنیم که چقدر مثبت و نسبت به زندگی خوش بین شده ایم و احتملاً گاه به گاه به خود مرحبا نیز خواهیم گفت ، به خصوص آن که می دانیم در سالیان اخیر چنین احساساتی چقدر برای ما غریبه بوده است .
احتمالاً جایی در طی مراحل این قدم ، صدای مان در خواهد آمد و شاکی خواهیم شد که این برنامه از ما انتظار زیادی دارد . بسیاری از ما با نگرانی می پرسند ، یعنی می خواهی بگویی راجع به این جریان بخصوص هم باید راست بگویم ؟ و یا آن که هنوز بتوانم دروغ بگویم ، کمی دزدی کنم ، گاهی هم کلاه برداری کنم چقدر به دست آوردن چیزهایی که می خواهم آسانتر خواهد شد . در واقع ما جایی میان زندگی بی ضابطه ی اعتیادی و زندگی بر طبق اصول شخصیت ساز برنامه بازیابی گیر کرده ایم .
با این که در مرحله ی اول ، دستکاری کردن یا از زیر عواقب کارها فرار کردن خیلی ساده تر به نظر می آید ، لیکن به تجربه می دانیم که قادر به پرداخت بهای نهایی این گونه رفتارها نیستیم . پرداخت تاوانی چون احساس شرم ، پشیمانی و از دست دادن احساس آرامش روحانی ، به نهایت برای ما از هر چه که درنتیجه ی عدم رعایت اصول روحانی و یا تقلب بدست بیاوریم ، سنگین تر تمام خواهد شد .
ما با رعایت اصول بازیابی ، نشان می دهیم که یک زندگی آرام و هماهنگ با محیط اطرافمان برای مان اهمیت دارد . همان انرژی را که پیش از این صرف تغذیه ی نواقص شخصیتی مان می کردیم ، امروز برای گسترش مقاصد روحانی مان به کار می بریم . هر چه توجه و تمرکز بیشتری به طبیعت روحانی خود معطوف کنیم به همان نسبت این روحانیت ، در زندگی ما خود را بیشتر جلوه گر خواهد ساخت .
قدم ششم
اگر با نهایت کوشش اصول قدم ششم را در زندگی خود به کار گیریم ، هرگز نباید تصور کنیم از لحاظ روحانی کامل شده ایم ، چرا که در دراز مدت متوجه خواهیم شد همان نواقص شخصیتی که امروز سعی در مقابله با آنها داریم ،در مراحل مختلف ، در طی زندگی مان باز هم خود را بروز خواهند داد . حتی پس از سالیان دراز در بازیابی ،بعضاً می بینیم نقصی که ما فکر می کردیم بر آن غلبه کرده ایم باز ظاهر شده و زندگی مان را تحت تاثیر قرار داده ، احساس درماندگی خواهیم کرد . این درست است که درک نواقص باعث ایجاد فروتنی در زندگی افراد می شود ، اما باید دقت بسیار کرد که این تواضع تبدیل به توسری خور شدن که شیوه و منش زمان اعتیاد ما بوده ، نگردد. تواضع صفتی است که ما را از تخیلات پائین می کشد و باعث می شود بی سر و صدا به پیمودن مسیر روحانی خود ادامه داده و گاه به گاه از آن سرابی که سالها درباره ی کامل بودن خود داشتیم خنده مان بگیرد . ما در مسیر درستی قرار گرفته ایم ، به سوی هدف درستی می رویم و به همین دلیل هر قدمی که بر می داریم باعث خیر و پیشرفت مان می شود .
در طی انجام این قدم ، متوجه می شویم که قدرت تحمل و پذیرا شدن مان در بر خورد با نواقص دیگران افزایش پبدا کرده است . هرگاه می بینیم شخصی عملی را که از خود ما نیز در نتیجه یکی از همان نواقص شخصیتی سر می زند انجام می دهد ، به جای قضاوت در مورد او ، با وی احساس همدردی می کنیم . ما تجربه شخصی داریم و می دانیم که چنین رفتاری دقیقاً چه احساسات نا مطبوعی ایجاد می کند ، لذا به جای محکوم کردن رفتار دیگران ،نگاهی به خودمان می اندازیم . از آنجائی که در پذیرا شدن خودمان تجربه یافته ایم ، اکنون پذیرا شدن دیگران و دردی با مردم برای مان آسانتر شده است .
ما از خود مان می پرسیم ،آیا کاملاًآماده ایم تا خداوند تمام نواقص اخلاقی ما را بر طرف کند ؟ تک تک و همه ی آنها را اگر متوجه شویم که هنوز دست آویزی برای خود نگاه داشته ایم ، اگر احساس کنیم هنوز دلمان نمی خواهد از بعضی از نواقص مان دست برداریم ،برای تمایل یافتن دعا می کنیم . در مقابل قدرت شفا دهنده ای که در انجمن معتادان گمنام وجود دارد روح مان را باز می گذاریم تا این قدرت در آن نفوذ کند و بطور روزمره به بهترین نحوی که برای مان امکان دارد ، از ابزاری که این برنامه برای بازیابی در اختیار ما می گذارد ، استفاده می کنیم .
با آن که طی نمودن این مرحله ، یک عمر به طول خواهد انجامید ، بی حوصله نخواهیم شد ، چرا که ما فقط در همین امروز زندگی می کنیم . ما قدم بسیار بزرگی در طی سلوک بازیابی خود برداشته ایم ، اما اگر بخواهیم تاثیرش را حفظ کند ، باید قدم بعدی را برداریم . با آمادگی که امروز بدست آورده ایم ،قدم هفتم را آغاز می کنیم .
از تجربه اعضا داخل تالار گفتگو در مورد قدم ششم بازدید فرمائید.
Views: 20595