یک داستان ساده بهبودی

راه دیگری هم بود، از افرادی که آشکارا معتاد بودند، اما مصرف نمی کردن، الهام گرفتم، آنها این باور را در من به وجود آوردند که شاید شانسی برای قطع واقعی مصرف و بازگشت به زندگی برای من وجود داشته باشد، الان که اینها را می نویسم اندوهگین می شوم و احساسات زندگی دیوانه وار قدیم را بهتر از زمان مصرف درک می کنم، نمی توانستم تصور کنم که زندگیم چه می‌شود، فقط گودال و سیاهی از ناشناخته ها می‌دیدم، اما تصمیم را گرفته بودم، حتی اگر بدعت و تازگی آن فقط یکی دو روزی مرا جلو ببرد ، تا ببینم چقدر می‌توانم دوام بیاورم ۴۹ روز طول کشید ،سپس لغزش کردم و اجبار به مصرف وحشیانه و غیر قابل مقاومت دوباره بازگشت . ... ادامه مطلب