مقالات

خستگی، عصبانیت، گرسنگی، تنهایی
خستگی، عصبانیت، گرسنگی، تنهایی

هر وقت خودم را بیش از حد خسته می کردم چه فیزیکی و چه فکری صبوری خودم را از دست داده و مقاوتم کاهش یافته و این خیلی خطرناک است. در این لحظات من سعی کرده ام راههای جدیدی برای استراحت کوتاه مدت بین ساعات کار پیدا کنم

تجربه من از قدم چهارم
تجربه من از قدم چهارم

یکی دیگر از مواردی که مرا در کارکرد این قدم متزلزل می نمود سهل انگاری و تنبلی در نوشتن این ترازنامه بود که معمولا با توجیه و بهانه های غیر واقعی که برای همه شناخته شده است کار به امروز و فردا کشیده می شد.

چرا سر وقت و به موقع
چرا سر وقت و به موقع

من همیشه دوست داشتم که خداوند هر چه زودتر خواسته هایم را برآورده کند ولی قدرت تشخیص نداشتم که آیا این خواست من است یا اراده ی او حالا یاد گرفته ام که منتظر بمانم و صبر را پیشه کنم تا خواست خداجاری شود.

آسمان بلند آشنایی
آسمان بلند آشنایی

در یک کلینیک ترک اعتیاد با یکی از بچه های NA آشنا شدم. پزشک معالج در آن کلینیک به من گفت من فقط می توانم بخشی از وابستگی جسمی تو را درمان کنم ولی روح و روان تو نیز احتیاج به درمان و بهبودی دارد .و داروی آن فقط و فقط در دست هم دردهای خودت قرارداد جریان آن مفصل است و من نمی خواهم سر شما را درد بیاورم آن شب بعد از ده روز سم زدایی به جلسه ی NA رفتم .

قدم های بی فایده
قدم های بی فایده

اولین برداشت من از قدم های شش و هفت خیلی ساده بود. اگر آن ها را به کار گیرم، شخص متفاوتی خواهم شد با نفرتی که در اوایل بهبودی از خود ،داشتم جای تعجب نیست که بیشتر از هر چیزی دلم می خواست شخص دیگری باشم.

چه با شکوه است زنده بودن
چه با شکوه است زنده بودن

من در گذشته فکر می کردم خوشبخت هستم ولی از زمانی که با NA آشنا شدم معانی کلمات در ذهنم عوض شد و برداشت من از شادی انسان بودن خوشبختی و... تغییر کرد.

هیولای بیماری
هیولای بیماری

اعتیاد ، فکر بیمار من است که پا به پای من در جلسات بهبودی شرکت می کند و به مشارکت من گوش می دهد. هیولایی با صدها ابزار ،شعبده بازی منتظر فرصت است که مرا از مسير بهبودی خارج کند.

خدا رو شکر که معتاد شدم و به برنامه NA اومدم
خدا رو شکر که معتاد شدم و به برنامه NA اومدم

خدا رو شکر که معتاد شدم و به برنامه NA اومدم

پیک فاجعه
پیک فاجعه

بعد از مدتی پاکی احساس می کنم همیشه یک نفر قبل از خوش آمدگو جلوی انجمن ایستاده و سعی می کند با روشهای مختلف از ورود افراد به انجمن جلوگیری کند. او کسی نیست جز بیماری اعتیاد که در قالب افکار معتاد گونه با هر فردی به زبان خاص خودش صحبت می کند. ابزارهای گوناگونی برای تازه وارد، پاکی بالا، افراد مردد و افراد دارای وسوسه ،تأیید طلب ،خود محور و... در اختیار دارد

معشوقه اهریمنی
معشوقه اهریمنی

به خاطر او بیکار شدم تا وقت بیشتری با هم باشیم پس از مدتی گفت مگر مرا نداری؟ پس زن به چه دردت می خورد خودم هر خدمتی بخواهی برایت انجام می دهم به خاطرش از همسرم که ثمره ی هفت سال عشق من و تنها فرزندم بود جدا شدم و طلاقش دادم با او زندگی کردم پس از مدتی گفت عزیزم من از یک جا ماندن خسته شدم برویم مسافرت

زمانی نو شدم که کهنه را سراسر رها کردم
زمانی نو شدم که کهنه را سراسر رها کردم

بیست و هشت سال سن دارم در هفت سالگی پدرم را از دست دادم و در کنار مادری مصرف کننده بزرگ شدم در دوازده سالگی ازدواجی اجباری داشتم که این ازدواج یک ماه بیشتر طول نکشید و دوباره به خانه ی مادری برگشتم اکنون به خوبی به یاد می آورم که رفتارهای اجباری و معتاد گونه ،قبل از آشنایی با مواد مخدر در من وجود داشت. در محیطی سرد و بی روح و در تنهایی و انزوا رشد کردم .

فقط از خدا بپرس ، که یکی بودن چقدر خوب است
فقط از خدا بپرس ، که یکی بودن چقدر خوب است

دوازده سال اعتیاد فعال داشتم و با آشفتگی تمام وارد برنامه ی NA شدم. پیام را به آسانی و در جلسه ایی باز دریافت کردم و با دیدن دوستان پاک هم بازی زمان مصرف امید و ایمان در من هم زنده شد و گفتم من هم می توانم، خلاصه عرض کنم که با تغییرات فیزیکی و روحی ناشی از پاکی من چند تا از دوستان هم محله ای جویای برنامه شدند.

به نام آن که زیباست و زیبایی را دوست دارد
به نام آن که زیباست و زیبایی را دوست دارد

یه شور عجیبی داشتم دردهای جسمی و آشفتگی های ذهنی ام هیچ شباهتی به ترک های قبلی نداشت این دوران را خیلی راحت و به صورت باور نکردنی پشت سر گذاشتم با یه شوق خاصی واسه شروع جلسه لحظه شماری می کردم

ببین زندگی چه زود تغییر می کند
ببین زندگی چه زود تغییر می کند

از تمام جهات درمانده ، ورشکسته ی ،مالی ،روحی، جسمی و عاجز .... به NA .رسیدم کسی که برای ترک مواد هیچ امیدی نه در خود می دید نه کسی را دیده بود که در این مورد موفق شده باشد.

الوسلام، وسوسه دارم
الوسلام، وسوسه دارم

آن روزی که وارد برنامه معتادان گمنام شدم، چهره ام در هم و لباسهایم فرسوده و مندرس بود. شغل و حرفه ام را بر اثر مصرف مواد مخدر ازجمله الکل از دست داده بودم. از روی ناچاری و بی پولی، لوازم منزلمان را فروخته و به تهیه و مصرف مواد مخدر فکر می کردم. همسر و فرزندانم امید خود را برای زندگی بهتر از دست داده بودند. دیگرکسی برایم ارزشی قائل نبود.

ارزش های ماندگار
ارزش های ماندگار

اسم من امیر و یک معتاد هستم خدا را شکر می کنم. سپاس گزار نیروی  برتری هستم که به من کمک کرد تا در این راه قدم بگذارم و برای اولین بار طعم واقعی زندگی کردن را تجربه کنم .من هم مثل همه ی شما اعتیاد به مواد مخدر زندگی ام را آشفته و نابسامان کرده بود.

اوج آسمان خدا
اوج آسمان خدا

به این توانایی و قابلیت رسیده ام که بتوانم به دوستان هم درد و آدم های عادی پیام درست زندگی کردن و دوست داشتن را برسانم به طوری که نه تنها اعضای انجمن بلکه دیگران هم برای حل مشکلات شخصی خود به سراغ من معتاد می آیند و دلشان می خواهد تا من تجربه ی تغییرات خود را به آنها بگویم.

همیشه جای یک چیز خالی بود
همیشه جای یک چیز خالی بود

ریشه ی اصلی بحران ها و مشکلاتی که در زمان دوری از مواد برایم به وجود آمد در رفتارهای تند و معتادگونه ی من بود .

هيچ دردی خارج از توان من نيست
هيچ دردی خارج از توان من نيست

قدم دوم شناخت باورهای قدیم و پی بردن به ماهیت بیماری ام بود. متوجه شدم فکر، باور و ابزارهایی که قبل از انجمن از آنها استفاده می کردم به دلیل بیماری و خود محوری من بوده که برایم نتیجه ای جز شکست و نا امیدی نداشته است.

فراخوان مجله پیام بهبودی
فراخوان مجله پیام بهبودی

فراخوان مجله پیام بهبودی