همایش بوداپست مجارستان,قلب قدم دوازده,هدیه بهبودی,برنامه بهبودی NA,مشارکت کردن ترس

همایش بوداپست مجارستان,قلب قدم دوازده,هدیه بهبودی,برنامه بهبودی NA,مشارکت کردن ترس


همایش بوداپست مجارستان,قلب قدم دوازده,هدیه بهبودی,برنامه بهبودی NA,مشارکت کردن ترس

همایش بوداپست مجارستان,قلب قدم دوازده,هدیه بهبودی,برنامه بهبودی NA,مشارکت کردن ترس

((معجزات بوقوع می پیوندند))

۲۴الی۲۶جولای۲۰۲۰

برابربا۳الی۵مردادماه ۱۳۹۹.

 

همایش بوداپست مجارستان,قلب قدم دوازده,هدیه بهبودی,برنامه بهبودی NA,مشارکت کردن ترس

آرشیو : 

 

بخش سوم

همایش بوداپست مجارستان,قلب قدم دوازده,هدیه بهبودی,برنامه بهبودی NA,مشارکت کردن ترس
خطاب به راهنما 

 

با راهنما شدن ، من سپاسگذاری خود را نشان می دهم

راهنما شدن قلب قدم دوازدهم است و یکی از راه های اصلی رساندن پیام NA است . بسیاری از معتادان بر این باورند که راهنمای دیگر اعضای NA شدن بهترین راه برای تجربه و نشان دادن سپاسگذاری ما از هدیه بهبودی است . به عنوان راهنما ما چیزی را که به رایگان به ما داده شده است پس می دهیم . این یک رابطه ی مسئولانه است و قسمتی از این که ما چه گونه می توانیم ایثار گرانه به دیگران خدمت کنیم . با این که هر یک از ما ممکن است با کلمات مختلفی نقش خودمان را به عنوان راهنما بیان کنیم ، اما خیلی ساده این کار کمک یک معتاد به معتاد دیگر است . ما متوجه می شویم زمانی که به دیگری کمک می کنیم به خودمان هم کمک کرده ایم .

“رابطه راهنما و رهجو یکی از مهمترین روابط در برنامه بهبودی NA است . من باور دارم که رابطه راهنما و رهجو یک خیابان دوطرفه است که در آن راهنما شناخت بهتری از خود پیدا می کندو رهجو دانش و تجربه راهنمای اش را به دست می آورد . من بارها گفته ام که در زمان مشکلات اگر رهجو هایم نبودند ، من امروز پاک نبودم .”

همایش بوداپست مجارستان,قلب قدم دوازده,هدیه بهبودی,برنامه بهبودی NA,مشارکت کردن ترس

 “مجبورم صادق باشم و بگویم : زمانی که راهنما شدم ، فکر نمی کردم این مساله ی بزرگی باشد . این چیزی بود که برنامه می گفت باید انجام دهم تا پاک بمانم ، و من می خواستم که پاک بمانم . امروز مدت زمانی است که در بهبودی هستم و نمی توانم زندگی ام را بدون این رهجو ها تصور کنم . ما با یکدیگر رشد کرده ایم ؛ ما هم دیگر را در بدترین زمان ها دید ه ایم ، اما باز هم در کنار یکدیگر مانده ایم . هم من ، هم آن ها به اندازه ای که گرفته ایم ، بخشیده ایم . با بدست آوردن ایمان در اثر بخشیدن آن چه رایگان به من داده شده است ، من امروز روابط بسیار غنی و عمیقی دارم که به هیچ صورت دیگر ممکن نبود در زندگی ام به وجود آید .”

راهنما اغلب حمایت و دل گرمی به رهجوی اش می دهد . تجربه ی شخصی که ، راهنما به مشارکت می گذارد می تواند به رهجو احساس پذیرفته شدن ، درک شدن و راهنمایی شدن در مسیر برنامه را بدهد . این مشارکت می تواند احساس واقعی نزدیکی و صمیمیت برای هر دو نفر –راهنما و رهجو – به همراه آورد و تنهایی و انزوایی را که اکثر ما چه تازه وارد باشیم ، چه قدیمی حس کنیم ، تخفیف بخشد .

همایش بوداپست مجارستان,قلب قدم دوازده,هدیه بهبودی,برنامه بهبودی NA,مشارکت کردن ترس

” قبل از اینکه راهنمای دیگران شوم هیچ تصوری از خویشتن پذیری و لذتی که در اثر دوست داشتن و مراقبت از دیگران برای ام به وجود می آید نداشتم . کلیه روابط قبلی من بر مبنای به دست آوردن چیزی بود که می خواستم و البته باز هم همیشه احساس نیازمندی و دوست داشتنی نبودن ، می کردم . تعجب آور این که وقتی من شروع به کمک به رهجوهایم کردم و یاد گرفتم که بدون توقع برگشت ، ببخشم ، شروع کردم به ارزش قائل شدن و پذیرش بیش تر خودم .”
همایش بوداپست مجارستان,قلب قدم دوازده,هدیه بهبودی,برنامه بهبودی NA,مشارکت کردن ترس

“راهنما بودن به من کمک کرد از دنیای تاریک خود خارج شوم و وارد دنیای روابط واقعی گردم . زمانی که فقط در دنیا باشم ، زندگی خسته کننده ، تکراری و کوچک می شود . گرچه بهبودی به من کمک کرد تا درک کنم که این نوع زندگی می تواند تغییر کند . اما تا وقتی که مجبور نشدم زندگی رهجو هایم را درک کنم و با آن ها هم دلی نمایم و تغییر عمده ای در خود تجربه نکردم . من آن ها را دوست دارم و راهنمای آن ها شدن به من فرصت داد تا به آن ها گوش کنم و در مورد آن ها بیاموزم ، به آن ها عشق بورزم و به انسانیت بپیوندم . “

“زمانی که بهبودی را تازه آغاز کرده بودم صحبت های راهنما ی ام را در جلسه ای شنیدم که می گفت که اوائل مثل این بود که در یک سینما که تمام شب فیلم نشان می دهد قایم شده باشد و زمانی که در ساعت 3 صبح از سینما بیرون می آید مردد باشد و نداند که از کدام راه باید برود . او احساس می کرد که گم گشته ، تنها و طرد شده است و من درک می کردم که او دقیقا چه احساسی داشته ، اما می ترسیدم بگذارم کسی بفهمد که من واقعا همان احساس تنهایی و سردی را دارم . حال که مدتی است پاک هستم و رهجو دارم سعی می کنم همان الگویی باشم که او به من یاد داد . او در طول رابطه مان از راه های بی شماره به من یاد داد که اگر مایل ام خویشتن پذیری داشته باشم ، ناچارم ایمان و شهامت صادق بودن و مشارکت کردن ترس ها و افکارم را با دیگر معتادان داشته باشم . فکر می کنم که من هم به رهجو هایم از طریق کلمات و اعمال خود همین آموزش را می دهم .” همایش بوداپست مجارستان,قلب قدم دوازده,هدیه بهبودی,برنامه بهبودی NA,مشارکت کردن ترس

در این رابطه تک به تک ، ما تشویق می شویم و گاه به چالش کشیده می شویم تا در حالی که به رهجو های مان راه کار می دهیم به خودمان نیز نگاهی کنیم و زمانی که ما مسئولیت راهنمایی اشخاص را علی رغم مدت پاکی آن ها به عهده می گیریم سعی می کنیم بهترین حالت خود را در این رابطه داشته باشیم .

همایش بوداپست مجارستان,قلب قدم دوازده,هدیه بهبودی,برنامه بهبودی NA,مشارکت کردن ترس

“سه رهجوی من فرصتی برای ام به وجود آوردند تا بدون هیچ قید و و شرطی به دیگران کمک کنم . راهنمای دیگران شدن مرا در موقعیت مسئولانه ای قرار داد ، شرایطی که مهم است تا من صادق باشم به جای این که دنبال آن باشم که مرا دوست داشته باشند . راهنما شدن به من یاد داد چطور به انگیزه های ام پی ببرم و چه گونه رها کنم .”

“همان گونه که به پاک ماندن ادامه دادم به درک عمیق تری رسیدم که یکی از مسئولیت های من به عنوان یک معتاد در حال بهبودی و راهنما این است که : دریچه ی افکار خود را به روی ایده های تازه باز کنم و تمایل داشته باشم چیز های جدید را امتحان کنم . در طول زمان از طریق ترازنامه نویسی متوجه شدم که همه معتادان لزوما در برابر انگیزه های من یک سان عکس العمل نشان نمی دهند . منصفانه نیست که از دیگران توقع داشته باشم تا اعمال یا عکس العمل های شان مثل من باشد .”

همایش بوداپست مجارستان,قلب قدم دوازده,هدیه بهبودی,برنامه بهبودی NA,مشارکت کردن ترس
راهنما می تواند برای رهجوهایش الگو باشد ، الگویی که چگونه طبق اصول روحانی معتادان گمنام زندگی کنند . راهنما می تواند رهجوهایش را در سفر روحانی راهنمایی کند و به آنها در مورد برنامه NA آموزش دهد .

“راهنمای ام به من یاد داد که عشق بی قید و شرط است اما باید کمک و احترام او را به دست آورم . من هم همین را به رهجو های ام یاد می دهم . تا زمانی که ذره ای از تمایل در آن ها برای ادامه این سفر احساس کنم ، من نیز در کنار آن ها خواهم بود . کار من به عنوان یک راهنما ، راهنمایی و هدایت است نه هل دادن یا یدک کشیدن .”

“طریقه من در راهنمای دیگران بودن این است که آن ها را تشویق کنم تا تصمیمات سالم بگیرند . من نمی توانم به آن ها بهبودی بدهم اما می توانم از آن ها – زمانی که برنامه NA در زندگی شان به کار می گیرند – حمایت کنم . به جای تصمیم گیری برای آن ها ، سعی می کنم آن ها را در جهت ساختن ابزار بهبودی که بر روی اصول روحانی برنامه NA پایه گذاری شده است هدایت کنم.

همایش بوداپست مجارستان,قلب قدم دوازده,هدیه بهبودی,برنامه بهبودی NA,مشارکت کردن ترس

“باور دارم مسئولیت من این است که با کمک کردن به رهجوی ام در تمرین اصول روحانی موجود در دوازده قدم ، او را آماده کنم تا راهنمای خوبی شود .”

زمانی که ما راهنمای دیگران می شویم ، اغلب راجع به تسلیم و تحمل یاد می گیریم . لازم است به یاد داشته باشیم که ما فقط تجربه ، نیرو و امیدمان را با رهجو های مان به مشارکت می گذاریم اما چیزی را به آن ها دیکته نمی کنیم . ما سعی می کنیم تمرکز مان را در برقراری تعادل در زندگی و روابط مان با رهجو های خود حفظ کنیم . هر چند ممکن است بخواهیم مانع شویم تا رهجو های مان همان اشتباهات ما را تکرار کنند ، باید بدانیم که بهبودی رهجو های ما مسئولیت آن ها است ، نه ما .

همایش بوداپست مجارستان,قلب قدم دوازده,هدیه بهبودی,برنامه بهبودی NA,مشارکت کردن ترس
“فلسفه ای که راهنمای من دارد و من هم از آن در رابطه با رهجو هایم استفاده می کنم ، این است که به ندرت نصیحت می کنیم . ما فقط اگر تجربه ی مشابه ای داشته باشیم به مشارکت می گذاریم . یا احساسمان ، یا کاری را که ممکن است در شرایط مشابه انجام دهیم به مشارکت می گذاریم . ما یک دیگر را کنترل نمی کنیم و به یک دیگر ماموریت نمی دهیم . یکی از حرف های بامزه ای که راهنمای ام وقتی که در فکر ایجاد رابطه ای جدید با یک زن بودم به من زد این بود که : از خودت بپرس آیا تمایل دارم که با این زن ازدواج کنم ؟ این به من کمک می کرد تا از خیلی روابط ناسالم دوری کنم .”

“من یاد گرفته ام تا آدم هایی را که به عنوان رهجو قبول می کنم ، همانطور که هستند بپذیرم و دوست داشته باشم ، نه به صورت تصاویر کوچک شده ی از خود من یا هر نمونه ی دیگر از بهبودی .”

“رهجو گرفتن به من کمک کرد تا درکی از عجز خود در برابر دیگران بدست آورم . در ابتدا برای موفقیت یا شکست آن ها احساس مسئولیت می کردم . اما خیلی زود با کمک راهنمای ام متوجه شدم که اگر برای موفقیت آن ها در پاک ماندن به خود اعتباری ندهم ، دیگر مجبور نیستم برای لغزش آن ها مسئولیتی به عهده بگیرم .”

همایش بوداپست مجارستان,قلب قدم دوازده,هدیه بهبودی,برنامه بهبودی NA,مشارکت کردن ترس

بسیاری از معتادان معتقدند که راهنما بودن بخش مهمی از بهبودی آن ها است . راهنما بودن برای ما راهی روحانی است تا بتوانیم عمیق تر و با صمیمیت بیش تر مشارکت کنیم و به ما فرصتی می دهد تا بهبودی مان را با آن هایی که خواستارش هستند و به آن احتیاج دارند به مشارکت گذاریم  . ما هر کدام دارای دنیایی از تجربه هستیم و به عنوان راهنما ، می توانیم چیز هایی را که برای ما کار می کند و یا کار نمی کند ، به مشارکت بگذاریم . به عنوان راهنما ما می توانیم رهجو هایمان را در مسیر 12 قدم معتادان گمنام راهنمایی کنیم و به آن ها زندگی به روال NA را نشان دهیم .

“راهنما و رهجو شدن بزرگترین برکت در زندگی من بوده است . رهجو هایم اغلب به من کمک کرده و از من حمایت نموده اند و ما همگی هم معلم هستیم و هم شاگرد . وظیفه من به عنوان راهنما این است که حقیقت را به رهجو ها یم بگویم . اگر رابطه من با نیروی برترم درست باشد ، می توانم بفهمم که چه زمانی نیروی برترم مرا با نور حقیقت لمس می کند این مسئولیت من است که همیشه حقیقت را به رهجوهایم بگویم اما ممکن است این کار من مورد پسند آن ها واقع نشود . گاهی ممکن است با مقاومت و عصبانیت آن ها روبرو شوم . مثال معروفی است که می گوید : حقیقت شما را آزاد می کند ؛ اما اول عصبانی تان می نماید .”
همایش بوداپست مجارستان,قلب قدم دوازده,هدیه بهبودی,برنامه بهبودی NA,مشارکت کردن ترس

تجربه من ، به ویژه اخیرا ، این است که نقش من به عنوان راهنما مرا دوباره بر روی برنامه متمرکز کرده است . این رابطه به من کمک کرد تا بتوانم ارتباط نزدیکی با قدم ها پیدا کنم که برای حفظ مسیر بهبودی ام احتیاج دارم . در آخر هر مکالمه با رهجویم او همیشه می گوید : ” برای گوش کردنت متشکرم ” و من همیشه جواب می دهم : ” برای تلفن کردن ات متشکرم ” . راهنما و رهجو شدن برای من یک رابطه ی دو طرفه است . من همان چیزی را دریافت می کنم که می بخشم .”

همایش بوداپست مجارستان,قلب قدم دوازده,هدیه بهبودی,برنامه بهبودی NA,مشارکت کردن ترس

“راهنما بودن به من این فرصت را داد که بتوانم به داستان زندگی دیگران گوش دهم . من شاهد عمق شهامت ، قلب های قوی و روح های شجاعی بوده ام . من یاد گرفتم به دیگران عمیق تر احترام بگذارم و آن ها را ژرف تر از هر تجربه ای که داشته ام دوست بدارم .”

فرار از تحمل فشار بار خود محوری

همایش بوداپست مجارستان,قلب قدم دوازده,هدیه بهبودی,برنامه بهبودی NA,مشارکت کردن ترس
راهنما شدن می تواند به خنثی کردن خود محوری کمک کند و بخشش روحانی را در ما تقویت نماید . ما می توانیم یاد بگیریم در شرایط مختلف ، دیگرانی را که با ما خیلی هم فرق دارند ، کمک و حمایت کنیم . به عنوان راهنما هر چه بیش تر با توانایی ها و محدودیت های خود آشنا شویم ، فروتنی بیش تری پیدا می کنیم . این رابطه می تواند به ما کمک کند تا با نزدیک شدن به سایر انسان ها و درک مشکلات شان ، رشد کنیم و مسائل خود را بهتر ببینیم و یاد بگیریم ، دیگران را دوست داشته باشیم و بپذیریم .

“بعضی از بزرگترین چیز هایی که من در مورد راهنما بودن یاد گرفته ام این است که چه گونه از طریق الگو بودن پیام برسانم و چه گونه به بهترین نحوی که می توانم صداقت و هم دلی را تمرین کنم . راهنما بودن ، لزوم عمل به جای حرف را به من آموخت .”  همایش بوداپست مجارستان,قلب قدم دوازده,هدیه بهبودی,برنامه بهبودی NA,مشارکت کردن ترس   

“به نظر می آید که بهبودی به همراه راهنما و رهجو به بلوغ می رسد ، وقتی که کسی مشکلات کمک به دیگری را به صورت تک به تک بر خود هموار می سازد . هر وقت که من به رهجویی کمک می کنم تا قدم ها را کار کند ، خود نیز فرصتی جهت تمرکز مجدد بر روی آن ها پیدا می کنم . راهنما شدن به من یاد می دهد تا اجازه دهم دیگران در جهتی که نیروی برتر شان برای آن ها در نظر گرفته ، رشد کنند . این درسی است جهت رها کردن و تحمیل ننمودن قوانین و راه کارهای خشک و سخت گیرانه با دیگران .”

راهنما بودن می تواند به ما بر روی بهبودی خود متمرکز نگه دارد . رابطه راهنما و رهجو چالش هایی را که خود ما در اوایل بهبودی داشتیم ، به ما یاد آوری می کند . زمانی که یک تازه وارد را به عنوان رهجو می پذیریم ، خیلی سخت می توانیم از یاد ببریم که از کجا آمده ایم . راهنما شدن معمول تاکیدی بر رشد ما است و می تواند بهبودی ما را غنا بخشد . بسیاری از ما وقتی که به طور فعال راهنمای دیگران هستیم ، می بینیم خیلی سخت است که بخواهیم خود مان راکد بمانیم .

همایش بوداپست مجارستان,قلب قدم دوازده,هدیه بهبودی,برنامه بهبودی NA,مشارکت کردن ترس

“خیلی از اوقات در می یابیم چیزی را که به رهجوی ام می گویم ، دقیقا همان چیزی است که خود نیاز به شنیدن آن داشتم “

” راهنمای دیگران بودن مرا نسبت به این که از کجا آمده ام آگاه نگاه می دارد و مرا در بهبودی ام به پیش می برد . من فقط می توانم با بخشیدن چیزی که دارم آن را برای خود حفظ می کنم . تمرین اصل روحانی هم دردی ، مراقبت ، مهربانی ، توجه ، مشارکت و خدمت به دیگران مرا با نیروی برترم وصل نگه می دارد و کمک می کند تا در روابط خود متعهد و پاسخ گو باشم .”

“راهنما بودن همیشه مرا به بهبودی ام و پیشرفت در آن باز می گرداند .”

مشارکت تجربیات مان با رهجو های مان می تواند برای هر دو طرف التیام بخش باشد . اغلب زمانی که ما ضعف های مان را بر ملا می کنیم ، اشتباهات مان را می شماریم و صادقانه درباره ترس هایمان صحبت می کنیم . رهجو های مان به ما اعتماد بیشتری می کنند و این نوع مشارکت صادقانه هم چنین به ما یاد آوری می کند که ما صرفا یک انسان هستیم و نه نیروی برتر رهجوی خود .

“آخر هر هفته من و یکی از رهجو هایم گردشی در حومه شهر می کنیم . این زمان آرامشی برای هر دو نفر ما است . او راجع به زمان های سخت خود و من راجع به زمان های بد خود حرف می زنیم . یا راجع به غروب آفتاب و هر چیز دیگری صحبت می کنیم . به نظر می رسد که میلیون ها کیلومتر از همه چیز دور هستیم و هیچ چیز نمی تواند ما را آزار و اذیت کند .

به عنوان راهنما ، من بیشتر از او راجع به قدم ها و سنت ها می دانم . اما به این معنی نیست که من نمی توانم هفته سختی را پشت سر گذاشته باشم . گاهی اوقات این من هستم که به یک مدل غیر راهنما به او از ته دل سلام می کنم و می گویم از خدا تشکر میکنم که تو اینجا هستی .”

همایش بوداپست مجارستان,قلب قدم دوازده,هدیه بهبودی,برنامه بهبودی NA,مشارکت کردن ترس

 ” من سعی می کنم به رهجویم این فکر را انتقال دهم که مهم نیست ما در مورد خودمان چه احساسی داریم ، بلکه مهم این است که خداوند ما را همان طور که هستیم دوست دارد . وقتی من بتوانم تجربه ام را بدون اینکه احساس کنم ؛ یا طوری رفتار کنم که انگار از رهجوهایم بهتر یا بدترم به آن ها ارائه کنم ، می توانم بگویم که کارم را به عنوان یک راهنما درست انجام داده ام .”

شخصا ، من به عنوان یک راهنما باور دارم که مسئولیت من این نیست که مثل رهجو ام فقط تمام سعی خود را در بهبود این رابطه بکنم ، بلکه این است که سعی کنم حداقل یک سر سوزن بیش تر اضافه کنم. به هر حال از من خواسته شده که راهنما باشم چون تجربه ی بیش تری از رهجوی ام دارم . بنا بر این باید حد اقل یک رابطه 51 به 49 درصد باشد .”

همایش بوداپست مجارستان,قلب قدم دوازده,هدیه بهبودی,برنامه بهبودی NA,مشارکت کردن ترس
در طول زمان ، راهنما بودن به ما کمک می کند تا یاد بگیریم چه گونه بدون قضاوت کردن گوش دهیم ، بدون شرط بپذیریم و بدون توقع دوست داشته باشیم . به طرق مختلف راهنما بودن به ما یاد می دهد که چه گونه روابط سالم ایجاد و آن را حفظ کنیم .

“برای من مهم است که از کوشش در کنترل رهجویم خود داری کنم . هم چنین مهم است که یک شنونده خوب باشم و تا زمانی که رهجویم حرف می زند حرف او را قطع نکنم یا این که حرف در دهان او نگذارم . بیشتر اوقات ، اگر من بگذارم که به اندازه کافی حرف بزند ، به طور طبیعی راه حل ، در حین صحبت او در مورد مشکل ، خود به خود نمایان می شود .”

“من یک رهجو داشتم که در خود محوری خبره بود و مشکل جدی با غرورش داشت . گاهی از شنیدن صدایش در تلفن ترس برم می داشت و بی درنگ برای کمک به نیروی بر ترم روی می آوردم . با گذشت زمان که من به دعوت کردن نیروی برترم برای راهنمایی من در طول صحبت مان ادامه دادم ، اوضاع بهتر شد . نیروی برترم عموما به من روشن بینی ، تحمل و عشق بی قید و شرط اعطا می کرد . من امروز هنوز راهنمای این شخص خود محور هستم که البته هنوز هم گاهی از غرور خود زجر می کشد .
همایش بوداپست مجارستان,قلب قدم دوازده,هدیه بهبودی,برنامه بهبودی NA,مشارکت کردن ترس

من از آن رابطه منافع زیادی بردم که قابل توضیح نیست . من فقط می دانم که بخاطر درس های زیادی که از او در زندگی آموختم ، امروز انسان بهتری هستم و من این درس را یاد گرفتم چون مایل بودم بشنوم ، هر چند بعضی چیز ها که او می گفت به نظر من مزخرف می آمد . مهمتر از همه یاد گرفتم زمانی که با هر کدام از رهجو های ام در تماس هستم بیش تر به نیروی برترم اتکا کنم .”  چه گونه می توانیم بفهمیم که آیا به درد یکدیگر می خوریم ؟

به عنوان راهنما ، ما باید وقت بگذاریم تا خود را محک بزنیم و از خودمان بپرسیم که آیا می توانیم یک راهنمای با پذیرش ، هم دل ، و با درک متقابل باشیم ؟ اگر از رهجو های مان و رابطه مان با آن ها توقع خاصی داریم ، باید این توقع تا حد امکان روشن و مشخص باشد . بهبودی شخصی ما باید در راس قرار گیرد . وقتی که ما معیارهای مشخصی داشته باشیم در مورد آن چه که می توانیم انجام دهیم و آن چه که نمی توانیم ، شانس خوبی در جهت موفقیت رابطه به وجود می آوریم .

“یکی از زنانی که تازه به جلسات وارد شده بود همیشه عصبانی بود و این عصبانیت دیگران را از او دور می کرد . روزی نزد من آمد و پرسید که آیا راهنمای او می شوم ؟ من خیلی جا خوردم و فکر کردم که وقت این کار را ندارم ، پس گفتم : نمی توانم . در طول چند سال بعد او بارها و بارها این پیشنهاد را تکرار کرد . من تحت تاثیر تمایل و فروتنی او که پشت رفتار عصبی اش پنهان شده بود قرار گرفتم . تصمیم گرفتم چه وقت داشته باشم و چه نداشته باشم راهنمای او بشوم .

همایش بوداپست مجارستان,قلب قدم دوازده,هدیه بهبودی,برنامه بهبودی NA,مشارکت کردن ترس

این رابطه تبدیل به یکی از صمیمی ترین ، دوست داشتنی ترین و قابل اطمینان ترین تجربیات زندگی من شد . این تمایل من بود که باعث می شد درد پذیرفته نشدن را تحمل کند و بارها و بارها از من درخواست نماید ، تا من بتوانم ورای احساس عصبانیت او را که از آن در جهت حمایت خویش استفاده می کرد ، ببینم .”

قبل از گرفتن یک رهجوی جدید ما باید در نظر بگیریم که چند تا رهجو داریم . آیا خودمان راهنما داریم ؟ آیا می توانیم در دست رس باشیم و آیا وضعیت فعلی زندگی ما اجازه می دهد که وقت کافی برای رهجو هایمان بگذاریم ؟
همایش بوداپست مجارستان,قلب قدم دوازده,هدیه بهبودی,برنامه بهبودی NA,مشارکت کردن ترس

“من تعدادی رهجو داشتم و هم چنین در زندگی عادی خود هم ، بسیار سرم شلوغ بود . زمان هایی بود که شک می کردم آیا به قدر کافی برای برآوردن نیاز های آنان ، در دسترس هستم ؟ اما اکثر اوقات توازن برقرار می شد . زیرا وقتی بعضی از آن ها احتیاج به توجه بیش تری داشتند ، بقیه مشکلی نداشتند . من فکر می کنم مهم است که آن ها با سایرین در برنامه رابطه داشته باشند تا از حمایت آن ها نیز بهره مند شوند .”
همایش بوداپست مجارستان,قلب قدم دوازده,هدیه بهبودی,برنامه بهبودی NA,مشارکت کردن ترس

“به من پیشنهاد شده بود که تا قدم پنجم صبر کنم و بعد از آن راهنما بشوم و این چیزی است که من نیز به رهجو ی ام پیشنهاد می کنم . من فکر نمی کنم که زمان پاکی به اندازه ی توانایی در صداقت با خود مهم باشد .”

“من سعی می کنم بیشتر از آن چه برنامه ی کارم اجازه می دهد رهجو نگیرم . من باید وقتی را که خودم جهت کارکردن برنامه با راهنمای ام ، رابطه با بچه ها و نوه های ام و همین طور کارم نیاز دارم ، در نظر بگیرم . سه تا رهجو ، بیشترین تعدادی است که من میتوانم قبول بکنم . اگر چه این نمی توان فرمول مشخصی برای تعداد رهجویی باشد که می توانم به خوبی حمایت کنم . زیرا هر رهجویی متفاوت است ، همچنین نیاز های او .”

اگر ما هرگز رهجویی نگرفته ایم ، بی شک باید از خود سوال کنیم که آیا برای کار آماده ایم یا نه . ما باید در نظر بگیریم که آیا خودمان همه ی قدم ها را کار کرده ایم و برای راهنمایی دیگران در کارکرد قدمها آمادگی داریم یا نه / بسیاری از ما از نیروی برتر مان کمک می گیریم و هم چنین از راهنمای مان در مورد آمادگی خود جهت گرفتن رهجو سوال می کنیم .

همایش بوداپست مجارستان,قلب قدم دوازده,هدیه بهبودی,برنامه بهبودی NA,مشارکت کردن ترس
“وقتی از من خواسته شد تا راهنما شوم ، مدت زیادی نبود که در برنامه بودم . به شدت احساس عدم صلاحیت می کردم ، اما او اصرار می کرد که به او کمک کنم .من فقط سه قدم اول را کار کرده بودم و در قدم چهار بودم . نمی خواستم به یک در خواست در NA جواب رد بدهم ، به همین دلیل راهنمای او شدم . او هر روز به من تلفن می زد و من بهترین کاری را که می توانستم در آن زمان برای اش انجام می دادم و این کار 3 یا 4 ماه طول کشید . سپس او کسی را در جلسه ی ناحیه ملاقات کرد که 5 سال پاکی داشت و در یافت که مشترکات بیش تری با این شخص دارد بنا بر این مرا رها کرد . او خیلی عذر خواهی کرد و از من برای تلاش و وقت ام تشکر کرد . در واقع من احساس آسودگی کردم . بعد از آن برای گرفتن رهجو صبر کردم تا پاکی بیشتری داشته باشم و قدم های بیشتری کار کرده باشم .”

همایش بوداپست مجارستان,قلب قدم دوازده,هدیه بهبودی,برنامه بهبودی NA,مشارکت کردن ترس
ما ممکن است در مورد راهنمای بعضی اشخاص شدن تردید داشته باشیم . زمان هایی است که ما احساس می کنیم برای کمک مناسب نیستیم . شاید شخصی که از ما در خواست کرده پاکی بیشتری از ما داشته باشد و شاید از نظر موقعیت زندگی کاملا با ما متفاوت باشد . به هر علتی ، ما باید در مورد احساسات مان صادق باشیم و به یاد داشته باشم که احتمالا دلیلی داشته که از ما درخواست شده است . شاید تنها چیزی که نیاز داریم ، ایمان است .

همایش بوداپست مجارستان,قلب قدم دوازده,هدیه بهبودی,برنامه بهبودی NA,مشارکت کردن ترس
“زمانی که من 7 سال پاکی داشتم شخصی با حدود 3 ماه پاکی کمتر از من ، از من در خواست کرد راهنما ی اش شوم . راهنمای او که یکی از پاکی بالاها بود به شهر دیگری رفته بود . این شخص و من حدود 5 سال بود که با هم دوست بودیم و او تعدادزیادی رهجو داشت . من ، هم خیلی از این که او مرا در نظر گرفته بود افتخار می کردم و هم ، خودم را خیلی کم تر از راهنمای قبلی اش می دیدم . تردید داشتم که چه چیزی می توانم به او بدهم . او به من گفت به خاطر ارتباط روحانی من با خدای مهربان بود که از من درخواست کرده است . الان 8 سال گذشته و من هنوز راهنمای او هستم و هفته پیش او تولد 15 سالگی اش را جشن گرفت . راهنمای اول اش و من به او یک کیک دادیم . واقعاً شگفت آور است که این رابطه راهنما و رهجو چه گونه کار می کند : دست ما نیست که تصمیم بگیریم چه چیزی برای ارائه داریم ، این دست خدا است . کاری که ما می کنیم مشارکت تجربه ، نیرو و امیدمان است .”

همایش بوداپست مجارستان,قلب قدم دوازده,هدیه بهبودی,برنامه بهبودی NA,مشارکت کردن ترس
گاهی اوقات یک نفر که ما از قبل با او ارتباط داریم مثل اعضای خانواده ، هم کار ، هم سلولی یا دوست مان ممکن است از ما بخواهد که راهنمای اش شویم . این روابط می تواند چالش های مختلفی را در نقش های مختلف مان برای ما ایجاد کند . در چنین شرایطی باید دقیقا راجع به چگونگی موثر بودن مان در راهنما شدن برای کسی که آن را درخواست می کند فکر کنیم .

باید با راهنمای خود درباره این موقعیت صحبت کنم . آیا ممکن است مسئولیت های مان در نقش های مختلف (مثلا به عنوان رئیس و راهنما ) با یک دیگر مغایرت داشته باشد . آیا ممکن است چیز هایی که از قبل راجع به شخصی که می خواهیم برای اش مفید واقع شویم ، می دانیم ، بر ما تاثیر گذار باشد ؟ آیا قادریم رها کنیم و اجازه بدهیم با سرعت خودشان رشد کنند ؟ مثل هر رابطه ی راهنما و رهجویی دیگر ، اگر تصمیم داریم آن را بپذیریم کلید کارکرد خوب ، بر قراری ارتباط می باشد .

“من برادر زن ام را به عنوان رهجو پذیرفتم که یک تجربه ی ناراحت کننده و مهم برای من بود او از من خواست راهنمای اش شوم و نه من و نه او هیچ کدام این درخواست را سرسری نگرفتیم . ما در جلسات و در خانه همدیگر را می دیدم و گاهی من به او پیشنهاد هایی می دادم که او هرگز آن ها را دنبال نمی کرد . بیش ترین زمانی که او پاک ماند وقتی بود که ما صمیمانه ترین ارتباط را داشتیم و زمانی که او لغزش کرد متوجه شدم که من عاجز هستم و به عنوان یک فامیل از دست او عصبانی شدم اما همیشه او را به عنوان یک رهجو پذیرا بودم .”

“من دوستی صمیمانه ای با چند تن از کسانی که در طول 13 سال رهجوی ام بوده اند ، پیدا کردم . متاسفانه اگر مراقب نباشم این دوستی ها گاه می تواند در برخورد من به عنوان یک راهننما تاثیر گذار باشد . صمیمیت ناشی از دوستی قادر است دید کرا منحرف کند. گاهی اوقات از دست گذاشتن بر نقاط ضعف آن ها می ترسم چون نمی خواهم دوستی ام مورد تحدید واقع شود . بنا بر این مجبورم در این گونه مواقع سخت دعا کنم تا برای دوست یا رهجوی ام کم نگذارم . من می خواهم به آن ها تمام چیزی را که برنامه بهبودی برای هدیه کردن دارد بدهم و این با صداقت شروع می شود .”

 تجربه ما نشان می دهد در طول سالیان ، علائق فردی، تفاوت های فرهنگی و سایر شرایط خاص طیف وسیعی از عقاید مختلف در مورد رابطه راهنما و رهجو به وجود آورده است . معتادان گمنام رشد شگفت انگیزی را تجربه کرده است ، چه در مورد اعضا و چه در سراسر جهان . انجمن های محلی مختلف NA در تمام دنیا به گونه های مختلف رابطه ی راهنما و رهجو را تمرین می کنند. بسیاری از این روش ها با فرهنگ ویژه ی جامعه ی آن انجمن تطبیق داده شده اند . ارائه ی دستور العمل خاص در این رابطه با در نظر گرفتن تنوعی که در NA هست ، شاید کار مشکل و البته سخت گیرانه ای باشد . وقتی که ما تصمیم می گیریم راهنمای کسی شویم مباحث مطرح شده در این فصل می تواند چالش هایی باشد که ما با آن ها روبرو می شویم .

حضور در انجمن های دیگر 

همایش بوداپست مجارستان,قلب قدم دوازده,هدیه بهبودی,برنامه بهبودی NA,مشارکت کردن ترس
اکثر اعضا بر این باورند که ما بهتر است راهنمای کسانی شویم که فقط در جلسات NA شرکت می کنند . بعضی دیگر از اعضا فکر می کنند که تمایل رهجو به پی گیری پیش نهاد ها و تمرین اصول برنامه ی NA مهم تر است تا این که او در چه انجمنی حضور پیدا می کند . اگر چه به ما به عنوان راهنما باید در نظر بگیریم که قبول رهجو از انجمن های دیگر چه تاثیرات و تبعات برای ما خواهد داشت .

همایش بوداپست مجارستان,قلب قدم دوازده,هدیه بهبودی,برنامه بهبودی NA,مشارکت کردن ترس
“من متاسفم که بسیاری از فرصت ها را به خاطر دید شخصی غیر قابل نفوذ خود که می گفتم ” فقط NA ” از دست دادم . فرصت هایی که می توانستند برای افزودن ایده های جدید و دید تازه به انجمن و راه زندگی مفید باشند . امروز اگر کسی بگوید که او چیزی را که NA دارد می خواهد ، من دیگر قضاوت نمی کنم که او تا چه حد خواهان آن است .”

“من رهجویی داشتم که به دلایلی که برای خودش هم روشن نبود ، احساس می کرد نیاز دارد به انجمن دیگری برود . من به یک باره احساس ترس ، خشم و خود کم بینی به سراغ ام آمد . فکر می کردم که به عنوان راهنما کار اشتباهی کرده ام . اما بعد از نگاهی به خود ، و بررسی احساسات ام ، تصمیم گرفتم به دوست داشتن و راهنما بودن او ادامه دهم . من به او گفتم که اگر می خواهد با نشریات انجمن دیگری کار کند نمیتوانم به او کمک کنم ، چون با نشریات آن آشنا نیستم . اما او پس از دو ماه که بین دو انجمن در تردید بود و در نهایت تصمیم گرفت که انجمن معتادان گمنام تمام احتیاجات بهبودی او را بر آورده می سازد . او به خاطر آزادی و عشقی که در انتخاب تصمیم اش داشت بسیار سپاسگزار بود .”

“کسانی که من به عنوان رهجو پذیرفته ام همگی افراد بسیار خاصی هستند . هر کدام از آن ها برداشت خاص خود را از بهبودی و حفظ آن دارند . اگر حتی قسمتی از آن حضور در جلسات سایر انجمن ها است . خب این برای او کار می کند . البته حضور در انجمن های دیگر برای من کار نمی کند ، اما این تجربه من است و تجربه من ، تمام چیزی است که برای مشارکت دارم . ولی من به تصمیمات آنها احترام می گذارم و بهترین سعی خود را می کنم که قضاوت نکنم . به مدت 14 سال راهنمای کسی بودم که هر از گاهی در یک انجمن دیگر حضور پیدا می کرد . آیا من باید رابطه و گذشته ی زیبایی را که ما بایک دیگر داشتیم به این علت به فراموشی بسپارم ؟ مسلما نه .”

همایش بوداپست مجارستان,قلب قدم دوازده,هدیه بهبودی,برنامه بهبودی NA,مشارکت کردن ترس

منبع : کتاب راهنما و رهجو 

Visits: 30

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد!