ناشنوائی,مشکل بزرگی است,اعضای بهبودی,درمان بیماری اعتیاد,شنیدن پیام بهبودی

ناشنوائی,مشکل بزرگی است,اعضای بهبودی,درمان بیماری اعتیاد,شنیدن پیام بهبودی


ناشنوائی ، مشکل بزرگی است

ناشنوائی,مشکل بزرگی است,اعضای بهبودی,درمان بیماری اعتیاد,شنیدن پیام بهبودی

من تصمیم گرفتم به منظور باز کردن خودم و کمک به دیگران برای درک بهتر من ، این نامه را بنویسم . حتی در فضای حمایت کننده یک جلسه NA هم ، ناشنوائی ، مشکل بزرگی است.

بسیاری از مردم با ناشنوایی آشنا نبوده و با آن راحت نیستند، بنابراین من فکر کردم فرصت خوبی برایم پیش آمده تا تجربه ام به عنوان یک نا شنوا در مسیر بهبودی را بنویسم .به هر حال ، من از طرف تمام ناشنوایان یا تمام اعضای بهبودی ، نمی نویسم.

من فقط درباره خودم ،صحبت می کنم. من دیگر ، آن قدر که نمونه یک عضو در حال بهبودی هستم ، نمونه یک آدم ناشنوا نیستم.

هدف من ، شکایت از مشکلاتم یا ترحم طلبی نیست . نیت من این است که تاکيدی داشته باشم بر این که دنیای یک ناشنوا ، می تواند آن قدر دنیای تنهایی باشد که آدم های سالم ، هرگز فکرش را هم نمی کنند.

من در مرز هر دو دونیای شنوایی و ناشنوایی ، قرار دارم و کاملا به هیچ کدام از آن ها تعلق ندارم ولی مطمئنا به NA تعلق دارم. ناشنوائی,مشکل بزرگی است,اعضای بهبودی,درمان بیماری اعتیاد,شنیدن پیام بهبودی

افراد ناشنوا ، درجات مختلفی از شنوایی و قدرت تکلم را دارا هستند. بعضی از آن ها ، می توانند به مقدار کمی ، بشنوند در حالی که بقیه به شدت کر هستند. بعضی ، می توانند لب خوانی کنند و بعضی نمی توانند

بعضی می توانند نسبتا واضح صحبت کنند و بعضی ، نمی توانند . ما همه با هم فرق داریم. بخش حلزونی گوش من ، پیوندی است ولی من کماکان نمی توانم صحبت ها را بفهمم و هنوز کر هستم . درست همان طور که پرهیز از مصرف مواد مخدر به معنای درمان بیماری اعتیاد نیست ،

داشتن بخش حلزونی پیوندی در گوش هم به این معنا نیست که من می توانم همه چیز را بشنوم . معمولا مردم ، به دلیل این تصور غلط ، ریشه تنهایی مرا درک نمی کنند.

من می دانم که مردم ممکن است در نزدیک شدن به من احساس ناشی گری بکنند چون می ترسند که نتوانند با من ارتباط برقرار کنند. اگر مردم می خواهند با من ارتباط بر قرار کنند ، من می توانم از عهده آن برآیم.

در تمام زندگی ام ، این کار را کرده ام . من تقریبا همیشه ، کاغذ و قلم به همراه دارم و به این ترتیب ، می توانم هر چیزی را بیان کنم.

وقتی مردم شکایت می کنند که نوشتن یادداشت ، وقت و انرژی زیادی را می گیرد، احساسات من جریحه دار می شود. نوشتن ممکن است برای اکثر آدم ها یک انتخاب باشد ولی برای من یک ضرورت است .

من معمولا سعی می کنم زود به جلسات برسم و از منشی یا گرداننده خواهش کنم تا یک داوطلب برای نوشتن مشارکت ها بیابد. گاهی اوقات ، گرداننده ، به خاطر تقاضای من ، احساس تحمیل کرده و به من گفته است که باید به جلساتی که مفسر مخصوص ناشنوایان دارد، بروم .

به هر حال تعداد این جلسات کم است و بعضی اوقات ، این مفسرین ، در کار خود مهارت ندارند . رانده شدن من از جلسات به این دلیل که یک نفر فکر می کرد می داند من به چه چیزی احتیاج دارم ، مرا شوکه کرد.

آیا درخواست یک داوطلب برای نوشتن مطالب واقعا کار پر دردسری است ؟ ناشنوائی,مشکل بزرگی است,اعضای بهبودی,درمان بیماری اعتیاد,شنیدن پیام بهبودی

بعضی اوقات ، مردم با موارد مربوط به ناشنوایی یا استفاده از یک مفسر ، آشنایی ندارند . به طور مثال، در بعضی از جلسات یا کارگاه ها ، گرداننده از مفسر می خواهد تا در حاشیه و در جایی که از فرد متکلم دور است ، بنشینند.

بعضی اوقات ، این قابل پذیرش است ولی افراد ناشنوا ، از نگاه کردن هم زمان مفسر و فرد ناطق ، به درک مطلب می رسند. من همچنین افرادی را دیده ام که می خواهند مفسر و افراد ناشنوا ، با هم در انتهای مکان جلسه بنشینند چرا که فکر می کنند زبان اشاره مفسرین ، باعث پرت شدن حواس شان می شود . خب، من هم اگر احساس می کردم به خاطر حضور یک ناشنوا، فضای جلسه سنگین است، خیلی بیشتر از این ها حواسم پرت می شد!

من برای “شنیدن” پیام بهبودی، باید بیشتر از این ها کار کنم. وقتی با زبان اشاره، تقاضای کمک می کنم،کمک شما، می تواند زندگی مرا نجات دهد.

ناشنوا بودن یعنی زندگی کردن در دنیای تنهایی و افسردگی. مایلم دوباره بگویم که چقدر از کسانی که سعی کرده اند مرا شناخته و به من کمک می کنند تا در فرآیند بهبودی، مشارکت کنم، سپاسگزارم.من این نامه را نوشتم تا افکارم را تخلیه کنم. امیدوارم که با هم بتوانیم مسیر بهبودی را برای ناشنوایان، آسان تر کنیم.

ناشنوائی ، مشکل بزرگی است

منبع : مجله NAWAY

 

Visits: 37

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد!