دورنمای امید,قدمها راه رسیدن به آزادی,توانائی معتادگونه

دورنمای امید,قدمها راه رسیدن به آزادی,توانائی معتادگونه


دورنمای امید

دورنمای امید,قدمها راه رسیدن به آزادی,توانائی معتادگونه

تمرین پذیرش، عشق و مهربانی به ما کمک می کند تا خود را بی قید و شرط بپذیریم. هرقدر که ایمان ما قوی تر شود به همان نسبت معنی عمل کردن از روی نیت خیر برای ما تغییر می کند، ما دیگر از بیماری خود با شرایطی که در بهبودی داریم ، به عنوان یک بهانه جهت توجیه رفتار بد خود استفاده نمی کنیم. بهبودی ما دائم توسط چیزهای جدیدی که می آموزیم، غنی تر می شود. ما با خودمان با تمام چیزهای که بدست آورده ایم، از دست داده ایم ، آموخته ایم و با همانی که هستیم، آشتی می کنیم و در صلح و آرامش خواهیم بود.

ما سپاس گزار رویدادهای که در زندگی، ما را به نقعله فعلی رسانده خواهیم بود. این فرآیند نیرویی برتر از خودمان است. و پاداش باقی ماندن در این فرآیند، در صلح و آشتی بودن با خود واقعیمان خواهد بود.

خویشتن پذیری در طول زمان تغییر می کند. ما یاد می گیریم که با ضعف های اخلاقی و نقص های خود کنار بیایم و زندگی کنیم. ما در می یابیم احتمال برطرف شدن نقص هایی که می پذیریم و عفو می کنیم، بسیار بیشتر است از آنهایی که بر علیه شان می جنگیم و سعی می کنیم آنها را کنترل کنیم. ما ممکن است موانعی که سر راه ما هستند را با نقدهای خود اشتباه بگیریم. دورنمای امید,قدمها راه رسیدن به آزادی,توانائی معتادگونه

یاد گرفتن اینکه توجه مان را بر روی داشته ها و اهداف مان متمرکز کنیم و آن را دور از نفس ها و وسوسه هایمان نگه داریم، باعث رسیدن به آزادی بیشتری می شود، کم کم باور می کنیم که این حال و هوای خوب و مثبت، ظاهری و خیالی نیست ، احساسات مان مانند گذشته ما را نمی ترسانند و به نظر خیلی سریع تر بر طرف می شوند. ما می دانیم که ممکن است نتوانیم احساسات مان را سریع عوض کنم اما می توانیم رفتارمان را تغییر دهیم.

حال و هوای ما از اعمال مان نشات می گیرند. زمانی که کار صحیح را انجام می دهیم، احساس خوبی به ما دست می دهد شخصی که در آیینه می بینیم، ممکن است شباهت خیلی کمی داشته باشد به شناختی که اطرافیان و مردم از ما دارند.

زمانی که ما در دام خود مشغولی گرفتاریم، ممکن است اصلا متوجه نباشیم که چه خساراتی به اطرافیان با حتی به خودمان می زنیم، به همان شکل هم وقتی دست یاری به سوی کسی دراز می کنیم، ممکن است از تاثیر مثبتی که بر روح خودمان و دنیای دور و بر می گذاریم، آگاه نباشیم، ممکن است فکر کنیم که ما هنوز هم مانند همان اوایلی هستیم که به انجمن پیوستیم و تشخیص ندهیم که اصولی را که تمرین کرده ایم به قسمتی از وجودمان تبدیل شده اند.

ما به راهنما و دوستان خود اعتماد می کنیم تا تغییراتی که در وجود خودمان نمی توانیم ، ببینیم را به ما نشان دهند. اهمیت دادن به شرایط روحانی مان، مانند نظافت کردن خانه است: اگر بخواهیم از منافع آن سود ببریم، باید بطور مستمر این کار را انجام دهیم. هرقدر که بیشتر، بطور روزانه به این مسئله بپردازیم، به نظافت اساسی کمتری نیاز خواهیم داشت، و اگر هم نیاز به آن باشد، درد کمتری خواهیم کشید. دورنمای امید,قدمها راه رسیدن به آزادی,توانائی معتادگونه

ما مسئول بهبودی خود هستیم، اما این کار نباید به یک کار طاقت فرسا و بی انتها تبدیل شود. یکی از اعضاء مشارکت می کرد که ” زمانی بود که من از قدم کار کردن تنفر داشتم و این کار برایم مثل یک تنبیه بود. اما در حال حاضر از اینکه بر روی بهبودیم کار کنم، هیجان زده میشوم، برای اینکه می دانم قدمها راه رسیدن به آزادی هستند. “

بهبودی هیچگاه دردآور نیست، بلکه سر باز زدن از بهبودی است که آزاردهنده است. زمانی که از بهبودی دور می شویم و برعکس باورهایمان رفتار می کنیم، درد می کشیم. تحریف کردن باعث مصرف می شود.

ما جلب مسائل و چیزهای می شویم که قوه ادراک ما را تحریف و غیر طبیعی می کند، از مصرف مواد مخدر گرفته تا رنجش سلامت عقل یعنی ،  زندگی در هارمونی با واقعیت ها. زمانی که ما از لحاظ روحانی بیدار هستیم، تمایل داریم تا مسائل را شفاف ببینیم. علیرغم اتفاقاتی که دور و برمان می افتند، ما می توانیم تشخیص دهیم کدام عادات فکری ما باعث برگشت مجدد ما به یک احساس مشخص می شوند. دورنمای امید,قدمها راه رسیدن به آزادی,توانائی معتادگونه

این احساسات می توانند مشابه باشند، تا زمانی که ما بر روی آنها نامی بگذاریم، مثل: “هیجان” یا “وحشت”. انتخاب چگونگی توصیف تجربه هایمان، به ما در انتخاب چگونگی تجربه زندگی حق انتخاب می دهد. اجازه دادن به خودمان برای اینکه خوشحال باشیم، می تواند فرآیندی طولانی باشد. و همیشه به نوعی ادامه دارد. بعضی از ما از راضی و خرسند بودن می ترسیم، مبادا به خود خشنودی منتهی شود.

بعضی دیگر می ترسیم که اگر راضی باشیم، دیگر چیزی باقی نماند تا برای رسیدن به آن سعی کنیم. پی بردن به اینکه چه چیز ما را واقعا خوشحال می کند سخت است، به خصوص اگر لذت جویی در ما با رفتارهای مخرب درهم آمیخته باشد، که باعث خواهد شد رسیدن به تعادل برای ما به یک چالش تبدیل شود. یکی از اعضاء می گفت: “ابتدا که پاک شده بودم، حتی افتادن یک برگ از درخت برایم غمناک بود. احساس می کردم برای دست یافتن به هر نوع لذتی، خیلی ناشی هستم. و فکر می کردم از لذت بردن باید دست بکشم تا بتوانم پاک بمانم”

اینکه بر روی بهبودیم کار کنم، هیجان زده می شوم، برای اینکه می دانم قدمها راه رسیدن به آزادی هستند. ” بهبودی هیچگاه دردآور نیست، بلکه سر باز زدن از بهبودیست که آزاردهنده است. زمانی که از بهبودی دور می شویم و برعکس باورهایمان رفتار می کنیم، درد می کشیم. تحریف کردن باعث مصرف می شود.

پی بردن به اینکه چه چیز ما را واقعا خوشحال می کند سخت است، به خصوص اگر لذت جویی در ما با رفتارهای مخرب درهم آمیخته باشد، که باعث خواهد شد رسیدن به تعادل برای ما به یک چالش تبدیل شود. یکی از اعضاء می گفت: “ابتدا که پاک شده بودم، حتی افتادن یک برگ از درخت برایم غمناک بود، احساس می کردم برای دست یافتن به هر نوع لذتی، خیلی ناشی هستم. و فکر می کردم از لذت بردن باید دست بکشم تا بتوانم پاک بمانم . .دورنمای امید,قدمها راه رسیدن به آزادی,توانائی معتادگونه

چیزی که ما در جلسات در مورد عشق یاد می گیریم، ما را آماده برقراری ارتباط می کند. ما ممکن است عاشق شویم، خانواده تشکیل دهیم و یا به خانواده ای که ترک کرده بودیم، دوباره بپیوندیم. بعضی از ما کشف می کنیم که استعداد لازم جهت اعانه و کمک به دنیا را به طرق دیگر داریم، مثلا از طريق خلاقیت مان، همدلی مان و یا از طریق توانائی معتادگونه خود جهت تمرکز بر یک مسئله خاص و پیگیری آن تا زمانی که به سرانجام برسد.

در عوض، مهارت های که در باقی زندگی یاد می گیریم تبدیل به ابزاری جهت استفاده در پیام رسانی ما می شوند. وقتی که در NA بطور فعال باقی می مانیم، درمی یابیم که دارای چیزهای ارزشمندی جهت اعانه به دنیا هستیم. ممکن است در ابتدا نتوانیم متوجه همه این تغییرات شویم، اما به نوعی آن را احساس می کنیم و این امید برای مان بوجود می آید که زندگی در حال تغییر است.

دورنمای امید,قدمها راه رسیدن به آزادی,توانائی معتادگونه

منبع : کتاب پاک زیستن

 

Visits: 557

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد!