تسلیم,تسلیم اصل محبوب,مغز بیماری اعتیاد,دوران سم زدایی
تسلیم,تسلیم اصل محبوب,مغز بیماری اعتیاد,دوران سم زدایی
تسلیم اصل محبوب من است. وقتی بر این اساس رفتار می کنم، معمولا در می یابیم اگر در همان بار اول تسلیم می شدم، لازم نبود این همه درد بکشم و راه تسلیم، «واگذار کردن» قضیه به نیروی برتری است که خودم می شناسم.
جالب است که جواب درخواست کردن من پیدا می شود . گیرم نه همیشه همان جوابی که من دلم می خواهد، بلکه جواب راه گشاست، اگر تسلیمش باشم.
هفت سال پیش که من از روی کتاب راهنمای کار کرد قدم کار کردن قدم ها را با راهنمایم شروع کردم جواب دعاهای من برای یافتن راه درست، معمولا تسلیم شدن به واقعیت بود و نوشتن درباره قدم در آن موقع مشغول کار کردنش بودم. آن قدم به هر کدام که بود . باعث می شد هر چیز را سر جایش ببینم و در نتیجه بتوانم واقعیت را درک کنم و بپذیرم.
همان وقت ها بود که بین من و مردی که دوستش داشتم اختلافی افتاد. من بی وقفه به نوشتن درباره قدمی که آن موقع مشغول کار کردنش بودم ادامه دادم. دست آخر به این نتیجه رسیدم که مطلوب من مصالحه ای است که دل گیری ام را برطرف کند.
من نمی توانستم نگرش او را عوض کنم، پس از تلاش دست کشیدم. آرامشم برای من مهم تر بود از این که به طرف بقبولانم «حق» با من است. علاوه بر این ها، تسلیم مرا در «حال» نگه می دارد.
بیماری ام دوست دارد من در حسرت گذشته و ترس از آینده باشم. ترس خودمحورانه در مغز بیماری اعتیاد ما قرار دارد. من هم به اندازه کافی حسرت گذشته را خورده و به پیشواز مصیبت های آینده رفته ام، اما وقتی بتوانم در لحظه زندگی کنم و عجزم را در برابر گذشته و آینده بپذیرم، می توانم آرام و خشنود باشم.
در دوران سم زدایی، یک روز با یکی دیگر از رفقای بستری بیرون رفتیم که سیگار بکشیم. گفتگو کردیم از من پرسید چه تعریفی از موفقیت دارم. لحظه ای فکر کردم و جواب دادم موفقیت از نظر من این است که شب ها با آرامش سرم را روی بالش بگذارم. من وقتی می توانم این کار را بکنم که در برابر عجزم تسلیم باشم. شاید به همین دلیل اصل محبوب من تسليم است . به این دلیل که باعث می شود احساس کنم زندگی موفقی دارم.
تسلیم
Visits: 79
