بیشتر و بیشتر و بیشتر…

این کار اینقدر ادامه پیدا کرد تا اینکه زندگیم کاملا آشفته شده بود، بنابراین از روی ناچاری به جلسه انجمن معتادان گمنام پناه آوردم، در ابتدا می ترسیدم که با کسی حرف بزنم، اگر ساعت برگزاری جلسه ۸ بود، من دقیقا راس ساعت به جلسه میرفتم، تا مجبور نشوم قبل جلسه با کسی صحبت کنم. ... ادامه مطلب