یه زندگی جدید

یه زندگی جدید
یه زندگی جدید
08 مرداد 1404

داستان یک فرد که با کمک انجمن معتادان گمنام از اعتیاد رهایی یافت و اکنون به دیگران کمک می‌کند تا زندگی جدیدی بسازند.


از وقتی که یادم می‌آید، همیشه در خانه‌مان مواد مخدر مصرف می‌شد. من از زندگی در آن خانه متنفر بودم و از اینکه خانواده‌ام مصرف‌کننده بودند، خجالت می‌کشیدم. هیچ وقت جرأت نمی‌کردم با دوستانم رفت و آمد کنم. گاهی اوقات وقتی برادر مصرف‌کننده‌ام را در خیابان می‌دیدم، خودم را به آن راه می‌زدم که انگار اصلاً نمی‌شناسمش. در آن دوران برای اینکه بتوانم راحت بخوابم، مصرف انواع داروها را شروع کردم. هر دارویی که پیدا می‌کردم، می‌خوردم. ولی کم کم وابسته شدم. با این حال هیچ وقت نمی‌دانستم که معتادم و بیماری‌ای به نام اعتیاد دارم، تا اینکه یکی از اقوام من را با انجمن معتادان گمنام آشنا کرد. فقط برای اینکه ثابت کنم شبیه مصرف‌کننده‌ها نیستم، در جلسات بهبودی بانوان شرکت کردم. در همان اولین جلسه وقتی که پنفلتی با عنوان «معتاد کیست؟» خوانده شد، یکدفعه زانوهام سست شد و قلبم تند تند شروع به تپیدن کرد. همان لحظه فهمیدم که به بیماری‌ای مبتلا هستم که اصلاً ربطی به نوع مواد مصرفی ندارد. متوجه شدم که بیماری اعتیاد و مصرف دارو اختیار زندگی‌ام را از من گرفته بود.

با اینکه ابتدا فقط برای کنجکاوی به جلسه آمده بودم، اما با شرکت مرتب و منظم در جلسات بهبودی، انتخاب راهنما و کار کردن روی قدم‌ها، توانستم تا امروز پاک بمانم. حالا علاوه بر خدمت در گروه پیام‌رسان کمیته بیمارستان‌ها و زندان‌ها، به مرور زمان و با کمک اصول ساده برنامه، توانستم عضوی مسئول و متعهد برای خانواده‌ام و انجمن باشم. با کار کردن روی قدم‌ها یاد گرفتم که با گذشته‌ام صلح کنم و از دردهایی که سال‌ها در درونم انباشته شده بودند، رها شوم.

برنامه معتادان گمنام کمکم کرد که دیگر از خانواده‌ام فرار نکنم. حالا به جای خجالت کشیدن از آنها، سعی می‌کنم با پذیرش و محبت، رابطه‌ام را با آنها قوی‌تر کنم. دیگر نیازی ندارم که گذشته‌ام را انکار کنم یا از آن فرار کنم، چون فهمیدم که گذشته‌ام فقط بخشی از داستان زندگی‌ام است و آینده‌ام را تعیین نمی‌کند.

به لطف خداوند و اصول برنامه، اکنون در زندگیم آرامش پیدا کرده‌ام. دیگر کسی را قضاوت یا سرزنش نمی‌کنم و به جای آن، عشق و درک بیشتری نسبت به اطرافیانم دارم. حالا نه تنها در خانه احساس امنیت می‌کنم، بلکه برای خانواده‌ام آدمی قابل اعتماد و حمایتگر هستم. برنامه معتادان گمنام به من یاد داد که با صداقت و پذیرش، زندگی جدیدی بسازم؛ زندگی‌ای که در آن عشق و آرامش وجود دارد.

مسئولیت‌پذیری جای ترس و انزوا را گرفته است. اکنون که دارم این تجربه را برای شما همدردانم می‌نویسم، برای جشن تولد سه سال پاکی‌ام آماده می‌شوم. از خدا سپاسگزارم که به من فرصت داد تا دوباره زندگی کنم. در زندگی اعتیادی‌ام، پنج نفر از اعضای خانوادم را به خاطر بیماری اعتیاد و مصرف مواد مخدر از دست دادم، اما من نجات پیدا کردم. حالا در این فرصتی که خدا به من داده و من را عضو انجمن کرده، وظیفه دارم به همدردانم کمک کنم تا آنها هم مثل من یک راه جدید برای زندگی پیدا کنند و بدون مصرف مواد، زندگی بهتری داشته باشند. 
برگرفته از نشریه پیام بهبودی / سال بیست و یکم / شماره 82 / بهار 1404 


لینک کوتاه: https://nairan.org/fa/b/382594
بحران های عاطفی و روحی

بحران های عاطفی و روحی

قبلی
رمز ماندگاری

رمز ماندگاری

بعدی