رمز ماندگاری

رمز ماندگاری
رمز ماندگاری
16 مرداد 1404

داستان بهبودی کلودیا و چگونگی کمک انجمن NA به او در مسیر پاکی، با تأکید بر عشق و همدلی اعضا.


نام من کلودیا است و یک معتاد از کشور بولیوی در آمریکای جنوبی. درد و آشفتگی ناشی از اعتیاد و مصرف مواد مخدر مرا به انجمن آورد و عشق جاری در آن باعث ماندگاری‌ام شد. بیش از پانزده سال پیش، وقتی برای اولین بار در جلسات بهبودی شرکت کردم، تعدادی از معتادان را دیدم که دور هم جمع می‌شدند و با هم مشارکت می‌کردند. فضای جلسه برایم بسیار جالب بود. در ابتدا فکر می‌کردم می‌توانم از آنها یاد بگیرم که چگونه مواد مصرف کنم بدون اینکه مشکلی برایم پیش آید؛ در واقع به دنبال راهی بودم تا مصرفم را بدون دردسر ادامه دهم!

به یاد دارم پیش از ورود به انجمن، عناوین زیادی داشتم: مجرم وابسته، فاسد، بی‌اراده... اما وقتی به عنوان یک تازه‌وارد در جلسه بهبودی شرکت کردم، مهم‌ترین فرد آن جلسه شدم و دیگر کسی مرا با آن القاب منفی صدا نکرد. در همان جلسه، با مشارکت‌هایی که از اعضا شنیدم، متوجه شدم که یک معتاد دچار یک بیماری است به نام اعتیاد که می‌تواند بیماری خود را با شرکت در جلسات بهبودی متوقف کند. اما من هنوز باوری به پاکی و زندگی بدون مصرف مواد مخدر نداشتم.

آن روز اعضای گروه پس از اتمام جلسه، با همدلی و همدردی مرا تشویق کردند که به شرکت در جلسات ادامه دهم. با این ذهنیت که زندگی بدون مصرف مواد ممکن نیست، به شرکت در جلسات ادامه دادم. یک هفته توانستم پاکی خودم را حفظ کنم، اما بعد از یک هفته لغزش کردم. بعد از لغزشم، خیلی زود دوباره در همان جلسه شرکت کردم. اعضای جلسه دوباره با آغوشی گرم به سمت من آمدند و باز هم با همدلی و صمیمیت از من خواستند که به شرکت در جلسات ادامه دهم. این توجه، همدلی و صمیمیت، رمز ماندگاری من در انجمن شد.

مسیر پاکی و بهبودی‌ام به همین منوال ادامه داشت تا اینکه یک روز یکی از اعضای ناآگاه جلسه با جسارت به من گفت: «نه، کلودیا! تو لغزش نکردی؛ چون هرگز بهبودی نداشتی. لغزش برای کسی است که سال‌ها پاکی دارد. تو حتی نتونستی یک ماه پاک بمونی.» این حرف او خیلی مرا ناراحت و عصبی کرد، اما سعی کردم خودم را کنترل کنم و با شرکت منظم و مرتب در جلسات بهبودی، پاکی‌ام را به او اثبات کنم. همین انگیزه اشتباه باعث شد کار درست را انجام دهم.

به خاطر دارم در دوران اوایل پاکی‌ام، من در تنها جلسه بهبودی شهرم شرکت می‌کردم که بیشتر اعضای جلسه مسن بودند و چون من خیلی جوان بودم، نمی‌توانستم با آنها راحت باشم. تا اینکه یک روز، یک نفر از یک انجمن دوازده‌گامی دیگر به من گفت: «می‌توانی به انجمن ما بیایی، فقط خودت را با پسوند معتاد معرفی نکن.»

مدتی در جلسات آن انجمن شرکت کردم تا اینکه یک روز به یکی از اعضای با تجربه NA گفتم: «آیا کار درستی انجام می‌دهم یا نه؟» او با مهربانی و بی‌طرفی فقط از من خواست تیتر قدم اول را بخوانم. من با اعتماد کامل گفتم: «ما اقرار کردیم که در برابر اعتیادمان عاجز بودیم و زندگی‌مان غیرقابل اداره گردیده بود.» او از من خواست قدم اول کتاب پایه را مطالعه کنم. وقتی قدم اول را با زاویه دید بهتری نسبت به قبل خواندم، متوجه شدم در قدم اول بیشتر درباره بیماری اعتیاد صحبت می‌شود. آن روز فهمیدم که مشکل اصلی من مواد مخدر نیست، بلکه بیماری اعتیاد است. مجدداً به شرکت در جلسات بهبودی NA ادامه دادم و از اصول برنامه و قدم‌ها پیروی کردم.

بعد از مدتی ازدواج کردم و وقتی فرزندم به دنیا آمد، مرحله جدیدی از زندگی‌ام آغاز شد. اوایل که فرزندم به دنیا آمده بود، خیلی نسبت به او حساس بودم، به طوری که شب‌ها تا صبح کنارش بیدار می‌ماندم. فکر می‌کردم اگر از او غافل شوم، شاید نیمه‌شب اتفاقی برایش بیفتد. از خستگی و بی‌خوابی در آستانه فروپاشی بودم در حالی که فرزندم کاملاً سالم بود.

بعد از آن متوجه شدم، ترس نتیجه کمبود ایمان من است. این درد باعث شد دوباره از راهنمایم کمک بخواهم. با راهنمایم که در شیلی زندگی می‌کرد، تماس گرفتم. او گفت تنها راه‌حل این است که اصول روحانی دوازده قدم را به کار بگیری. بعد از سه ماه به دیدنم آمد و مرا تشویق کرد تا قدم‌هایم را شروع کنم. وقتی دوباره فرآیند کارکرد قدم‌ها را شروع کردم، زندگی‌ام رنگ بهتری پیدا کرد. اکنون سیزده سال است که پاک هستم و روزانه در جلسات بهبودی شرکت می‌کنم و قدم‌ها را با کمک راهنمایم کار می‌کنم و ایمان دارم اصول و رهنمودهای برنامه می‌تواند هر معتادی را در برابر مشکلات زندگی توانمند کند.

دوستان عزیزم در ایران، اگر روزی به بولیوی آمدید، حتماً در گروه زندگی «پاک در شهر سانتا کروز دلاسیرا» شرکت نمایید تا با هم ملاقات داشته باشیم. به امید دیدار.

برگرفته از نشریه پیام بهبودی سال بیست و یکم . شماره 82 / بهار 1404


لینک کوتاه: https://nairan.org/fa/b/382595
یه زندگی جدید

یه زندگی جدید

قبلی
چرا از مصرف مواد خودداری می‌کنم؟

چرا از مصرف مواد خودداری می‌کنم؟

بعدی