نغمه حیات در شاهرگ من,نغمه حیات در شاهرگ من,صبحانه بهبودی,عشق جلسات انجمن,عشق بلاعوض

نغمه حیات در شاهرگ من

به هر شکلی بود شب را به صبح رساندم، تلألو نور طلایی آفتاب اولین روز پاکی ام را نوید می داد. اولین روز تابستان فرح بخش و آرامش دهنده بود. چندتا نفس عمیقی کشیدم، سینه ام پر از هوای تازه شد و شروع به نرمش و دویدن بین درختان پارک کردم، زانوانم سست بود، اصلاً حال نداشتم ولی دوست داشتم روز اول را با یک کار مثبت شروع کنم چند دقیقه ای گذشت و صدایی به گوشم خورد که بلند فریاد میزد: ماشاالله آفرین، جانمی! ... ادامه مطلب