سوگوار مرگ غرور,معترض اعتیاد,کابوس وحشتناک خماری,تشویق قطع مصرف, درد اعتیاد

سوگوار مرگ غرور

روز پنج شنبه ساعت6/5 بعد از ظهر در حالی از مکان مصرف خارج شدم که به زمین و زمان بد می گفتم. به خودم، خانواده، اجتماع و به شرایطی که در آن جان می کندم، معترض بودم. مدت ها بود که بعد از مصرف، ساعت ها به یک نقطه خیره می شدم و با یاس و درماندگی از خود سئوال می کردم؛ سعید تا کی؟ چه کسی باید از این در داخل شود تا تو این شرایط را رها کنی؟ چه اتفاقی باید روی دهد تا تو انگیزه ای جهت تغییر اوضاع و احوالت پیدا کنی؟ و همیشه با این فکر که فردا روز دیگری خواهد بود به اعتیاد فعالم ادامه می دادم. ... ادامه مطلب