کار خدا در قدم نهم
من به حرف های او گوش داده و افکار خود را نیز با او در میان گذاشتم؛ بعد از گفتگوی دو معتاد در حال بهبودی با یکدیگر و در رأس قرار دادن اصول روحانی، همدیگر را بغل کرده و با هم دست دادیم، هر دو اشک در چشم داشتیم و بابت اینکه خداوند هر دوی ما را در یک زمان در آنجا قرار داده بود، سپاسگزار بودیم، بدین ترتیب هیچ کدام با انرژی منفی به محل به محل اقامت خود بازنگشتیم. به این می گویند "کار خدا". ... ادامه مطلب