ریچینگ اوت عزیز
ریچینگ اوت عزیز,من یک معتاد هستم,معتاد سرخپوست,معتاد زندانی,طالب کمک na
ریچینگ اوت عزیز
ریچینگ اوت عزیز,من یک معتاد هستم,معتاد سرخپوست,معتاد زندانی,طالب کمک na
اجازه بده با معرفی خودم شروع کنم چون ما تا حالا همدیگر رو ملاقات نکرده ایم. اسم من..... هست و یک معتاد هستم. من یک آپاچیِ چیراکوا ( قبیله ای از سرخپوستان امریکا) هستم و بعداً به شما خواهم گفت که چرا این رو انتخاب کردم. و حالا دلیل نوشتن این نامه. هم سلولی من نسخه ای از کتاب پایه معتادان گمنام از دفتر خدمات جهانی دریافت کرد و مطمئناً خیلی برایش جالب بود که توجه من رو هم بهش جلب کرد.
در عین حال از آنجایی که من علاقه ای نداشتم، اهمیت ندادم. وقتی که در بسترم چرخیدم که بخوابم شنیدم که چند کلمه را با خود زمزمه می کرد: "یک سرخپوست بدون قبیله". زمانی که بیدار شدم، دوستم رفته بود سر کار. آن کتاب را برداشتم و ورق زدم و باز به آن چند کلمه برخوردم. آن داستان را خواندم. انقدر به داستان من شباهت داشت که اشک از چشمانم سرازیر شد، چون "من یک معتاد هستم"! ریچینگ اوت عزیز,من یک معتاد هستم,معتاد سرخپوست,معتاد زندانی,طالب کمک na
تنها مساله این است که او قبیله اش را پیدا کرده ولی من هنوز نه. من به زودی از زندان آزاد می شوم و اگر همین حالا در جستجوی کمک نباشم، باز هم به اینجا بازمی گردم.
می بینید که در حال حاضر معتاد بودن خیلی ساده است چون که در معایناتم تشخیص داده شده که من مبتلا به ایدز هستم که شش سال پیش در زندان به من منتقل شد و هنوز هم درمان نشده است. به خودم می گویم: اگر مواد مرا نکشت، ایدز خواهد کشت. به هر حال خواهم مرد. ریچینگ اوت عزیز,من یک معتاد هستم,معتاد سرخپوست,معتاد زندانی,طالب کمک na
پس از خواندن آن داستان در کتاب پایه، دارم به خودم چیز متفاوتی می گویم: اگر مصرف را متوقف نکنم، مصرف به ایدز کمک خواهد کرد که زودتر مرا بکشد. من هم از زندان و هم از مصرف خسته شده ام. با وجود ایدز نمی دانم که چه مدت دیگر زنده خواهم ماند. برنامه ام این بود که ازاینجا خارج شوم و از شر اینجا راحت شوم. اما کتاب پایه را بیشتر مطالعه کردم و به این نتیجه رسیدم که فرار فایده ای ندارد. پس غرورم را می شکنم و از شما و NA طلب کمک می کنم. نمی دانم که فردا چه اتفاقی خواهد افتاد و می دانم که من خواهم مرد ولی می خواهم پاک بمیرم. به خاطر کتاب پایه سپاسگزارم.
گمنام، کالیفرنیا
منبع مجله ریچینگ اوت july 1993
ریچینگ اوت عزیز,من یک معتاد هستم,معتاد سرخپوست,معتاد زندانی,طالب کمک na
لینک کوتاه: https://nairan.org/fa/b/382546
این خبر را به اشتراک بگذارید:
مطالب مشابه
riching out dear
et me start by introducing myself since we have never met before. My name is..... and I am an addict. I am a Chiracwa Apache and I will tell you later why I chose this. And now the reason for writing this letter. My cellmate received a copy