صدایم را خدا خواهد شنید,زندانی مواد مخدر,معتاد خود محور,افراط اعتیاد,منجلاب سردرگمی

صدایم را خدا خواهد شنید

صدایم را خدا خواهد شنید,زندانی مواد مخدر,معتاد خود محور,افراط اعتیاد,منجلاب سردرگمی

با سلام و خسته نباشید به تک تک بروبچه های پاک و خدمت گزاران NA. اسم من علیرضا و یک معتاد در حال بهبودی هستم، قبل از هر چیز و بدون مقدمه ممنون و سپاس گزار خداوندی مهربان هستم  که این همه لطف و سلامتی و خوشحالی به ما عطا کرده. بعد از آن هم ممنون لطف بی دریغ شما کلیه ی خدمت گزاران دوستان بهبودی نیروی برتر، راهنمایم و انجمن NA که راه درست زندگی کردن را به من معتاد آموخته، هستم خیلی خوشحالم برای این که مواد مخدر دیگر هیچ نقشی در زندگی من ندارد و حتی کوچک ترین تصمیمی هم نمی تواند برایم بگیرد به خاطر اعتیاد و نبود سلامت عقل، مواد مخدر تصمیمی برای من گرفت که مرتکب جرم خیلی بزرگی شدم و این تصمیم مرا روانه ی عاقبت تلخ خود یعنی زندان کرد. صدایم را خدا خواهد شنید,زندانی مواد مخدر,معتاد خود محور,افراط اعتیاد,منجلاب سردرگمی

حدود دو سال است که از آن تصمیم می گذرد و من در زندان به سر می برم هر چند که در بیرون از زندان هم به ظاهر آزاد بودم ولی چون خودم را اسیر و زندانی حلقه به گوش مواد مخدر کرده بودم تبدیل به فردی شده بودم خود محور که غرور بی حد و اندازه ای داشتم. به خیلی از اطرافیانم حسادت می کردم و همیشه ناراحت، عصبی و زودرنج بودم به طوری که دیگر با افراط در مصرف مواد هم آرامش نداشتم همیشه احساس یأس و ناامیدی می کردم با این که مدت زمان زیادی نبود که شروع به مصرف مواد کرده بودم ولی تخریب خیلی زیادی داشتم و انجام همه ی کارهایم از روی وسوسه اجبار و افراط و تفریط بود. همیشه در گذشته و آینده بودم آینده ای که هنوز نیامده بود ولی از گذشته ی سیاه من نشأت می گرفت گذشته ای که گذشته بود و در آن همه فرصت های شغلی را از دست داده بودم به خاطر اعتیادم چه خسارت هایی که به خود خانواده و دیگران نزده و همیشه با سیر کردن در گذشته و این که آینده ام هم مثل گذشته ام می شود. صدایم را خدا خواهد شنید,زندانی مواد مخدر,معتاد خود محور,افراط اعتیاد,منجلاب سردرگمی

حال و روز خود را خراب کرده و به دنبال راهی می گشتم که مرا از این منجلاب سردرگمی نجات دهد چندین بار هم چه در زندان و چه در بیرون از زندان با جایگزین کردن یک نوع ماده ی مخدر دیگر قطع مصرف کردم که آن هم خیلی کوتاه و مقطعی بود. دیگر به آخر خط رسیده بودم و در کنج قفس ناامیدی و تنهایی خود خزیده بودم تا این که حس کنجکاوی مرا به یک جلسه ی کوچک و چند نفره ی NA که در بند سبز زندان راه اندازی شده بود کشاند. با این جرقه خداوند مهربان مرا از آن منجلاب سردرگمی تنهایی به سوی بهبودی و شکوفایی سوق داد. این همه سعادت و خوشبختی و امید توسط همین جلسه ی کوچک چند نفره برایم اتفاق افتاد که البته حالا به یک جلسه ی پربار و شلوغ تبدیل شده است. همه ی اینها نشانه ی حضور خداوندی مهربان است که ممنون او و راهنما و شما دوستان بهبودی هستم اکنون با کمک راهنمایم و قدم های دوازده گانه نواقص خود را می شناسم و با لطف خداوند در صدد برطرف کردن آنها هستم دیگر آن غرور و خودخواهی را زیر پاهایم له کرده و حسادتکمتر شده است. صدایم را خدا خواهد شنید,زندانی مواد مخدر,معتاد خود محور,افراط اعتیاد,منجلاب سردرگمی

حساسیتم نسبت به کسانی که از آنها خیلی زود رنجش پیدا می کردم کمتر شده و برایشان دعا می کنم خیلی دوست داشتم که جشن تولد یک سالگی ام را که دوازده روز دیگر بیشتر به آن نمانده در جلسات بیرون از زندان بگیرم ولی دیگر پذیرفته ام که من خیلی چیزها را نمی توانم تغییر بدهم و باید در هر جا که هستم به زندگی ام از زاویه ی بهتری نگاه کنم و به پاکی و بهبودی ام که دو هدیه ی ارزشمند هستند فکر کنم پاکی یازده ماه و هجده روز. صدایم را خدا خواهد شنید,زندانی مواد مخدر,معتاد خود محور,افراط اعتیاد,منجلاب سردرگمی

مجله پیام بهبودی.زمستان 86

Visits: 66

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد!