مشارکت رازها با راهنما

" برای من، راهنما شخص خاص است که می توانم سوالات شخصی ام را از او بپرسم. سوالاتی که ممکن است باعث خجالت می شوند، یا آنهایی که خیلی خصوصی هستند. من می توانم به جلسه بروم و تجربه نیرو و امید از انجمن بگیرم، اما زمانی که به توجه خاص نیاز دارم راهنمای من آن معتاد در حال بهبودی است که از طرف خداوند به آنگونه که او را درک می کنیم برای من فرستاده شده است." ... ادامه مطلب

زندان تیمارستان مرگ

هر چیزی را که می گفتم هرگز انجام نمی دهم، معمولاً انجام میدادم من دروغ میگفتم کلک میزنم و دزدی می کردم تقریباً به طور مرتب دستگیر می‌شدم و در نهایت هم محکوم به حبس ابد شدم. مصرف ما می تواند در هر سنی شروع شده باشد. پیشرفت در مصرف برای ما به زندان تیمارستان و یا مرگ منتهی می شود. وقتی دقیق تر شدیم متوجه شدیم اعتیاد با زندگی ما چه کرده بود. ... ادامه مطلب

دیگر مجبور به مصرف نیستم

به من گفتند: مشارکت کن، من هم مشارکت کردم، با درد و ترس هایم گریه کردم. اعضا پس از جلسه مرا در آغوش گرفتند و به من خوش آمد گفته و می گفتند دیگر مجبور به مصرف نيستم و این که دیگر مجبور نیستیم تنها بمانیم و این که در امانم. ... ادامه مطلب

تاریخچه کمیته وب سایت

راه اندازی این سایت می توانست کمک مؤثری باشد به ارائه ی اطلاعات گوناگون در مورد انجمن معتادان گمنام ایران، بسط و توسعه ی ارتباطات در بین نواحی و شورای نمایندگان، آدرس جلسات NA ایران در آن زمان باشد ، عرضه ی تمام نشریات NA  خدمات جهانی که به زبان فارسی ترجمه شده، آشنایی با فعالیت کمیته های خدماتی مختلف نظیر کمیته ی اطلاع رسانی، زندان ها و بیمارستان ها، آدرس ها ، ترجمه ی متون ، فصل نامه و دفتر مرکزی NA و هم چنین قرار دادن ، تمام شماره های مجله ی پیام بهبودی و NAWAY های ترجمه شده در این سایت. ... ادامه مطلب

تقلید کورکورانه

یک عضو قدیمی با پاکی بالاتر از من پرسید: آیا تا به حال پشت سر مواد بدگویی کرده ای؟ وقتی گفتم نه، گفت باید در مورد مشارکت هم همین روش و رفتار را داشته باشی، من با او موافقم، زيرا فهمیده ام که اگر نیمی از تلاشی را که برای ارزیابی بهبودی به کار می بندم، برای بهبودی مصرف کنم خوب خواهم شد . ... ادامه مطلب

همراه بهبودی من راهنما

همسر و فرزندانم خواب بودند ، به خاطر این که صدایم مزاحم آنها نشود بلافاصله گوشیم را برداشتم و در راهروی خانه شماره ی راهنمایم را گرفتم، با روی خوش از من استقبال کرد ،بعد از عذر خواهی و تشکر ، ماجرای پیش آمده را برایش تعریف کردم و گفتم تحت تاثیر بیماری اعتیاد به عادت های معتادگونه گذشته ی سیاه خودم برگشتم و بدجور به هم ریخته ام، چه کار کنم؟ ... ادامه مطلب

تغییر باور معتاد

وقتی تغییر باور معتاد اتفاق می افتد ، زندگی اش دگرگون می شود ، برای من هم  زندگی ام ؛ به مرور شروع به تغییر کرد ، پس از مدتی ازدواج کردم و شغلم را تغيير دادم ، با این که پس از مدتی در شغل جدیدم شکست خوردم ، اما دل سرد و ناامید نشدم و تجربه ای که به دست آوردم باعث شد تا در شغل جدیدم از آن استفاده کنم . ... ادامه مطلب