چرا خدمت می کنم,پیوند بهبودی,کمک به معتادان دیگر

چرا خدمت می کنم,پیوند بهبودی,کمک به معتادان دیگر


چرا خدمت می کنم

چرا خدمت می کنم,پیوند بهبودی,کمک به معتادان دیگر

وقتی دست به فعالیت هایی می زنیم که بقای NA را تضمین می کند تنها برای خودمان کار نمی کنیم ، بلکه خدمات ما شامل کسانی نیز می شود که در آینده به ما خواهند پیوست .

چگونگی عملکرد سنت یک به بهانه نزدیک شدن به کنفرانس خدمات جهانی ۲۰۱۴، نگاهی می اندازیم به یکی از اولین نشست هایی که در کنفرانس ۲۰۱۴ برگزار شد . در این گردهمایی کوچک که در ۲۷ آوریل ۲۰۱۴ برگزار شد و حاضرین درباره هدف اتحاد و اصول روحانی سنت اول همچون تسلیم و پذیرش و از خود گذشتگی ، عشق و گمنامی به مشارکت و گفتگو پرداختند .

سپس ، با الهام گرفتن از مشارکت یکی از اعضا با عنوان ” چرا من خدمت می کنم ” همه حاضرین در سکوت فرو رفتند تا خدمتگزاران مورد اعتماد از سراسر دنیا ، بر روی کاغذ بنویسند که چرا خدمت می کنند.

مشارکت های ذیل ، مربوط به برخی از آن نوشته ها است و تعداد کمی از آنها در شماره های پیشین مجله راه NA منتشر شد و بعضی از آن مشارکت ها برای استفاده در کارگاه های مشابه به منطقه ها ارسال شد.

چرا خدمت می کنم,پیوند بهبودی,کمک به معتادان دیگر

مشارکت اول :

تفاوت اصلی سال های اولیه حضور من در برنامه و با سال های بعدی بهبودیم درگیر شدنم با خدمت است ، وقتی فهمیدم که خدمت چیزی است که من را به بهبودی پیوند می زند و خودم را به خدمات متعهد کردم ، من خدمت می کنم تا بخشی از سفر جبران خسارت خود را بپیمایم من خدمت را در اصل با این برداشت شروع کردم که خدمت به من کمک می کند تا بهبودی شخصی پیدا کنم این برداشت اما به عشق تبدیل شد و عشق به خدمتگزار دیگران بودن و عشق به انجمنی که زندگی من را نجات داد .

انجمنی که زندگی من را از شکستی بزرگ به یک زندگی سرشار از موفقیت تغییر داد و به من کمک کرد تا بتوانم کارهای درست را با انگیزه های درست انجام داده و آنها را احساس کنم . از طریق خدمت احساس وصل و سپاسگزاری پیدا می کنم و از یک زندگی که ارزش زندگی کردن دارد لذت می برم .

چرا خدمت می کنم,پیوند بهبودی,کمک به معتادان دیگر

مشارکت دوم :

در ابتدای ورودم به NA چیزی درباره برنامه مان نمی دانستم ، چیزی که توجه من را جلب کرد ، مردمانی بودند که لبخند می زدند و بازی می کردند ، می رقصیدند و یکدیگر را همانگونه که بودند دوست داشتند این مسئله ذهن مرا از مواد دور کرد و باعث شد تا من خودم را آویزان کسانی کنم که شبیه من بودند. از زمان حضور در رویدادها و فعالیت های انجمن: بخش بهبودی من آغاز شد من شروع به یادگیری کردم و در همان حال دوست داشتم تا پیام NA را با کسانی که می شناختم در میان بگذارم . اکنون می دانم که خدمات چقدر مهم هستند . اگر می خواهم به معتادان دیگر کمک کنم ، می توانم در خدمت بودن را انتخاب کنیم .

من می توانم با انجام کارهای خدماتی و مشارکت در تحول انجمن خودمان ، به بخشی از NA تبدیل شوم ، صدا و قلب من ( وشما ) می تواند در سطح گروه خانگی من ، ناحيه من و منطقه من شنیده شود ؛ ما بواسطه NA و خدمات بهبود پیدا می کنیم .

چرا خدمت می کنم,پیوند بهبودی,کمک به معتادان دیگر

مشارکت سوم :

وقتی به جلسات آمدم جوان و بی هدف بودم و هیچ توانی به جز مصرف نداشتم و بعد از آنکه پاک شدم، اعضاء به من گفتند که برای بهبودی باید قدم کار کنم ، راهنما بگیرم و خدمت کنم . از آنجاییکه می ترسیدم مصرف کنم ، آن حرف ها را جدی گرفتم انجام دادن قدم ها به من بینشی یاد داد تا طرز رفتار خودم را ببینیم و انجام خدمات چیزی حتی فراتر از آن را برایم به ارمغان آورد و من در خدمت آموختم که چگونه زندگی کرده و در آن سهیم باشم .

آنچه می آموزم را می توانم در زندگی خودم به کار گیرم ، سپس در زندگی خود چیزهایی را یاد می گیرم و آنچه که یاد گرفته ام را در خدمت با دیگران در میان می گذارم . این یک فرآیند گفت و شنود است که در آن به آنچه که در زندگی یاد گرفته ام را در NA در میان می گذارم و پس از آن می توانم بیشتر یاد می گیرم . این یک جنبه خدمت است و جنبه دیگر آن است که وقتی ما به ارائه خدماتی شایسته می پردازیم ، دیگران می توانند به جلسات ما دسترسی پیدا کرده و بهبود یابند و همینطور راهی برای یادگیری خدمت پیدا کنند .

چرا خدمت می کنم,پیوند بهبودی,کمک به معتادان دیگر

مشارکت چهارم :

شصت و پنج روز پاکی داشتم که در یک اردوی خارج از شهر NA شرکت کردم و حیران مانده بودم که آیا پاک می مانم و یا از بهبودی دور خواهم شد . در آن مکان و در بین آن اعضا احساس غریبی می کردم، اما به اندازه کافی در آنجا ماندم تا اعضایی را که می شناختم و دوستشان داشتم را کمی بیشتر ببینم ، و در نهایت بی خیال رفتن شدم در حال بازی سافت بال بودیم که من و یک آقای دیگر به طرف تویی که به اوت رفته بود حمله کردیم و پس از برخورد با همه من مجروح شدم . در نهایت آنها از یک هلیکوپتر خواستند تا من را به بیمارستان منتقل کند. در طول پرواز استخوانم جوش خورد ، بعدها فهمیدم که در همان حالی که من در هلیکوپتر بودم ، آن معتادان ، در همان اردوی خارج از شهر حلقه ای تشکیل داده بودند و در سکوت برای من که معتادی در عذاب بودم ، دعا کرده بودند . در لحظه ای که این موضوع را فهمیدم ، تعهد و تصمیم من نسبت به بهبودی و انجمن مستحکم شد ، به همین دلیلی من خدمت می کنم .

چرا خدمت می کنم,پیوند بهبودی,کمک به معتادان دیگر

مشارکت پنجم :

خدمت می کنم چونکه این کار باعث می شود نا من به دیگران فکر کنم این کار من را از کله خودم بیرون نگه می دارد . من خودم نمی توانم پاک بمانم ؛ و خدمت من را در میان چیزهای دیگری به جز خودم قرار می دهد ، باعث می شود که من احساس مفید بودن کنم . من را پاسخگو بار میاورد و در مورد برنامه ، چیزهایی به من یاد می دهد . به من امکان می دهد که کارهای مفیدی انجام دهم ، بدون خدمت ، برنامه ای وجود نخواهد داشت و من دوباره تنها خواهم ماند.

چرا خدمت می کنم,پیوند بهبودی,کمک به معتادان دیگر

مشارکت ششم :

نوشتم “می خواهم یک زندگی شاد داشته باشم.” و شروع به گریه کردم – در تمام این سال ها تلاش کردم که عالی باشم ، خویشتن را بپذیرم ، تلاش کردم تا به صلح برسم ، وقتی به این درک رسیدم که لایق شاد زیستن هستم ، در حقیقت همه آن چیزها را یافته بودم ، در لحظه ای که آن اشک ها و آن درک برایم بوجود آمد به صلح و پذیرشی که همیشه طالب آن بودم ؛ رسیده بودم به من می خواهم معتادانی که در داخل و خارج از اتاق های انجمن هنوز در عذاب هستند ، با آن صلح آشنا شوند . من به همین دلیل است که خدمت می کنم ..

 

مشارکت هفتم :

میزان رشد شخصی که من در حین خدمت به انجمن خودمان به دست آوردم ، باور کردنی نیست و من یاد گرفته ام که چگونه نظرها و نیازهای سایر همراهان و خدمتگزاران را با خود یکسان بدانم . من یاد گرفته ام که می توانم در اینجا با دیگران مخالف باشم بدون اینکه آدم ناسازگاری باشم . و من می توانم همه این چیزها را به روابطم با خانواده ، دوستان و همکارانم تسری دهم و معتادان گمنام به من یک زنگی داد که ارزش زندگی کردن را دارد . چرا خدمت می کنم,پیوند بهبودی,کمک به معتادان دیگر

 

مشارکت هشتم :

من فقط به این دلیل که می خواستم تبديل به بهترین معتاد جوان در حال بهبودی در سوئد بشوم خدمت را شروع کردم ، می خواستم مشهور بشوم از طریق کار کرد قدم ها ، انگیزه من تغییر کرد و من دلایل زیادی برای خدمت دارم که اغلب آنها برای وجود خودم نیست .. یک روز من فرزندانی خواهم داشت ، می خواهم اگر آنها هم مصرف را شروع کردند بهترین امکانات را برای به دست آوردن پاکی داشته باشند من همچنین خدمت می کنم تا به جای نفرت و خشونتی که قبلا در جهان پخش می کردم امروز عشق را پخش کنم ، عشقی که از شما بچه ها دریافت کرده ام ، مال خودم نیست تا بخواهم آن را نگه دارم .

 

منبع : مجله راه NA

 

 

Visits: 6814

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد!