پرواز کن ، سمت باران
پرواز کن سمت باران,بلای اعتیاد,شر مواد مخدر,گردونه na,ذهن آشفته معتاد
پیام ما امید، وعده ی ما آزادی
بنده از یک خانواده معتقد طبقه سوم اجتماع هستم و دارای هفت برادر می باشم که پنج نفر آنها مصرف کننده ی مواد مخدر بودند. از آنجا شروع کنم و به یاد آن دوران که ما برادران در تهران مشغول کار و فعالیت بودیم چه صفا و صمیمیتی در بین بود و چه عشق و از خود گذشتگی داشتیم و چه محبت ها که به یکدیگر نمی کردیم. ولی امان از بلای اعتیاد. اول من وسپس بقیه ی برادرهایم مصرف مواد را شروع کرده و آنگاه ماجراهای بعدی شروع شد و اتفاق های زشتی افتاد. با شروع مصرف مواد مخدر به تدریج محبت صمیمیت عشق و برادری تبدیل به کنیه، رنجش، نفرت و انزوا شد. دیگر هیچ خبری از آن احساسات پاک و بی آلایش نبود و هر کدام از ما فقط به فکر تهیه ی مواد و مصرف آن بودیم. پرواز کن سمت باران,بلای اعتیاد,شر مواد مخدر,گردونه na,ذهن آشفته معتاد
تمام خانواده به سوی ویرانی در حرکت بود همیشه نا امید و سرگردان و در جستجوی پیدا کردن راه خلاص شدن از شر مواد مخدر بودم تمام راه ها را تجربه کردم و هیچ روشی درد من را علاج نکرد تا عاقبت به خاطر ورشکستگی کامل و از روی ناچاری به معتادان گمنام پناه آوردم لطف خدا شامل حال من شد و پیام عشق و آزادی را در تاریخ ۸۲/۱۲/۱۱ از طریق دوستان بهبودی دریافت کردم حالا بعد از پانزده سال مصرف و دوری از برادران و خانواده در میان جو بی اعتمادی و ناباوری وارد گردونه ی مقدس NA شدم من تمایل به قطع مصرف داشته و برای پاک ماندن به سختی کوشش می کردم ولی چون در گذشته خرابی های زیادی به بار آورده بودم هیچ یک از اعضای خانواده مرا باور نمی کردند و گویی پذیرش من امری غیر ممکن بود هر وقت به خانه می آمدم بساط مصرف مواد مخدر هم براه بود از من با طعنه و زخم زبان می پرسیدند: این بار چه کلکی در کار است و چه حربه ای بکار برده ای؟ این انجمنی که از آن صحبت می کنی، جای کلاه برداری است و شگردهای جدیدی را برای کلاشی به تو یاد می دهند ولی از آنجایی که برنامه ی معتادان گمنام یک برنامه ی عملی است و طریقه این انجمن در دنیا جواب داده و کار می کند برای خانواده ی من نیز کار کرد عملکرد من موجب شد. به تک تک برادرانم پیام باور و امید برسد با عمل خویش فریاد زدم که می شود بدون مواد مخدر هم زندگی کرد با پاکی خود اعلام کردم دیگر هیچ معتادی مجبور نیست که از درد اعتیاد بمیرد ناگفته نماند جشن یک سالگی پاکی ام را که برگزار کردم،خیلی دلم می سوخت. اعضای خانواده در جشن تولدم نبودند ولی من در عالم خیال آنها را در گوشه ای از جلسه مجسم می کردم حتی جشن دو سالگی را نیز به همان صورت گرفتم ولی سرانجام لطف خدا و عملکرد من باعث شد که در ذهن آشفته ی یکی از برادرانم جرقه ای بخورد و به انجمن بیاید حالا دیگر تنها نبودم شانه به شانه ی برادر تازه واردم مسیر بهبودی را طی می کردیم وجود ما خود یک پیام بود و سایر برادران با چشمانی مبهوت ما را زیر نظر داشتند زمان زیادی طول نکشید که برادر بزرگ ترمان نیز به جمع ما پیوست پازل بهبودی خانوادگی ما کم کم شکل می گرفت. جالب این که عملکرد ما سه نفر و و جدیتی که برای بهبودی به خرج می دادیم باعث شد تا در کمال حیرت دیگران برادر چهارم هم به جمع با صفا و پر از عشق ما بپیوندد. پرواز کن سمت باران,بلای اعتیاد,شر مواد مخدر,گردونه na,ذهن آشفته معتاد
خدایا ، این التماس آخر
اگر شما فکر می کنید که این پایان ماجرا بود پیداست که هنوز NA را نشناخته اید. بوستان پاکی ما یک گل دیگر کم داشت. مادرم پیوسته اشک می ریخت و می گفت از پاکی شما چهار پسرم خیلی خوشحالم ولی مرتب غصه ی برادر پنجم تان را می خورم به او گفتم در این برنامه به ما یاد می دهند که از خدا کم نخواهیم و لطف او را دست کم نگیریم. بنابراین از شما به عنوان مادر درخواست می کنم که دعا کنی تا او هم به ما بپیوندد. مادرم گفت امشب تا صبح هم که شده نمی خوابم و آن قدر در می زنم تا نتیجه بگیرم مطمئن هستم که او مهربان تر از این است که یک مادر گیس سفید را پشت در بسته معطل بگذارد. خداوند جواب داد و سرانجام برادر پنجم هم به جمع ما پیوست. عجیب این که موضوع انکار در این برادرم خیلی قوی بود و شاید به این خاطر که تا با چشم خود تغییرات ما را ندید حاضر به آمدن نبود. مگر کسی می تواند جلوی نور و عشق مقاومت کند؟ و حالا ما پنج برادر دایره ای از پاکی و بهبودی را در کنار سایر اعضای انجمن تشکیل داده ایم زمانی غصه ی صفا و صمیمت از دست رفته قدیمی را می خوردم ولی این صفا وعشق و امید کنونی را که جنس آن خیلی بهتر از قبلی است، با هیچ چیز عوض نمی کنم از مجله ی پیام بهبودی خواهش می کنم که این مطلب را به چاپ برساند تا شاید پیامی باشد برای خانواده هایی که مواد مخدر آنها را متلاشی کرده است مطمئن باشید که با پیوستن به انجمن معتادان گمنام دوباره شادی به جمع شما باز خواهد گشت و می توانید در جمع دوستان بهبودی این خرابی ها را ترمیم کنید. پرواز کن سمت باران,بلای اعتیاد,شر مواد مخدر,گردونه na,ذهن آشفته معتاد
ناگفته نماند که همه ی ما تمام مشکلات دوران سم زدایی و درد و رنج های اولیه را در خانه ی مادری ام سپری کردیم و او با وجود کهولت سن، به طور مرتب ما را تیمار می کرد و در اوج خماری ما در حالی که اشک می ریخت بارها می گفت کاش طوری می شد که من به جای شما درد می کشیدم و شما اینقدر عذاب نمی کشیدید. جا دارد که از او کمال تشکر را داشته باشیم و هر پنج برادر، دست و روی ماهش را می بوسیم. پرواز کن سمت باران,بلای اعتیاد,شر مواد مخدر,گردونه na,ذهن آشفته معتاد
پاکی خانوادگی:
جلال- سه سال و ده ماه و هفده روز
جمال – بیست و سه ماه و چهار روز
محمود- بیست ماه و پنج روز
اکبر- یک ماه و شانزده روز
جبار- پانزده روز
مجله پیام بهبودی. بهار 1387
پرواز کن سمت باران,بلای اعتیاد,شر مواد مخدر,گردونه na,ذهن آشفته معتاد
Visits: 311
