پذیرش و یکی دو اصل دیگر,تأمین اعتیاد,به کار بستن قدم ها,مبنای اصول NA

پذیرش و یکی دو اصل دیگر,تأمین اعتیاد,به کار بستن قدم ها,مبنای اصول NA


پذیرش و یکی دو اصل دیگر

پذیرش و یکی دو اصل دیگر,تأمین اعتیاد,به کار بستن قدم ها,مبنای اصول NA

یکی از چیزهایی که این روزها برای من جالب شده، قدرت تشخیص آغاز و تأثیر گذاری این روند در زندگی ام است. چیز عجیبی نیست که من در اوایل ورود به انجمن، خویشتن پذیری بسیار اندکی داشتم، در حقیقت رفتارهایی می کردم که هم از نظر خودم و هم از نظر دیگران، مخرب و نپذیرفتنی بود.

این درست که خیلی از این کارها را برای تأمین اعتیادم می کردم، اما به هر حال از نظر خودم، خانواده، دوستانم و جامعه، این رفتارها معرف من بود. آنچه باعث شد من کم کم بتوانم دیدگاهم را نسبت به خودم عوض کنم، چیزی نبود جز به کار بستن قدم ها و همان پیشنهادهایی که همه در انجمن می شنویم.

اما سخت بود باور کردن این که همین چند کار ساده یعنی راهنما گرفتن، انتخاب یک گروه خانگی و شرکت پیوسته در جلسات این گروه، تأثیری چنین عميق بر نگرش من به خودم خواهد داشت، بر اثر این کردارها، من بدون آن که خودم بدانم، دست به کار پیروی از اصول برنامه NA شدم .

انتخاب راهنما، برای من در حکم به عمل در آوردن اصل تمایل بود. ناگزیر بودم اعتراف کنم که روزگارم سخت خراب است، و تمایل داشته باشم تا راهنمایی های شخص دیگری را به کار ببندم. ناگزیر بودم پیش داوری و ناصادقی را کنار بگذارم و تمایل به تغییر داشته باشم. انتخاب گروه خانگی به معنای به اجرا درآوردن اصل تعهد بود، و همچنین کنار آمدن با ضروریات فعالیت در این گروه، یعنی شرکت در جلسات اداری، خدمت کردن و غیره. پذیرش و یکی دو اصل دیگر,تأمین اعتیاد,به کار بستن قدم ها,مبنای اصول NA

راستش را بخواهید، آن اوایل من این کارها را فقط به قصد پاک ماندن می کردم و سایر آثار مثبت آن ها را تشخیص نمی دادم. مدتی که گذشت، کم کم متوجه شدم این رفتارهای جدید دارد مستقیما روی گفت و گوی درونی من و تصویری که از خودم دارم تاثیر می گذارد، به تدریج آن خود پنداره ناخوشایند و تیره و تار سابق، تبدیل به تصویری شد که هم در نظر من و هم به چشم دیگران پذیرفتنی بود.

کارهایی که من روزگاری فقط به قصد پاک ماندن می کردم، به زبانی بدل شد که با آن می توانستیم خود را از نو تعریف کنم، اکنون در سختی های زندگی، آن ندای درونی بر خلاف گذشته فورا عیب جویی و منفی بافی آغاز نمی کند، بلکه اغلب آرام بخش و امیدوار کننده است.

واژگان این زبان باطنی اکنون چیزهایی است چون صداقت، روشن بینی، تمایل، شفقت، همدردی پشتکار، تعهد، استقامت، تشخص، امید و آزادی اینها چیزی نوظهور یا مختص به من نیست زبانی است که آن را در قدم های دوازده گانه معتادان گمنام می توان یافت، و در رفتارهای اخلاقی و اصولی که در این قدم ها نهفته است .

منظورم این نیست که من دیگر دچار انواع پس رفت ها و شکست ها نمی شوم. از قضا این اتفاقی است که خیلی وقت ها می افتد و من باز هم ممکن است تعادلم را از دست بدهم و به شیوهای ناپسند و از سر خشم، منفی بافی، و حتی دلسوزی به حال خود رفتار کنم. فرقش این است که امروز می دانم هر چه زودتر زندگی ام را دوباره بر مبنای اصول NA جهت دهی کنم، تعادلم زودتر بازخواهد گشت. امروز میفهمم واقعا مرد خوشبختی هستم که ، بر اثر برخورداری از این همه تشویق و دل گرمی در معتادان گمنام ، راه تازه ای در زندگی یافته ام .

پذیرش و یکی دو اصل دیگر,تأمین اعتیاد,به کار بستن قدم ها,مبنای اصول NA

منبع : مجله راه NA

 

Visits: 115

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد!