وقتی دوستی بعد از لغزش به جلسات باز می گردد، بعضی سوال ها را نباید پرسید

وقتی دوستی بعد از لغزش به جلسات باز می گردد,بعضی سوال ها را نباید پرسید,عاشق دیدن بهبودی,جنون آنی معتاد

دیشب در جلسه ای بودم و عضوی با دو سال و نیم پاکی، تازه بعد از یک لغزش برگشته بود. وقتی مشارکت کرد، گفت که همان روز در یک جلسه دیگر عضوی از او پرسیده بود: « این بار چگونه متفاوت عمل خواهی کرد؟ »

او کمی ناراحت بود ، چون نمی دانست چگونه واقعا با این پرسش روبرو شود. بنابراین فکر کردم یادداشت کوتاهی از تجربه ام از سوالاتی که طی سال ها، بارها از من پرسیده شده بود بنویسم.

عنوان این یادداشت:

وقتی شخصی بعد از لغزش به جلسات باز می گردد ، شاید نباید از او بپرسید:

1) چرا این کار را کردی؟ «ااااا متأسفم، قصد نداشتم شما را ناراحت کنم »

2) برایت بس بود؟ «امیدوارم، آهان ببخشید، بله، بله، بسم بود، این همان چیزی بود که می خواستی بشنوی، درسته؟ »

3) قدم یک چی شد؟ «نمی دانم، کار نکرد، نه منظورم اینه من آنرا کار نکردم، اه قاطی کردم »

4) این بار چه کار متفاوتی انجام خواهی داد؟ «اااا نمی دانم، نه ببخشید می دانم، همه کار، این بار همه کارها را جور دیگری انجام خواهم داد، این پاسخ درست بود، نه؟ »

5) آیا این بار تسلیم شده ای؟

6) هفته ای چند جلسه شرکت می کردی؟

7) چرا قبل از مصرف زنگ نزدی؟

8) چه کار اشتباهی کردی؟

9) راهنما داری؟

10)مشکل تو کجاست؟ برنامه ات است؟ و غیره و دوباره و دوباره!

این سوالات واقعا کمکی نمی کنند، بهتر نیست نفس عمیقی بکشید و یک هزارم ثانیه بین افکار و بازکردن دهانتان فاصله بی اندازید؟ می دانیم قصد شما خیر است، هدف خوبی دارید، شما واقعا می خواهید بازگشت آنها را ببینید؛ شما عاشق دیدن بهبودی آنها هستید، شما واقعا می خواهید پیام را بدرستی انتقال دهید!

آیا از این شخص یا در واقع از بیماری ناامید شده اید؟

آیا کشنده هست یا نه؟

چند تا از همدوره های اولیه شما هنوز در برنامه هستند؟

چند چهره را دیده ای که آمده اند و رفته اند؟

چند تا از دوستان شما، همدوره ای های شما که با آنها مشارکت کرده اید، با آنها به جلسات رفته اید، دوستانی که دوستشان داشتید مرده اند؟

دوست دارید کلام شما با قصد شما منطبق باشد؟

وقتی دوستی بعد از لغزش به جلسات باز می گردد,بعضی سوال ها را نباید پرسید,عاشق دیدن بهبودی,جنون آنی معتاد

از خود بپرسید «چه کلمه ای می توانم بگویم تا به این شخص دلگرمی دهم و شاید کمک کنم، تا فردا به جلسه دیگری بیاید .» شبی را به یاد دارم که 26 روز پاک بودم، همسرم کنارم خوابیده بود، پسر زیبای 2 ساله ام در اتاق کناری خوابیده بود، بی سرو صدا از تخت بیرون آمدم و برای خرید مواد سر چهار راه رفتم، آنچه اتفاق افتاد یک جنون آنی بود، تا الان هم همیشه رخ داده است، به خانه آمدم، به اتاق خواب مجاور خزیدم و با یاس و ناامیدی به درگاه خدا گریه کردم.

«خدایا تمام اش کن! من دارم کسانی را که دوستشان دارم می کشم، نمی توانم ادامه دهم، لطفا، لطفا کمکم کن »، ولی این چرخه را هفته بعد دوباره تکرار کردم.

وقتی از من پرسیدند چرا آن کار را کردم، واقعا پاسخ قابل قبولی نداشتم، نقل قول: «واقعیت که عجیب هم هست این است که، او هم مانند شما نمی داند چرا مصرف کرده است؟ » بعضی از ما بهانه هایی می آوریم که برای مدتی ما را راضی نگه می دارد، اما در قلب مان نمی دانیم چرا این کار را می کنیم؟ لغزش متأسفانه بخشی از برنامه ماست.

با این امید که هر کدام از ما برای معتادی که تازه بعد از لغزش به برنامه برگشته، کلمات را با دقت و از روی عشق انتخاب کنیم، سپاسگزارم

وقتی دوستی بعد از لغزش به جلسات باز می گردد,بعضی سوال ها را نباید پرسید,عاشق دیدن بهبودی,جنون آنی معتاد
منبع :  NA Today

 

 

Visits: 19

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد!