همراه بهبودی من راهنما

همراه بهبودی من راهنما,عادت های معتادگونه,بار سنگین اعتیاد,پل ارتباطی NA,شرایط روحی معتاد

امیدوار هستم شما دوست بهبودی ، این تجربه ی مرا در مجله ی ضربان قلب NA مطالعه کنید و از این تجربه در مسیر بهبودی تان استفاده نمائید ،اسم من جیووانی است و یک معتاد در حال بهبودی در مقطع پاکی 3 سال می باشم و  به لطف خداوند و یاری همدردان عزیزم، بخصوص راهنمایم در مسیر بهبودی در حال حرکت می باشم .

نمی دانم رابطه ی شما با راهنمایتان به چه شکل می باشد، من در مقطع پاکی سه ماه در معتادان گمنام ، به شخصی اعتماد کردم تا زندگی بدون مصرف مواد مخدر را تجربه کنم.

با پیشنهاد راهنمایم ، شروع به مرور کردن قدم ها کردم ، دیدگاه من در آن مقطع از پاکی در مورد انتخاب راهنما، با دیدگاه حال حاضرم کاملا متفاوت بود، وقتی که به مقطع پاکی 1 سالگی رسیدم ، راهنمایم کتاب (مجموعه سوالات راهنمای کار کرد قدم) را به من هدیه کرد، تا تشویقی باشد برای کار کردن قدم.

هرگاه که ناراحت یا افسرده می شدم ، راهنمایم ، به هر طریق ممکن یا با تلفن زدن و بعضی اوقات با ملاقات حضوری و جملات زیبا به من امید می داد، نمی دانم چه نیرویی در کلمات او هست که من ، در سخت ترین شرایط روحی و روانی با شنیدن حرفهای او احساس امنیت و آسایش می کنم.

همیشه سعی کرده ام که حد و مرز بین راهنما و رهجو، همراه با احترام متقابل را رعایت کنم، چند شب پیش در خلوت خودم بواسطه ی درگیری لفظی با خانواده ام ، افکار بیمارگونه و حس رنجش و کینه به سراغم آمده بود ، تا دیر وقت نتوانستم بخوابم و فکرم خیلی درگیر شده بود ، خواستم با راهنمایم تماس بگیریم ، نگاهی به ساعت کردم ، ساعت 12 شب بود ، پیش خودم گفتم : شاید خواب باشد ، تصمیم گرفتم یک پیام برای او ارسال کنم ، پیام فرستادم که یک سوال دارم ، می توانم تماس بگیرم !

بعد از چند دقیقه ، 2 پیام پی در پی آمد ؛ با این متن : بفرمایید در خدمتم، بفرمایید در خدمتم ! همراه بهبودی من راهنما,عادت های معتادگونه,بار سنگین اعتیاد,پل ارتباطی NA,شرایط روحی معتاد

همسر و فرزندانم خواب بودند ، به خاطر این که صدایم مزاحم آنها نشود بلافاصله گوشیم را برداشتم و در راهروی خانه شماره ی راهنمایم را گرفتم، با روی خوش از من استقبال کرد ،بعد از عذر خواهی و تشکر ، ماجرای پیش آمده را برایش تعریف کردم و گفتم تحت تاثیر بیماری اعتیاد به عادت های معتادگونه گذشته ی سیاه خودم برگشتم و بدجور به هم ریخته ام، چه کار کنم؟

اگر تماس نمی گرفتم باید ساعت ها زجر می کشیدم ، بعد از این که کمی با من صحبت کرد ، از من پرسید: بیداری روحانی میدانی یعنی چی؟ جوابی که می دانستم را دادم.

گفت: تو در حال بیدار شدن هستی ، خداوند به تو کمک کرده است و اکنون می توانی تشخیص دهی که اگر اشتباهی می کنی ، به آن اشتباه ادامه ندهی و چند جمله ی امید بخش دیگر.

همین که گوش می کردم ، اشک از چشمانم سرازیر شد ، بعد از حدود 15 دقیقه مکالمه ی تلفنی به داخل خانه برگشتم، انگار بار سنگینی از دوشم برداشته شده بود.

ای کاش می توانستم ، این احساس قشنگی که به من دست داده بود ، را برای شما توصیف کنم ، اولین کاری که انجام دادم شکر گزاری از خداوند بود، از خدا به خاطر این همه لطف و نظرش به خودم سپاس گزاری کردم.

لذت بخش ترین خواب زندگیم را آن شب تجربه کردم، فردای همان شب با انرژی و روحیه ای مضاعف سر کار رفتم ، به نظر من رابطه ی راهنما و رهجو به این بستگی دارد که رهجو از چه دیدگاهی به راهنمایش نگاه کند ، راهنما برای شخص من ، یک پل ارتباطی بین من و برنامه است که می تواند مرا در مسیر بهبودی راهنمایی کند.

راهنمای من ، یک الگوی مناسب اخلاقی و رفتاری برای من می باشد، از او یاد گرفته ام ، که هر وقت شاد و پر انرژی هستم خود خواه نباشم و آنرا با دیگران تقسیم کنم ، صادق بودن با راهنما ابزاری مناسب برای رسیدن به موفقیت است .

همراه بهبودی من راهنما,عادت های معتادگونه,بار سنگین اعتیاد,پل ارتباطی NA,شرایط روحی معتاد

نویسنده : (جیووانی)

همراه بهبودی من راهنما,عادت های معتادگونه,بار سنگین اعتیاد,پل ارتباطی NA,شرایط روحی معتاد

منبع : مجله ی الکترونیکی ضربان قلب NA

 

 

 

Visits: 217

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد!