معنویت پول,روزگار سیاه اعتیاد,رنج اعتیاد فعال,استحکام NA,معتادان نیازمند

معنویت پول,روزگار سیاه اعتیاد,رنج اعتیاد فعال,استحکام NA,معتادان نیازمند


معنویت پول,روزگار سیاه اعتیاد,رنج اعتیاد فعال,استحکام NA,معتادان نیازمند

معنویت پول,روزگار سیاه اعتیاد,رنج اعتیاد فعال,استحکام NA,معتادان نیازمند
در روزگار سیاه اعتیاد، چیزی از من به کسی نمی رسید. روحم چنان تباه شده بود که مرگ تنها روزنه امید می نمود. هیچ چیز در فکرم نبود جز گرفتن – گرفتن از دیگران، و گرفتن زندگی خودم روحم از درخشندگی و شور و رؤیاهای زندگی، فرسنگها فاصله گرفته بود. در این هیاهویی که نامش زیستن است، هیچ لذتی نمیدیدم. هر امیدی را از دست داده بودم، و شب و روز خود را تحقیر می کردم. مدام با خود عهد می کردم از تباه کردن خود و دیگران دست بردارم، اما از عمل به این قول عاجز بودم. “

معنویت پول,روزگار سیاه اعتیاد,رنج اعتیاد فعال,استحکام NA,معتادان نیازمند
این مسیری است که بسیاری از ما طی کردیم، راهی که به بیمارستان، زندان، و مرگ ختم میشود . و برای آن تعداد اندکی که خوش اقبال ترند، به انجمن معتادان گمنام می رسد. من از کسانی بودم که این راه، مرا به جلسه NA رساند. در ابتدا، به چیزی جز دردهای خودم فکر نمی کردم. از هزینه هایی که برای برقرار ماندن جلسه صرف شده بود بی خبر بودم، هر چند رسیدن به این آگاهی در پیش بود. باز هم به جلسه آمدم، ایمان آوردم، و سلامت عقل در بعضی زمینه ها در من احیا شد. معنویت پول,روزگار سیاه اعتیاد,رنج اعتیاد فعال,استحکام NA,معتادان نیازمند

اینها آسان نبود. من سخت نیازمند کمک بودم، و آموختم که برای کمک به چیزی غیر از خودم رو بیاورم. وقتی اندکی از اسارت توجه دائم به مشکلات خودم – فقط خودم – رهایی یافتم، توانستم به یکی از بزرگترین مهارت هایی دست پیدا کنم که NA به ما هدیه می کند: مهارت گوش دادن. جلسه به جلسه، روز به روز، توانایی من در بیرون آمدن از خود و گوش دادن به دیگران بیشتر شد. این همه، روندی تدریجی داشت. خیلی وقتها، در جلسات بیشتر غرق افکار و حالات خودم بودم، اما پس از چندی آموختم به چیزهایی که هرگز نشنیده بودم گوش دهم. با گوش دادن به دیگران، موهبت امید نصيب من شد، و به وقتش آموختم تا این امید را با دیگران نیز در میان بگذارم.

معنویت پول,روزگار سیاه اعتیاد,رنج اعتیاد فعال,استحکام NA,معتادان نیازمند
از آن دوران مدتها گذشته است، و اکنون من به اولین برخوردم با NA در جلسه ای می اندیشم که پر بود از آدمهای سرگشته ای که می خواستند از رنج اعتیاد فعال رهایی یابند. آن آدمها چرا آنجا بودند؟ چه طور NA را پیدا کرده بودند؟ چه چیزی باعث می شد وقتشان را صرف کمک به کسی مثل من بکنند؟ اگر آنها هم مثل من درگیر خود مشغولی و اسیر غصه های شخصیشان بودند، آیا ممکن بود حتی فکر کمک به دیگران به ذهنشان خطور کند؟ خود من گاهی چنان حالی داشتم که حتی رفتن به جلسه از عهده ام خارج بود. معنویت پول,روزگار سیاه اعتیاد,رنج اعتیاد فعال,استحکام NA,معتادان نیازمند

چه اتفاقی افتاد که انجمن ما بر اثر تقلاهای یک مشت معتاد، از برگزاری یک جلسه در کل عالم، به تشکیل بیش از 70،000٬000 جلسه هفتگی رسیده است؟ آیا سحر و جادویی در کار بود؟ آیا خطایی بر قلم صنع رفت و همه چیز خود به خود جور شد؟ دلایل متعددی در این مورد می شود یافت؛ اما من یاد گفت و گویی می افتم که چندی پیش با یکی از دوستان بهبودی داشتم.

یکی دو سال پیش، در یک جلسه خدماتی شرکت کرده بودم. در هنگام تنفس، به همراه یکی از دوستان انجمن رفتیم تا در ساحل قدمی بزنیم. همین طور که در مورد مسائلی که در جلسه گذشته بود صحبت می کردیم، دوستم بی مقدمه از من پرسید: «در مورد معنویت پول نظرت چیست؟» راستش خوب نفهمیدم چه می گوید. مطمئن بودم که منظورش را اشتباه بیان کرده معنویت و پول کلمه هایی بودند که نمی توانستم در ذهنم به هم ربطشان بدهم. این جا بود که مهارت در گوش دادن به کارم آمد. سعی کردم گوش بدهم و ذهنم را بر موضوعی که از طرز فکر خودم کاملا دور بود نبندم. معنویت پول

دوستم مدتی در این مورد حرف زد که چگونه می شود پول را صرف امور معنوی کرد. حرفهای او در ذهن من ماند، و باعث شد از آن به بعد جور دیگری به پول نگاه کنم. علاوه بر این، باعث شد بخشی از پاسخ به این پرسش را پیدا کنم که چه طور NA از آن تک جلسه اول، به 70،000٬000 جلسه رسیده است. معنویت پول,روزگار سیاه اعتیاد,رنج اعتیاد فعال,استحکام NA,معتادان نیازمند

تا مدتی در ذهنم با آن چه او مطرح کرده بود کشمکش داشتم، ولی امروز می توانم بفهمم که پول نقش مهمی در رشد NA داشته است. همان اولین جلسه ای که من در آن با پیام NA آشنا شدم، با عشق و پول اعضایش شکل گرفته بود. پیش از این، چنین فکرهایی شاید باعث خجالت من می شد.

ممکن بود بگویم پیام بهبودی چیزی است فقط مربوط به نیروی برتر، و نیروی برتر من هم اصولا با پول سرو کاری ندارد. من تجلی نیروی برتر را تقریبا در همه چیز میدیدم، اما این که فکر کنم نیروی برترم در پول هم متجلی است، به نظرم زیاد درست نبود. به چیزهایی فکر کردم که بابتش پول خرج می کنم، و متوجه شدم در اغلب موارد پولم را فقط صرف خودم می کنم. دیدم شاید تنها موردی که پولی به نفع دیگران خرج می کنم، همین پول انداختن در سبد سنت هفتم در جلسات NA است.

معنویت پول,روزگار سیاه اعتیاد,رنج اعتیاد فعال,استحکام NA,معتادان نیازمند

پس از آن گفت و گوی کذایی، کم کم به فکر چگونگی خرج شدن پولی افتادم که در سبد سنت هفتم می اندازم – و نه فقط پول خودم، بلکه تمام این پول هایی که در سبد این همه جلسه در سراسر دنیا جمع می شود. خوشبختانه، خدمت کردن باعث شده است تا حدی بفهمم این پول ها کجا می رود. در جایی دیده ام که این پول صرف اهدای یک نسخه رایگان کتاب پایه، یک فنجان قهوه، و آن جاکلیدی سفید به تازه وارد می شود. معنویت پول,روزگار سیاه اعتیاد,رنج اعتیاد فعال,استحکام NA,معتادان نیازمند

جایی دیگر، این پول صرف پرداخت کرایه مکان می شود تا جلسه ای دایر بماند و بتواند رساننده پیام ما باشد. دیده ام که پول ما خرج می شود تا افراد بیرون از NA از وجود ما باخبر شوند، تا جلساتی در زندانها، بیمارستان ها، و بازپروری ها تشکیل شود. دیده ام که این پول حرف راه اندازی جلسات جدید، احداث سایتهای اینترنتی، و چاپ نشانی جلسات می شود تا دیگران بتوانند NA را پیدا کنند. دیده ام که پول ما صرف گردهم آیی گروه ها می شود تا بتوانند به یکدیگر، و به رشد و استحکام NA کمک کنند، تا انجمن معتادان گمنام از محدوده کشورها و مناطق فراتر رود. دیده ام که این پول صرف تشکیل دفاتر خدماتی منطقه ای و جهانی، و صرف چاپ پیام ما به زبانهای گوناگون می شود، تا بر اثر تلاشهای یک پارچه اعضای NA در سراسر جهان، هر معتادی در این کره خاکی فرصت بهبودی را پیدا کند و از این پس، مرگ عاقبت گریزناپذیر هیچ معتادی نباشد.معنویت پول,روزگار سیاه اعتیاد,رنج اعتیاد فعال,استحکام NA,معتادان نیازمند

دیده ام که چگونه پول های ما، هزاران معتاد را برای بزرگداشت بهبودی از اعتیاد گرد یکدیگر می آورد. من این پول ها را در قالب همین مجله می بینم، مجله ای که مجالی در اختیار من گذاشته تا بهبودی ام را با شما که این مطلب را می خوانید در میان بگذارم. من کارمندانی را می بینم که در دفاتر خدماتی ما، روز همه روز، دلسوز نیازهای این انجمن جهانی هستند. من چیزها خوانده ام درباره اعضایی که دست شان را به سوی آسمان دراز می کنند، و دعا می کنند که این پول، معتادی دیگر را از عذاب رهایی بخشد.

دیده ام که این پول صرف اگاه کردن کسانی می شود که معتاد را جنایت کار می دانند. من این پول ها را به صورت کارگاهها، به صورت رشد انجمن، در قالب نشریات جدید، و تلاش برای پیام رسانی می بینم. دیده ام که این پول صرف پردن اعضای NA از کشوری به کشور دیگر می شود تا به معتادان نیازمند کمک خدمت کنند. من از این دست بسیار دیده ام، و اطمینان دارم دیگران در این باب چیزها دیده اند که از چشم من پنهان مانده؛ که این رشته سر دراز دارد. معنویت پول,روزگار سیاه اعتیاد,رنج اعتیاد فعال,استحکام NA,معتادان نیازمند

معنویت پول
پولی که من در سبد می اندازم، تنها بخشی از این همه است. منظورم این نیست که باید تمام هست و نیستم را در سبد NA بیندازم. فقط می خواهم بگویم آنچه من در این سبد می اندازم راه دور و درازی را طی می کند، و من جزء کوچکی هستم از چیزی بسیار بسیار عظیم تر از این پول مختصری که در سبد می اندازم. شگفت آور است دیدن کسانی که روز گاری هیچ چیز برای دیگران نداشتند، و اکنون حامی یکدیگرند و حامل امید و روشنایی برای جهانیان. من سپاس گزار همه پیش کسوتانی هستم که زندگی امروز من مدیون همت آنان است، کسانی که به رغم دشواری هایشان، آن چه داشتند نثار کردند تا انجمن ما، چنان که امروز می بینیم، عالم گیر شود. امیدوارم آن چه من میدهم نیز در حق آنان که هنوز انجمن ما را نیافته اند، چنین کند.

معنویت پول,روزگار سیاه اعتیاد,رنج اعتیاد فعال,استحکام NA,معتادان نیازمند

منبع : مجله راه NA

 

Visits: 64

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد!