غرور و تکبر,تعظيم جلوی نیروی برتر,سایر نواقص شخصیتی,بهبودی نسبی

غرور و تکبر,تعظيم جلوی نیروی برتر,سایر نواقص شخصیتی,بهبودی نسبی


غرور و تکبر,تعظيم جلوی نیروی برتر,سایر نواقص شخصیتی,بهبودی نسبی

غرور و تکبر,تعظيم جلوی نیروی برتر,سایر نواقص شخصیتی,بهبودی نسبی

می خواهم یکی از تجربه هایم را به مشارکت بگذارم که فکر می کنم همینطور به دیگران نیز کمک کند چرا که خود من ، در مورد مسئله غرور و تکبر که همیشه سد راه من بوده است، واقع کمک کرد . راهنمای من در این که رهجو هایش را وادار به زانو زدن بکند ، معروف است ولی من در طی سی روز اول پاکی ام به شدت با آن جنگیدم .

من در هر حالتی دعا می کردم به غیر از حالت زانو زدن. باید تاملی می کردم و از خود می پرسیدم مشکل چیست ؟ این که کار بسیار ساده ای است، چرا نمی توانم آن را انجام دهم ؟” اولین باری که سعی کردم این کار را انجام دهم ، آن چنان زانو هایم را به نرده تخت کوباندم که به معنای واقعی کلمه ، دیگر نمی توانستم زانو بزنم ! می دانید چرا ؟ من از آن به عنوان بهانه ای استفاده کردم تا به مدت یک هفته دیگر هم زانو نزنم.

به تدریج با حضور مرتب در جلسات NA خداوند کمکم کرد تا بفهمم دلیل اینکه زانو نمی زدم ، غرور و تکبرم بود . مفهوم این عمل ساده و سر تعظيم جلوی نیروی برتر فرود آوردن و واگذار کردن کنترل به کس دیگری يعنی خداوند بود . غرور و تکبر,تعظيم جلوی نیروی برتر,سایر نواقص شخصیتی,بهبودی نسبی

و باور کنید برای من خیلی آسان تر است که کنترل را به خداوند واگذار کنم تا به شخص دیگری چون غرورم به من می گوید: “اگر من نمی توانم کنترل را به دست بگیرم ، شخص دیگری هم نمی تواند.” این عمل برای من کار می کند چون من هر روز با همان کله و افکار همیشگی از خواب بیدار می شوم و زانو زدن باعث می شود روزم را با غرور کمتر و با کمی فروتنی بیشتر که قطعا به آن نیاز دارم ، شروع کنم .

می دانم که نسبت به سه ماه پیش ، پیشرفت کرده ام ولی میزان این پیشرفت هرگز آنقدر که ایده آل من است و دلم می خواهد ، نبوده است. با این حال ، این واقعیت که من ، شاهد پیشرفت خود بوده ام ، به خودی خود برای من یک موفقیت محسوب می شود ، ضمن این که ، در این برنامه آموخته ام که می توانم فقط برای امروز با این پیشرفت ، زندگی کنم.

من هرگز به طور کامل از غرور و تکبر یا سایر نواقص شخصیتی ام ، رها نخواهم شد چون اگر این گونه بود ، من کامل بودم و کامل بودن من به این معنا بود که من علاج شده ام در حالی که من هرگز علاج نخواهم شد. غرور و تکبر,تعظيم جلوی نیروی برتر,سایر نواقص شخصیتی,بهبودی نسبی

ولی بیماری من در حال بهبودی نسبی است. من ، یک روز بیدار خواهم شد و به جای این که خودم احساس کمتر” شدن داشته باشم ، نواقص “کمتر خواهند بود و این برای من بهترین نوع ایمان است : اطمینانی درونی از اتفاقاتی که به آن ها امیدواریم .

غرور و تکبر,تعظيم جلوی نیروی برتر,سایر نواقص شخصیتی,بهبودی نسبی

منبع : مجله راه NA

 

Visits: 523

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد!