غرور دستآویزی برای اعتیاد
دوران کودکی ام چون در خانواده نسبتا ثروتمندی زندگی می کردم ، یادم هست که همیشه خودم را از سایر دوستانم یک سر و گردن بالاتر می دیدم و همیشه حتی برای بازی کردن ، من ، باید نوع بازی را انتخاب می کردم و دیگران باید بخواست من احترام می گذاشتند ، اگر غیر از این عمل می کردند ، آنها را ترک می کردم و به خانه باز می گشتم .
کم کم دوران کودکی جای خودش را به دوران نوجوانی داد ، دوستان دوران نوجوانی برای تفریح کردن نیاز به پول داشتند و اکثرا از خانواده های متوسط ایالت ما بودند و فقط من بین آنها از خانواده ثروتمندی بودم .
در آن زمان چون بیشتر مواقع من پول برای تفریحات مان خرج می کردم ، احساس ریاست و خودبزرگ بینی داشتم و برای آنها من می بایست تصمیم می گرفتم ، تا چه نوع تفریحی را انجام بدهیم ، یا انجام ندهیم .
خیلی زود دوران نوجوانی جای خودش را به دوران جوانی داد ، دوستان دوران نوجوانی نیز جای خودشان را به دوستان جدید دادند ، نوع تفریحات مان در خور با سن و سالمان تغییر کرد ، ابتدا با مصرف الکل آغاز گردید و همراه الکل از سیگار نیز استفاده می کردیم .
از آنجایی که بیماری اعتیاد داشتم ، وقتی بخودم آمدم ، که متوجه شدم هفت روز هفته در حال مصرف الکل هستم ، از آنجایی که غرور زیادی داشتم ، هیچگاه فکر اینکه معتاد به الکل شده ام را هم نمی کردم . غرور دستآویزی برای اعتیاد,معتاد به الکل,جایگزینی مواد مخدر,غرور و اعتیاد,غرق اعتیاد فعال,تخریب اعتیاد
دو سالی گذشت ، همچنان درگیر با مصرف الکل بودم ، تا اینکه یک شب خیلی زیاده روی کردم و کارم به بیمارستان کشید ، آنشب مرگ را به وضوح مشاهده کردم ، خیلی شب سختی بود ، از فردای آنشب ؛ دنبال جایگزینی برای الکل گشتم ، تا دیگر به آن حال و روز بر نگردم ، خیلی زود توسط یکی از دوستانم با مواد مخدر خطرناکی آشنا شدم و دیگر الکل مصرف نکردم.
جایگزینی مواد مخدر جدید با الکل برای من امری عادی بود ، چون بواسطه غرورم ، باوری نسبت به معتاد بودنم نداشتم . در واقع غرور من دستآویزی برای اعتیادم بود .
طی مدت کوتاهی آنچنان غرق اعتیاد فعال و مصرف مواد مخدر شدم که دیگر زندگی برای من معنایی جزع مصرف مواد مخدر و تهیه آن و رفع خماری نداشت .
نسبت به هیچ چیز و هیچ کس ، خودم را متعهد نمی دیدم ، تنها تعهد من ، رفع خماری و مصرف مواد مخدر بود ، دو سال دیگر با همین منوال سپری شد ، اما در این مدت خیلی چیزها تغییر کرده بود ، اول اینکه تقریبا همه چیزم را از دست داده بودم ، چهره ام کاملا تخریب اعتیاد شده بود و دیگر جرات حضور در محیط های عمومی را نداشتم ، دیگر از غرورم خبری نبود و برای تهیه مواد به هر وسیله ای تکیه می زدم ، خیلی دوران سختی بود ، دیگر نمی توانستم زندگی کنم ، آنچنان خوار و خفیف شده بودم که خودم از خودم خجالت می کشیدم .
یک روز چهره ام را در آئینه نگاه کردم ، گفتم از آن همه غرور و منیت چه باقی مانده است ؟ انسانی فرومایه و بی ارزش که حتی کسی جواب سلامش را نمی دهد !
دیگر بریده بودم ، بصورت داوطلب به یک مرکز سم زدایی مراجعه کردم و مدت 4 ماه بستری شدم ، سپس به طریق یک پانل آموزشی (کمیته بیمارستانها و زندانها) که در آنجا برگزار شده بود به جلسات معتادان گمنام وصل شدم .
دنیای جدیدی که معتادان گمنام برای من رغم زد ، بسیار دوست داشتنی هست ، دوستانی با محبت و پر از عشق ، که بی دریغ عشق شان را نثار یکدیگر می کنند ، به کمک آنها توانستم بر بیماری فعال اعتیادم غلبه کنم و در مسیر بهبودی قرار بگیرم .غرور دستآویزی برای اعتیاد,معتاد به الکل,جایگزینی مواد مخدر,غرور و اعتیاد,غرق اعتیاد فعال
امروز که این دست نوشته را می خوانید ، 6 سال است که بدون مصرف هیچ گونه ماده مخدری نفس می کشم ، از مجله الکترونیک NATODAY تشکر می کنم ، بخاطر در اختیار گذاشتن تجربیات دوستان همدردمان ، خداوند را به خاطر موهبت پاکی سپاسگزارم .
غرور دستآویزی برای اعتیاد,معتاد به الکل,جایگزینی مواد مخدر,غرور و اعتیاد,غرق اعتیاد فعال
نویسنده : (گمنام)
غرور دستآویزی برای اعتیاد,معتاد به الکل,جایگزینی مواد مخدر,غرور و اعتیاد,غرق اعتیاد فعال
منبع : مجله الکترونیک NATODAY
Visits: 41