عمل به گفته هایمان,مشارکت گذاشتن ترس,جهنم دوران اعتیاد فعال,پذیرش معتاد بودن,اعتیاد بیماری دردآور

عمل به گفته هایمان,مشارکت گذاشتن ترس,جهنم دوران اعتیاد فعال,پذیرش معتاد بودن,اعتیاد بیماری دردآور


عمل به گفته هایمان

عمل به گفته هایمان,مشارکت گذاشتن ترس,جهنم دوران اعتیاد فعال,پذیرش معتاد بودن,اعتیاد بیماری دردآور

اگر قرار است تا رابطه ما با نیروی برتر برای مان مفید باشد، حتما باید یک رابطه صادقانه باشد. به مشارکت گذاشتن ترس، يأس، و عصبانیت به شهامت زیادی نیاز دارد. ما از راه های مختلفی دعا می کنیم.

خیلی از ما حرف زدن با خداوند را به صورت دعای رسمی شروع می کنیم، که می تواند ابزار بسیار قدرتمندی باشد. یکی از اعضاء می گفت که: “من در طول مدت بهبودی ام، هر روز دعای مشابه ای کرده ام. این دعاها از همان ابتدا بخوبی برای من کار کرد. اما حالا بعد از بیست سال معنا و غنایی دارند که من تصورش را هم نمی کردم. در ضمن، ما یاد می گیریم تا با نیروی برتر خود بی تکلف صحبت کنیم و احساسات، امیدها، ترسها و افکار خود را با او به مشارکت بگذاریم.

مهم است که بخاطر داشته باشیم تا معنی واقعی کلمات استفاده شده در قدمها را از آنچه دیگران درباره قدمها می گویند، جدا سازیم. به همین طریق رابطه ما با نیروی برترمان، زمانی که در حال پیشرفت و توسعه است، ممکن است که با شکل و مدلی که دیگران در مقابل ما قرار میدهند، هم خوانی و سازگاری نداشته باشد، و ممکن است با آن چیزی که زمانی تصور می کردیم کاملا متفاوت باشد. به نوعی این رابطه بسیار مشابه رابطه ما با انسان های دیگر است.

عمل به گفته هایمان,مشارکت گذاشتن ترس,جهنم دوران اعتیاد فعال,پذیرش معتاد بودن,اعتیاد بیماری دردآور

صمیمیت از قبل تعریف شده یا قابل پیش بینی نیست ، خیلی از ما در مشارکت خود به تردید و دو دلی ای که درباره نیروی برتر داریم، به این شکل اشاره می کنیم که یک خداوند قدرتمند نباید اجازه دهد خیلی از اتفاقات رخ دهند، اما باید بدانیم جهنمی که ما در دوران اعتیاد فعال تجربه کرده ایم، نمی تواند توسط یک نیروی برتر و عاشق خلق شده باشد.

هزاران راه برای خلاصی از دام این تفکر وجود دارد، و ما در جایگاهی نیستیم که بخواهیم یکی از آنها را برای همه اعضاءمان انتخاب کنیم. چیزی که یاد می گیریم این است که نیروی برتر جلوی سختی های زندگی را نمی گیرد، بلکه اقبال آن را به ما میدهد تا با حفظ پاکی خود مشکلات و سختی ها را از سر بگذرانیم.

عمل به گفته هایمان,مشارکت گذاشتن ترس,جهنم دوران اعتیاد فعال,پذیرش معتاد بودن,اعتیاد بیماری دردآور

ما می توانیم از سختیها درس بگیریم. درک می کنیم خیلی از شرایط دردناکی که خداوند را بخاطر آن سرزنش می کردیم، در حقیقت پیامد اعمال و تصمیمات خودمان بوده است. مهم این است که شاید بتوانیم دردهای که تحمل کرده ایم را تبدیل به ابزاری جهت کمک به دیگران کنیم. در حالیکه بهبود پیدا می کنیم و پیام رسانی می نمائیم، کشف می کنیم تمام چیزهای که تجربه کرده ایم، می توانند منابعی برای ما باشند تا پذیرش، همدلی، و کلماتی که نیاز داریم را بیابیم و با استفاده از آنها، به دیگران کمک کنیم تا راهی برای رهایی از یأس و نومیدی پیدا کنند. ما در برابر اعتیادمان عاجزیم و تسلیم ما، می تواند آن را تبدیل به ابزاری قدرتمند کند.

عمل به گفته هایمان,مشارکت گذاشتن ترس,جهنم دوران اعتیاد فعال,پذیرش معتاد بودن,اعتیاد بیماری دردآور

تحول هر یک از ما با تسلیم شروع می شود. بارها و بارها به این نتیجه می رسیم که پذیرش به ما کمک می کند تا از درد و رنج رها شویم. ما با پذیرش اینکه معتاد هستیم، آغاز می کنیم. از همان بار اول که اقرار می کنیم در برابر اعتیادمان عاجز هستیم و زندگی مان غیرقابل ادارة گردیده است، احساس راحتی می کنیم. همین احساس راحتی، آغازی است بر احساس سپاسگزاریی که ما را در طول بهبودی راهنمایی خواهد کرد.

سپاسگزار بودن فقط یک احساس یا حالت نیست. بلکه یک طریق برای عمل است، طریقی برای ایجاد ارتباط صحیح با دنیا. بعضی اوقات به معنی داشتن انضباط است، یعنی: به کار زیادی نیاز است تا خود را در همان حالت سپاسگزاری حفظ کنیم، بخصوص که عادت کرده ایم تا به دنیا از درون فیلتر و صافی حق به جانبی و رنجش نگاه کنیم. فروتنی و سپاسگزاری دست در دست هم دیگر هستند.

ما سپاسگزار بودن را تمرین می کنیم، حتی وقتی که آن را احساس نکنیم. این حس ممکن است در ابتدا بطور طبیعی به وجود نیاید، اما وقتیکه تشکر کردن را تمرین کنیم، کم کم تشخیص می دهیم که چقدر چیزهایی داریم که باید بخاطرشان تشکر و سپاسگزار باشیم.

عمل به گفته هایمان,مشارکت گذاشتن ترس,جهنم دوران اعتیاد فعال,پذیرش معتاد بودن,اعتیاد بیماری دردآور

خیلی از ما می توانیم با این واقعیت شروع کنیم، که امروز در حالت خماری ترک نیستیم. زمانی که در می یابیم چقدر خوش شانس هستیم، سئوالاتی که از خود داریم دیگر وحشتناک به نظر نمی آیند. ممکن است جواب سئوالات خود را سریع دریافت نکنیم، اما در می یابیم که سئوالات مان دربارة ذات خداوند خیلی مهم نیست، بلکه مهم ایجاد رابطه با او و پاداشی است که ما از این رابطه دریافت می کنیم، حتی اگر این رابطه را درک نمی کنیم یا به آن باور کامل نداریم.

اصول روحانی تخیلی و بی معنی بنظر می رسند، مگر اینکه آنها را عملی بسازیم. ارزش های ما اصولی هستند که ما اتخاذ کرده ایم تا ما را راهنمایی کنند. ممکن است آنها در طول مدت تغییر کنند، اما هرگز نباید آن را راحتی خود یا راضی کردن دیگران، تغییر دهیم. ما قبل از اینکه یاد بگیریم، چگونه این مورد را تشخیص دهیم، چند باری این اشتباه را مرتکب می شویم ما ممکن است از عمل بر روی نقصی، دست برداریم، نه فتل بودن آن، بلکه بخاطر اینکه باعث ناراحتی خودمان که بخاطر اینکه باعث ناراحتی خودمان می شود و دیگر نمی توانیم حسی که به ما می دهد را تحمل کنیم.

اغلب ما از روی اصول روحانی عمل می کنیم، بدون اینکه این اصول هنوز برایمان نهادینه شده باشد، زیرا خیلی ساده می خواهیم زندگی مان در امان باشد. در ابتدا ما اصول را از طریق عمل به پیشنهادات فرا می گیریم. اما به مرور که اصول روحانی را با زندگی مان در می آمیزیم، برایمان تبدیل به ارزش می شوند، به این معنی که برای بعضی از این اصول آنقدر ارزش قائل می شویم که قسمتی از وجودمان می شوند.

عمل به گفته هایمان,مشارکت گذاشتن ترس,جهنم دوران اعتیاد فعال,پذیرش معتاد بودن,اعتیاد بیماری دردآور

زمانی که در حال فراگیری هستیم، ممکن است در تمرین اصول، خیلی سخت گیر باشیم. اما تمرین اصول هر چه بیشتر با زندگی مان درآمیزد، میبینیم که میشود این اصول را راحت تر گرفت.

یکی از اعضا می گفت، که: “درک من از صداقت آنقدر سختگیرانه بود که حتی دیگر نمی توانستم مؤدب و موقع شناس باشم و احساسات دیگران را در نظر بگیرم. تا اینکه یک روز در درگیری بین دو رهجوی خود گیر کردم.

یکی از آنها به من زنگ زد و گفت که خسارت بزرگی به آن یکی رهجوی من زده، در حالیکه او در همان زمان در منزل من بود. صداقت بی رحمانه با هر یک از ایشان باعث بدتر شدن شرایط میشد. آن روز من یاد گرفتم که چگونه بین اصل روحانی صداقت و اصل روحانی گمنامی تعادل برقرار کنم.

از آن موقع تا کنون یاد گرفته ام بین صداقت و مهربانی و محبت نیز تعادل بوجود آورم.” ما از همان اوائل بهبودی از ابزاری که در رابطه با روحانیت هستند، استفاده می کنیم. دعا و مراقبه می کنیم، به جلسات می رویم، به پیشنهادات عمل می کنیم، و قدم کار می کنیم. زمانی که حس روحانیت را در خود شناسایی می کنیم، تشخیص می دهیم که چیزهای روحانی دیگری نیز در زندگی مان وجود دارد.

عمل به گفته هایمان,مشارکت گذاشتن ترس,جهنم دوران اعتیاد فعال,پذیرش معتاد بودن,اعتیاد بیماری دردآور

برای بعضی از ما نواختن موسیقی مانند دعا کردن، یا قدم زدن در طبیعت مانند مراقبه است. یکی از اعضا می گفت، که: “من اصلا مذهبی نیستم، اما یکبار که در حال شنا در اقیانوس بر روی آب شناور شدم، احساس کردم به آبی که بر رویش شناور هستم، به آسمانی که بالای سرم است و مردمی که در ساحل هستند و در کل به همه چیز وصل هستم. این حس وصل بودن بسیار قدرتمند بود.

وقتی که سپاسگزار بودن را از طریق مشارکت کردن، تمرین می کنیم به خوبی وصل بودن به یکدیگر و چیزی بزرگتر از خودمان را احساس می کنیم. هربار که این احساس وصل بودن به ما دست می دهد، حال به هرصورتی که اتفاق بیفتد، ادراک ما نیز افزایش می یابد.

خود را جزئی از یک چیز بزرگ تر می بینیم و خواهان زندگی هماهنگ با آن می شویم. زمانی که به این هماهنگی دست می یابیم، احساس آزادیی که به ما دست می دهد، غیرقابل انکار است. از احساس انزوا، بی کفایتی و همین طور ترس خود محورانهای که تمام افکار و اعمال ما را آلوده کرده بود، رهایی می یابیم.

عمل به گفته هایمان,مشارکت گذاشتن ترس,جهنم دوران اعتیاد فعال,پذیرش معتاد بودن,اعتیاد بیماری دردآور

این احساس رهایی، دائم در حال رفت و برگشت است. اما اولین باری که آن را حس می کنیم، امید تازه ای درباره اینکه زندگی آنقدر هم دردآور نیست به ما دست می دهد. اعتیاد بیماری دردآوری است. روحانیت این درد را از بین نمی برد، اما به ما توانایی گذشتن و پشت سر گذاشتن آن را میدهد تا بتوانیم به باقی زندگی خود بپردازیم. ما باید احساسات خود را حس کنیم، بپذیریم و به جلو حرکت کنیم.

ما باور می کنیم درد و ناراحتی که بعضی مواقع در زندگی حس می کنیم، ما را از بین نخواهد برد. ما اعتماد پیدا می کنیم که می توانیم احساسات خود را تجربه کنیم، بدون اینکه باعث نابودی ما شوند. اشتباه کردن، قسمتی از یادگیری است. ما همان قدر که از به هدف رسیدن، چیز ، یاد می گیریم از شکست خوردن نیز یاد می گیریم. ترازنامه نویسی فرآیندی است برای مرور تجربه هایمان تا دریابیم که کجا ها را ارزشهایمان زندگی کرده ایم و کجا نه.

اگر ترازنامه  شخصی نگیریم و دعا مراقبه نکنیم، قادر به دیدن واقعیت نخواهیم بود و نمی توانیم تشخیص دهیم که آیا اصول را در تمام امور زندگی خود تمرین می کنیم یا خیر. . قدمها ما را با اصول و نیز با خودمان هماهنگ و سازگار می کنند.

عمل به گفته هایمان,مشارکت گذاشتن ترس,جهنم دوران اعتیاد فعال,پذیرش معتاد بودن,اعتیاد بیماری دردآور

هرقدر که در این امر پیشرفت کنیم، بهتر و سریع تر می توانیم تشخیص دهیم که کی و کجا داریم به بیراهه می رویم. اغلب کوچکترین تغییرات، بزرگترین تفاوت ها را در زندگی ایجاد می کنند.

به همان شکل که کوچکترین تغییر در زاویه مسیر یک کشتی، باعث میشود که کشتی به مقصدی متفاوت برسد، تغییرات کوچک در نحوه برخورد ما با زندگی نیز می تواند ما را از شر الگوهای کهنه و تکراری آزاد کند و طرز فکر و عملکرد جدیدی در برابر ما قرار دهد.

ما اصول روحانی را تمرین می کنیم، به این معنی که آن را امتحان می کنیم، در آن افراط می کنیم، به یک باره رهایش می کنیم و در نهایت در می یابیم که کدامیک برای ما کار می کنند و مهم هستند. تا زمانی که تمایل داشته باشیم، به تغییر کردن ادامه خواهیم داد. و در حین عمل، ارزش هایمان بر ما آشکار می شوند. اصولی که زمانی فقط بخاطر اینکه به ما پیشنهاد شده بودند یا بعنوان نمونه آنها را تمرین می کردیم، حال جزئی از شخصیت ما شده اند.

عمل به گفته هایمان,مشارکت گذاشتن ترس,جهنم دوران اعتیاد فعال,پذیرش معتاد بودن,اعتیاد بیماری دردآور

چیزهای که در ابتدای بهبودی انجام آنها خیلی سخت به نظر می رسد، برای ما به امری عادی و ذاتی تبدیل می شوند. ممکن است متوجه این تغییر نشویم، مگر اینکه چند لحظه ای از این عادات جدید خود دور شویم.

برای مثال اگر مدتی از جلسات دور باشیم، شروع مجدد برایمان خیلی سخت خواهد بود. جلسه رفتن که زمانی برای ما یک عادت بود، حال نیاز به نظم و انضباط دارد. انجام این کار با تمرین آسان می شود، همانگونه که در بار اول اتفاق افتاد. هرقدر که در تمرین بهبودی بهتر شویم، ترسمان کمتر می شود. مهارتهای جدیدی پیدا می کنیم و به تمرین اصول در امور جدید زندگی نیز عادت می کنیم، حتی زمانی که ترس بر ما غالب می شود.

درک می کنیم که درد و رنج می تواند بوجود آورنده رشد باشد و نه تهدیدی برای آرامش نویافته ما. آن طرف دیگر در می یابیم درد و رنج لزوما به معنای رشد نیست، بلکه ما را به سمت اقدام و عمل هل میدهد تا از درد و رنج تسکین یابیم.

تمایل بیشتری پیدا می کنیم تا کارهای لازم جهت رسیدن به رهایی را انجام دهیم. هرقدر که تحمل ما برای درد کشیدن کمتر شود، نیاز به تغییر را زودتر حس خواهیم کرد.

عمل به گفته هایمان,مشارکت گذاشتن ترس,جهنم دوران اعتیاد فعال,پذیرش معتاد بودن,اعتیاد بیماری دردآور

منبع : کتاب پاک زیستن

 

Visits: 622

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد!