عشق,بازگشت زندگی به یک معتاد,خود تباهی بیماری اعتیاد,دلیل پاک و زنده بودن

عشق,بازگشت زندگی به یک معتاد,خود تباهی بیماری اعتیاد,دلیل پاک و زنده بودن


عشق

عشق,بازگشت زندگی به یک معتاد,خود تباهی بیماری اعتیاد,دلیل پاک و زنده بودن
آن روحیۀ عشقی که ما در NA از خود بروز می دهیم ، از قدرتمندترین داشته هایمان به شمار می رود . کتاب پایه این پدیده را “جریان داشتن انرژی زندگی از یک شخص به شخصی دیگر” می نامد و زمانی که ما در جلسات مان بازگشت زندگی را به یک معتاد مشاهده می کنیم, چنین پدیده ای را درعمل می بینیم. اساسی ترین بخش طرز رفتار و تجربه مان, درآغوش گرفتن یکدیگر است. انجمن معتادان گمنام از عشق تشکیل شده است.

وقتی که درحد توانمان قدم دوازدهم را تمرین می کنیم, عشق مرکز ثقل تمام اعمال مان میگردد ، هیچ چیز مانند عشق، پادزهر قدرتمند تری درمقابل درماندگی و خود تباهی بیماری اعتیاد نیست. یاد می گیریم آن حس شفقتی را که نسبت به یک تازه وارد ازخود بروز می دهیم, در مورد خانواده هایمان, اطرافیانمان و درنهایت خودمان نیز به نمایش بگذاریم. بعضی ها براین باورند که قدم دوازدهم در نهایت یعنی اینکه دست مساعدت را به سوی هرکسی که درحال دردکشیدن است دراز کنیم. مطمئنأ دیگر نمی توانیم مثل سابق بی تفاوت باشیم. درهرصورت برخی اوقات نشان دادن شفقت و همدردی به یک تازه وارد می تواند از ارائۀ کمک به یک عضو قدیمی و درعذاب, آسان ترباشد.

اتحاد یک تمرین عشق است. ما تحت هر شرایطی و علی رغم قضاوت هایمان به یکدیگر می پیوندیم و در این فرایند بخشش و آشتی کردن را می آموزیم. با این وجود همیشه هم قبل ازهمکاری مجدد با یکدیگر, طرف مقابل مان را نمی بخشیم ، اما نظر باینکه باید با هم رو در رو شویم, مجبور می شویم با هم آشتی کنیم. بخشش از اقدام به عمل و تصمیم تشکیل می شود. ما به بخشوده شدن زیادی نیاز داریم و در عین حال فرصت بخشیدن را نیز پیدا می کنیم.

پاداشی که از بخشیدن نصیب مان می گردد در عمل بخشیدن نهفته است. به تدریج ما آرامش درونی را تجربه می کنیم. زمانی که از احساس گناه و شرم و رنجش رها می گردیم, ذهن مان می تواند آرام باشد. عشق,بازگشت زندگی به یک معتاد,خود تباهی بیماری اعتیاد,دلیل پاک و زنده بودن

بعضی از ما مشکل می توانیم به خودمان اجازۀ شاد بودن بدهیم. شاید فکر کنیم که آن استحقاق را نداریم و یا اینکه داشتن چنین احساسی ممکن است باعث شود دیگر روی خودمان کار نکنیم. برخی از ما مدت زیادی را در غم و غصه به سر برده ایم و از بابت فراموش نمودن تلخی های گذشته احساس ناراحتی می کنیم. زمانی که شادی را به عنوان یک اصل روحانی قبول می کنیم, رابطۀ آن را با فروتنی درک می کنیم. توانایی مان در لذت بردن از زندگی با تمایل مان به رها کردن خود مشغولی خود, رابطه ای مستقیم دارد. اگر شادی را به عنوان یک داشتۀ روحانی تصور کنیم, می توانیم آن را هم یک هدیه و هم یک هدف قلمداد کنیم. بدین ترتیب برای دستیابی به چنین هدفی می توانیم آنچه را که در سر راهمان مشاهده می کنیم, رها نموده و مابقی را به مراقبت یک نیروی برتر از خود بسپاریم.

عشق,بازگشت زندگی به یک معتاد,خود تباهی بیماری اعتیاد,دلیل پاک و زنده بودن
فروتنی و شفقت برای دستیابی به یک زندگی روحانی و پر ارزش الزامی می باشند. وقتی که شادی عمیقی را بواسطۀ تمرین شفقت تجربه می کنیم متوجه می شویم چنین احساسی بیشتر از پیش در دسترس مان قرار دارد. یکی از اعضا چنین گفت: ” باید تصمیم می گرفتم خوشحال باشم اما گرفتن تصمیمی که می توانست واقعأ کاربرد داشته باشد بدین معنی بود که مجبور بودم پایه و اساسی برای خوشحالی ام بوجود آورم”.

عشق,بازگشت زندگی به یک معتاد,خود تباهی بیماری اعتیاد,دلیل پاک و زنده بودن
پس از عبوراز چالش ها یاد می گیریم نسبت به خودمان و دیگران شفقت داشته باشیم. همینطور که توانایی مان را برای احساس همدلی و از روی همدلی سخن گفتن, گسترش می دهیم, متوجه می شویم که همان روحیه در همه مان وجود داشته و هیچیک از ما از دیگران مهمتر و یا کم اهمیت تر نیستیم. همۀ ما بیمار بوده و در برخی اوقات عذاب می کشیم و مهم نیست که مقطع پاکی مان چند سال باشد. حتی تحت شرایطی که خودمان امید نداشته و جوابی برای مشکلات مان نداشته باشیم, همه مان حامل امید و جوابی برای مشکلات دیگران هستیم. یک روز پاک یک معجزه است و فرقی نمی کند که آیا روز بعد روز پاکی باشد یا خیر. وقتی عضوی را می بینیم که پس از بیست سال, سی سال و یا بیشتر, هنوز می تواند از مشکلات خویش عبور کند, متوجه می شویم که بهبودی هرگز متوقف نمی شود.

عشق واژه ایست که خود را بصورت هایی مختلف و درعمل نشان دهد. برخی اوقات آن می تواند یک درآغوش گرفتن گرم باشد اما درجای دیگری ممکن است گفتن حقیقت تلخ و سخت به کسی باشد. اما زمانی که ازروی عشق و با هدف دوست داشتن عمل می کنیم, اقدام مان به راحتی قابل رویت بوده و اهمیت خواهد داشت. به راستی می توانیم از چنین اقدامی لذت ببریم و آن منجر به مسرت مان خواهد شد. وقتی که دست آخر مطمئن می شویم بدون آنکه احساسات مان جریحه دارشوند, هم می توانیم دوست بداریم و هم پذیرای عشق باشیم, قادر خواهیم بود به ارتباط مان با دیگران و همچنین دنیای اطراف متوسل شویم.

عشق,بازگشت زندگی به یک معتاد,خود تباهی بیماری اعتیاد,دلیل پاک و زنده بودن
وقتی سالهای پاکی بسیاری را تجربه می کنیم, علاوه بربهبودی زندگی نیز می تواند برایمان رخ دهد. ما بالغ تر شده و به سن مان افزوده می شود. صرفأ به دلیل پاک و زنده بودن, تشکیل خانواده می دهیم, تغییر شغل می دهیم و مسیر خود را دردنیا پیدا می کنیم. به این نتیجه می رسیم که خوشحالی واقعی از درون بوجود می آید و تجربه ای روحانی است که با بهبودی می تواند قوی تر شود. متوجه می شویم بدون توجه به وقایعی که دربیرون از ما رخ می دهند, شادی می تواند همچنان در درون مان وجود داشته باشد. یکی از اعضا چنین مشارکت کرد: ” احساساتم را در برگرفته و آنها را پذیرفتم چرا که می دانستم ، آنها قسمتی از موجودیت جدید من بودند. من زنده بودم. حتی وقتی که به نظر می رسید ممکن بود هر آن در هم بریزم, ایمان داشتم که آن انتهای کار نبود. می دانستم مطلقأ هیچ چیز در دنیا به غیر از عشق برایم اهمیت نداشت.

درگذشته زمان زیادی را صرف دوست نداشتن کرده بودم”. عشق نوعی هوشیاری بوده و شمّ ی است که, وقتی واژۀ مناسبی وجود ندارد, آن را به ما الهام می دهد و به ما می گوید  کی باید به کمک کسی رفته و کی باید آن شخص را به حال خود رها کنیم. وقتی که حقیقت را بیان می کنیم ، عشق را احساس می کنیم. زمانی که تحت ارادۀ نیروی برتر خویش قرارداریم ، طبیعتأ حامل یک پیامیم و پیام مورد نیاز ما را پیدا می کند. وقتی نقائصی را که باعث قطع ارتباطمان می گردند از میان برمی داریم, می توانیم مسیر روان تری برای عشقی که ما را احاطه می نماید باشیم. ما به عشقی که بزرگتر از خودمان است متوسل شده و متوجه می شویم می توانیم کارهایی را که تا به حال غیرممکن تصورمی کردیم نیز انجام دهیم و برجستگی را به نمایش بگذاریم. عشق,بازگشت زندگی به یک معتاد,خود تباهی بیماری اعتیاد,دلیل پاک و زنده بودن

اصطلاحی دربهبودی وجود دارد که می گوید, همچنان که راهمان را ادامه می دهیم, جاده باریکتر می شود, که این تا حدی واقعیت دارد. تمایل مان برای تکرار همان اشتباهات قدیمی کاهش میابد و دراکثراوقات متوجه می شویم که نباید از روی وسوسه عمل کنیم. اما این آخر داستان نیست و می توانیم مسیرمان را با عبور نمودن از داخل یک قیف مقایسه کنیم: همچنان که خودمان را به تدریج با راه جدید زندگی مان وقف می دهیم, مسیرمان باریکترو ناخوشایندتر می گردد سپس بدون هیچ هشداری, همان مسیر کاملأ باز می شود و ما احساس آزادی خواهیم کرد. جادۀ ما دیگر – باریک نیست اگرچه دربرخی اوقات به نظر می رسد که اصلأ جاده ای وجود ندارد. ما طبق روند خودمان حرکت کرده و سرعت و جهتی را که درخور حالمان باشد پیدا می کنیم. سفرمان درونی است و هرگز پایانی نخواهد داشت.

به یادگرفتن و رشد نمودن ادامه می دهیم و راه هایی را برای زندگی کردن و همچنین استفاده از تجاربمان برای کمک به دیگران, پیدا می کنیم. بدون توجه به مقطع پاکی مان, هنوز نیاز داریم چیزهای بیشتری یاد بگیریم و بیشتر مشارکت کنیم. قدم اول ما را درمسیر آگاهی, وصل شدن و آرامش قرارداد و بواسطۀ آن, چیزهایی بسیار بیشتر از یک پرهیز ساده نصیب مان گشت. اصولی که بطوری تمام نشدنی در اختیارمان قرارگرفته اند, ما را درطول مسیر زندگی مان راهنمایی خواهند کرد.

عشق,بازگشت زندگی به یک معتاد,خود تباهی بیماری اعتیاد,دلیل پاک و زنده بودن
در قدم سوم تصمیم می گیریم ارادۀ خود را به مراقبت نیرویی برتر ازخود بسپاریم که این درقدم یازدهم بصورتی تحول یافته به ما بازگردانده می شود. آن درماندگی که زمانی نسبت به مخمصه های خود احساس می کردیم آغازی بود که به شور و اشتیاق درمراقبت, مشارکت, بخشش و رشد منتهی گردید. زمانی ما حتی قدرت آن را نداشتیم تا خود را زنده نگاه داریم اما اکنون درزندگی های خود عملکرد داشته, به دیگران خدمت نموده و از نتایج کارمان شگفت زده می شویم. ما با متانت, درستی و نزاکت زندگی کرده و درعین حال می دانیم امکان آن وجود دارد که عملکردمان حتی بهتر از این نیز بشود.

هرچه پیشرفت بیشتری را در خود و دیگران , مشاهده می کنیم, بیشتر متوجه آنچه که در بهبودی قابل دستیابی است خواهیم شد. آنچه که ما درابتدا نوعی راه خروج تلقی می کردیم اکنون یک راه ورود را به ما پیشنهاد می دهد, ورود به یک زندگی غیر قابل تصور, ورود به شادی, ورود به امید و ورود به رشدی که هرگز متوقف نخواهد شد. به بهبود یافتن ادامه می دهیم و مستمرأ راه های جدیدی را برای زندگی کردن, یافتن روش های اکتشاف جدید و آزادی جدید, کشف می کنیم. درانجمن, ما به عنوان یک واحد سفر می کنیم و درحین پیمودن مسیرمان, آن را برای همۀ آنهایی که ممکن است بعد از ما وارد آن شوند, هموار می نماییم. وقتی در پاکی زندگی می کنیم, بدون توجه به مسافتی که طی کرده ایم و یا مسافتی که می دانیم هنوز باید طی کنیم, سفرمان ادامه دارد.

عشق,بازگشت زندگی به یک معتاد,خود تباهی بیماری اعتیاد,دلیل پاک و زنده بودن

منبع : کتاب پاک زیستن

 

Visits: 26

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد!