صیادی به نام اعتیاد

صیادی به نام اعتیاد,بحران اعتیاد,درگیر بیماری اعتیاد,سیاهی اعتیاد,دنیای عظیم NA

پس از سالها تحصیل و فارغ التحصیلی در رشته دکتری از دانشگاه فرانکفورت ؛ در ایالت فلوریدا مشغول به کار شدم ، در ابتدا در بیمارستانی به صورت شیفتی طبابت می کردم و بعد از مدتی ، مطبی نیز افتتاح نمودم و در آن مشغول بکار شدم .

به سرعت مراحل پیشرفت در کارم را طی نمودم و بعنوان یکی از پزشکان معروف ایالت فلوریدا معرفی شدم .

طی مدت کوتاهی توانسته بودم ، بسیاری از بیمارهایی که نزد من مراجعه کرده بودند ، درمان کنم و این برای من خیلی لذت بخش بود و همیشه مانند نگین انگشتری الماس در محافل پزشکی می درخشیدم.

وقتی برای استراحت و تفریح یا تشکیل خانواده نداشتم ،در طی شبانه روز ، یا در بیمارستان بودم و یا در مطب ؛ روزها ، ماه ها و چند سالی سپری شد ، زندگی ام یکنواخت و کسل کننده شده بود و احساس می کردم ، خلایی از درون مرا آزار می دهد .

سپس اتفاقی برایم افتاد که باعث شد زندگی ام دگرگون شود ، موضوع از این قرار بود ، یکی از بیمارانم که چند سالی با یک بیماری درگیر بود ، پس از مراجعه به مطب من و تحت درمان قرار گرفتن ، بهبودی خود را بدست آورد و به منظور سپاسگزاری از من ، جشنی گرفت و از من هم بعنوان مهمان ، دعوت نمود تا به آنجا بروم .

من هم که بشدت از کار کردن خسته شده بودم ؛ احساس کردم ، بهتر است به مهمانی بروم ، آنشب مهمانی برگزار شد و در آنجا من برای اولین بار الکل مصرف کردم و از آنجا بود که مسیر زندگی کم تغییر کرد.

از ابتدای ورودم به NA ، بمن آموختن دارای بیماری اعتیاد هستم و بیماری اعتیاد از دوران کودکی همراه من بوده و با مصرف مواد فعال گردیده است ، از دید من بعنوان یک عضو ،این موضوع کاملا صحیح است ، چرا که با اولین بار مصرف الکل ، بحران اعتیاد در زندگی من نقش بست .

حس لذت طلبی ، هر روز حریصترم می کرد ؛ طی مدت یک سال از مصرف الکل به مصرف مواد مخدر روی آوردم و تبدیل شدم به یک معتاد مجبور به مصرف .

اجبار به مصرف باعث شد به بسیاری از انسانها لطمه بزنم و کم کم نسبت به شغلم بی تفاوت شدم ، خیلی روزها به مطب می رفتم و به منشی مطب که از قبل به بیماران نوبت داده بود می گفتم، فعلا کسی را راه ندهید ، و داخل اتاق طبابتم ، مواد مصرف می کردم .

خیلی از بیمارها ، ساعت ها باید انتظار می کشیدند تا من بعد از مصرف مواد بتوانم آنها را معاینه کنم ، دیگر از عقلم دستور نمی گرفتم و بیماری اعتیاد به من دستور می داد که ، چه وقتی مصرف کنم ، چه وقتی طبابت کنم و چه کارهای دیگری انجام بدهم یا ندهم .

کم کم شخصیت اصلی ام را فراموش کرده بودم ، اعتبار پزشکی ام را از دست دادم و از بیمارستان اخراج شدم ،در مطب هم دیگر مراجعه کننده ، چندانی نداشتم و طی چند سال همه چیزم را از دست دادم . صیادی به نام اعتیاد,بحران اعتیاد,درگیر بیماری اعتیاد,سیاهی اعتیاد,دنیای عظیم NA

دیگر شب و روزم را گم کرده بودم و شب ها را، یا کنار خیابان یا در پناهگاه های بی سرپرستان به صبح می رساندم.

تمام فکر و ذهن من درگیر بیماری اعتیاد شده بود ؛ در دام صیادی به نام اعتیاد گیر افتاده بودم و رهایی از این تله برایم بسیار مشکل بود ، چند سالی در سیاهی اعتیاد غرق بودم تا یک روز صبح اتفاقی افتاد تا دوباره روزنه امید در دلم زنده شد .

از شب قبل در پناهگاه بی سرپرستان بودم و وقتی صبح بیدار شدیم ، تعداد از اعضای معتادان گمنام که بعدها فهمیدم اعضای پیام رسان کمیته  H&I ( بیمارستان ها و زندانها )  بودند برای پخش بروشور انجمن و آدرس جلسات به پناهگاه آمده بودند ، من هم مانند دیگران برای گرفتن برگه ها به فکر اینکه شاید امتیازی در انها باشد در صف ایستادم و برگه ها خواندی و بروشورهای NA را دریافت کردم ، بی اختیار شروع به خواندن برگه های خواندنی کردم : آیا من معتاد هستم ؟  به معتادان گمنام خوش آمدید! بی اختیار اشک هایم سرازیر شد ، یک لحظه انگار در درون من زلزله ای رخ داد و همانجا تصمیم گرفتم از این روزنه امید که در اختیارم قرار داده شده بود ، استفاده کنم .

برگه ای که آدرس جلسه ای در نزدیکی پناهگاه بود را خواندم و طبق آدرس و ساعت قید شده در آن به جلسه رفتم ، وارد جلسه شدم و با دنیای عظیم NA آشنا شدم ، دنیایی که مرا از سیاهی اعتیاد و دام صیادی به نام اعتیاد نجات داد . صیادی به نام اعتیاد,بحران اعتیاد,درگیر بیماری اعتیاد,سیاهی اعتیاد,دنیای عظیم NA

احساس کردم می توانم در معتادان گمنام به آزادی از دام اعتیاد برسم و از آنجا بود که در جاده بهبودی قدم نهادم . به لطف معتادان گمنام ، امروز 15 سال و 3 ماه است که پاک شده ام ، تعدادی رهجو  و یک راهنما دارم  ، طی این پانزده سال قدم ها را به دفعات با راهنما و رهجو  مرور کرده ام  و شناخت کافی نسبت به بیماری اعتیاد پیدا کرده ام ، امروز بعنوان رئیس یکی از بیمارستانها انتخاب شدم و مسئولیتی سنگین بر عهده من قرار داده شده است ، اگر معتادان گمنام نبود ، من هم وجود نداشتم ، خداوندا سپاسگزارت هستم که مرا با دنیای عظیم معتادان گمنام آشنا نمودی ، در آخر از شما بخاطر خواندن تجربه ام تشکر می نمایم

. (نویسنده : گمنام)

صیادی به نام اعتیاد,بحران اعتیاد,درگیر بیماری اعتیاد,سیاهی اعتیاد,دنیای عظیم NA

منبع : مجله صدای بهبودی معتادان گمنام

 

 

Visits: 1

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد!