سفر بى پايان بهبودی

سفر بى پايان بهبودی,مشكلات اعتياد,ياس و انزوای معتاد,بذر بهبودى,حامل پيام انجمن

من هم يك معتاد در حال بهبودى از اعضاى انجمن معتادان گمنام هستم ، قبل از مشارکتم ، خداوند را سپاسگزارم ، بابت نعمت بهبودى و آزادى در حق انتخاب براى يك زندگى با عزت .

من هم با بقيه كسانى كه مصرف را با انگيزه لذت بردن از زندگى شروع كردند ، هيچ فرقى نمی كنم ، هميشه احساس می كردم كه مواد ، عامل شادى و خوشبختى است ، اما اين فقط در اوائل مصرف ام بود ، اين اواخر انكار می كردم اعتيادم را و از كلمه معتاد خوشم نمى آمد .

از دوران كودكى مصرف مواد مخدر را شروع كردم ، با انواع مواد مخدر آشنا شدم و هر روز نوع مواد مصرفی ام را تغيير می دادم ، فكر می كردم با اين كار معتاد نمی شوم و هر موقع اراده بكنم می توانم قطع مصرف كنم ، ولى برعكس مصرف من مداوم بود و سعى می كردم مراقب مصرف کردنم باشم ، چون  مصرف مواد به من نیروی کاذب می داد ، براى زندگى كردن و همه مسائل ، هميشه باب ميل من نبود و مشكلات من يواش يواش نمايان شدند!

از مدرسه شروع شد ، بعد با خانواده و اجتماع ، اما همه اين مشكلات نتوانست مانع اى باشد براى مصرف ام ، جايگزين كردن و تغيير نوع مواد ، تنها راه حلى بود كه بلد بودم و اين رفتارم تداوم داشت و نتيجه اش چيزى به جزء شكست نبود.

خانواده هم سعى می كردند به من كمك كنند ، ولى من مصرف را ترجيح مي دادم ، مشكلات اعتياد فقط گريبان گير من نبود ، بلكه حتى خانواده ام هم از اعتيادم در امان نبودند ، آنها همديگر را سرزنش می كردند و خود را عامل مصرف من می دانستند و من هم از اين شرايط و موقعيت سوء استفاده كردم .

من حتى از مادرم ، برادرانم و خواهرانم و فرزندان برادرم ، سوء استفاده می كردم و با اين رفتارم باعث شرم و رسوايى آنها بودم ، اما من در مقابل اعتيادم از خودم قدرتى نداشتم ، من عاجز بودم ، اين اواخر آرزوى مرگ می كردم  .

احساس می كردم كه اگر خداوند جان ام را که امانت به من داده است ، از من بگيرد ، از اين دنيا رها می شوم ، تنها رفيقى كه لحظات فراغت ام را پر می كرد ، ياس و انزوا بود ،اما در نهایت اين رفيق هديه بهبودى را برای من به ارمغان آورد .

در يكى از اين روزها كه بين مرگ و زندگى بودم ، برادرم دست مرا گرفت و مرا به سمت يك مركز سم زدايى برد ، ولى من نمى خواستم ، چون هنوز هم آن دروغ خودم را باور كرده بودم كه هرموقع بخواهم ، مي توانم قطع مصرف كنم و اين دروغ به من كمكى نمی كرد.

سفر بى پايان بهبودی,مشكلات اعتياد,ياس و انزوای معتاد,بذر بهبودى,حامل پيام انجمن
بعد از دوران سم زدايى من با انجمن معتادان گمنام آشنا شدم ، در اولين جلسه شگفت زده شدم ، از اينكه عده اى را ديدم كه قطع مصرف كرده اند و بدون مصرف چقدر موفق هستند .

در آن جلسه بذر بهبودى در وجود من كاشته شد ، وقتى ديدم اعضا از تجربيات خودشان صحبت می كردند و مثل اينكه حرف دل من بود ، شگفت زده می شدم ، مى ديدم آنها چقدر راحت از افكار و ترس هایشان صحبت می كردند و من غرق در افكارم بودم ، كه مشكل من چيست ؟

ولى من مرتب به جلسات می رفتم و به پيام اميدى كه از آنها دريافت می كردم ، توجه كردم و بعد از مدت كوتاهى باور كردم كه می توانم آنطورى كه می خواهم زندگى كنم ، ولى طولى نكشيد كه لغزش كردم  .

لغزش من درس بزرگى بود براى من كه به جزء اين برنامه دنبال هيچ راه حل دیگری نباشم ، اين بار با اقرار و درخواست كمك از برنامه و شركت منظم در جلسات ، بهبودی ام را شروع كردم .

راهنما گرفتم و از او درخواست کمک كردم ، تا در اين سفر بى پايان بهبودی به من كمك كند ، برنامه را فقط براى امروز دنبال كردم ، تغييرات زندگى من شروع شد ، يكى بعد از ديگرى ، وقتى من تغيير كردم ، اطرافيان من هم نگرش شان نسبت به من تغيير كرد.

امروز به لطف خدا و كمك برنامه من مدت شش سال است که پاك هستم و اين معجزه فقط در انجمن به وقوع پيوست ، هنوز هم یقین دارم كه ياس و انزوا ، هديه اى بود كه مرا به سمت بهبودى هدايت کرد .

اگر من به مشكل ام اقرار نمی كردم ، راه حلى براى آن پيدا نمی كردم و در آخر من حامل اين پيام انجمن هستم كه هر معتادى می تواند پاك شود و تمايل به مصرف را از دست بدهد و راه جديدى براى زندگى پيدا كند .

در آخر از تمامی خدمتگزاران انجمن معتادان گمنام سپاسگزاری می کنم .

سفر بى پايان بهبودی,مشكلات اعتياد,ياس و انزوای معتاد,بذر بهبودى,حامل پيام انجمن

نویسنده : (گمنام)

سفر بى پايان بهبودی,مشكلات اعتياد,ياس و انزوای معتاد,بذر بهبودى,حامل پيام انجمن

منبع : معتادان گمنام کشور بحرین

 

متن عربی :

 

راحله تستمر

انا مدمن عضو في زمالة المدمنين المجهولين في البداية اشكر الله سبحانه وتعالى على نعمة الأمتناع من التعاطي والحرية في اختياري اعيش الحياه بكرامة ،انا لا اختلف عن الكثير من الناس الذين تعاطو المخدرات راغبين في الاستمتاع بالحياه كنت دائما اشعر بأنه المخدرات كانت مصدر فرح وسعادة هذه كانت البدايه لم اكن اعلم او بالأحرى اتجاهل بأني كنت مدمن ولم تعجبني هذه الكلمة ابداً منذ الطفولة بدأت التعاطي بمواد مختلفة وفي اعتقادي انها اقل ضرر من باقي المخدرات كنت اعتقد بأنيي في اي وقت اريد ان اتوقف عن التعاطي ولاكن كان العكس صحيح كنت استمر في التعاطي واريد ان احافظ على تعاطي بسلام اصبح المخدر هو المحرك الذي يجعلني اعيش هذه الحياه ولاكن الضروف لم تكن دائماً كما اريد بدأت المشاكل تطفو مع المدرسة والأهل والمجتمع ككل ولاكن لم تكن هذه الضروف تجعلني امتنع عن التعاطي ومازلت اريد ان احافظ على تعاطي من خلال استبدال المخدر بمخدر اخر ضناً مني هذا هو الحل واستريت على هاذا الحال لأعوام والتجربة دائماً نفسها حاولت الامتناع بطرقي الخاصة ولم تفلح حاول بكثير من الطرق وباتت بالفشل سفر بى پايان بهبودی,مشكلات اعتياد,ياس و انزوای معتاد,بذر بهبودى,حامل پيام انجمن

محاولت الاهل كانت كثير ولاكنني مازلت اميز المخدر هو الاقرب الي مشاكل التعاطي لم تأذيني انا فقط بل حتى الأهل كانو جزء من كل ضرر وقع علي كل فرد من عائلتي يلوم الثاني بأنه هو السبب ولأكن الحقيقة كنت اتلاعب بهذه المشاكل للأستمرر في التعاطي استقليت اعز الناس الي امي واخواني وخواتي وحتى ابناء اخواني وكل فعل مني كنت اشعر بالعار والخزي ولاكن لا حول ولا قوة لي اتجاه كنت عاجز امام ادماني كنت اشعر بأنني لو يأخذ ربي امانته و اتخلص من هذه الدنيا اليأس الذي كان رفيق دربي كان هو مصدر هدية التعافي في يوم كانت حياتي بين الحياه والموت اخذني اخي الى احد المصحات وانا لا اريد مازلت متمسك بأنني استطيع التوقف وهذه الكذبة لم تنفعني ابداً

ولاكن تعرفت على ” زمالة م.م ” واول اجتماع حضرته تفاجأت بأن هناك اشخاص استطاعو الامتناع عن التعاطي واصبحت حياتهم افضل وهنا كانت غرز البذره لي كان الاعضاء يتحدثون عن تجربتهم وكأنهم يتكلمون عني اعجبت بهم بندهاش كيف يستطيعون التعبير عن طريقة تفكيرهم ومخاوفهم وانا ما زلت لا اعلم ماذا بي ولاكن كنت استمر في حضوري لهم واستمع الى رسالة الامل الذي شعرت بهاء في هذه الاجتماعات وبعد فتره قصيره كنت اعتقد بأنني استطيع العيش كما اريد ولكن عت الى التعاطي مره اخر العجيب في هذه المره اكتشفت بأنه هناك حل مع هذه الزمالة وعت مرى اخرى بأعتراف بأنني مدمن واريد المساعدة واظبت على حضور الاجتماعات وأخذت شخص مدمن يوجهني في هذه الرحلة بدأت اعمل بخطوات البرنامج واسمريت بمبدأ ” لليوم فقط ” بدأت حياتي تتغير شياً فشيئ بدأ التغير اولاً مع نفسي ومن ثم مع الذين حولي وبفضل من الله ثم ” زمالة م.م ” اليوم انا ممتنع ست سنوات عن اي مادة مخدره وهذه المعجزه تحققت في هذه الزمالة ومازلت اقول اليأس كان هدية لو لم اعترف بمشكلتي لم القا الحل في الختمام اود ان احمل رسالة سفر بى پايان بهبودی,مشكلات اعتياد,ياس و انزوای معتاد,بذر بهبودى,حامل پيام انجمن

” زمالة م.م ” بأنه اي مدمن يستطيع الامتناع عن التعاطي و يفقد الرغبة في التعاطي و يلقا اسلوب جديد للحياه بالنسبة الي ولأعضائنا في جميع انحاء العالم انتهت الكذبة القديمة بأن المدمن سوف يظل ويموت مدمن هناك امل لفاقدي الامل .

 

Visits: 84

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد!