خاطرات نیواور لئانز
خاطرات نیواور لئانز, مصرف فعال مواد,چگونگی پاک ماندن,به خاطر NA
انجمن معتادان گمنام و نیواورالئانز در قلب من و با هم یکی هستند. اولین بار در سال ۱۹۸۴ در نیواور لئانز با NA آشنا شدم . بعد از سومین اور دوزم (مسمومیت ناشی از مصرف مواد مخدر) مرا به بیمارستان محله مان برده و در بخش روانی ، بستری ام کردند. (فکر نمی کنم آن بیمارستان صدمات ناشی از طوفان های اخیر را خیلی تحمل کرده باشد. بعد، من برای سم زدائی سریع و بازپروری ، به بیمارستان دیگری منتقل شدم ) . از آن جائی که آن بیمارستان در یکی از بلندترین نقاط شهر واقع شده بود ، فکر نمی کنم آن ها هم ، صدمات را خيلي تحمل کرده باشد .
من در همین بیمارستان در اولین جلسه NA ام ، شرکت کردم و آن جلسه ، زندگی ام را برای همیشه تغییر داد .
همان طور که طوفان کاترینا به همراه طوفان ريتا ، شهر را در سپتامبر ۲۰۰۵ ، دگرگون کرد .
چگونه می توانم بدون آن که درباره نیواور لئانزحرف بزنم ، از NA بگویم ؟ خاطرات بزرگ شدنم در محله بخش نهم پایینی ( یکی از مناطقی که به شدت ویران شد ) ، به همان تازگی روزهایی که در ذهن من نقش بستند و در برابر چشمانم باقی مانده اند و هنوز می توانم آن هوای سنگین و پر از رطوبت را استشمام کنم.
هنوز می توانم داغی سنگفرش پیاده رو را که وقتی دست در دست مادر بزرگم ، در خیابان کانال ، راه می رفتیم ، پاشنه های کفشم را می سوزاند ، حس کنم ، ساعت ها مبهوت ، به چرخش پر پیچ و خم آب در رودخانه گل آلود می سی سی پی ، خیره می شدم ، چقدر لحظاتی که با پدرم در قایق می نشستیم و در بایو بنوه ، ماهی گیری می کردیم و خورشید را می دیدم که به آرامی به هنگام طلوع ، به خط افق بوسه می زد را دوست داشتم و هنوز هم ، مزه غذای محبوبم که مادر بزرگم برایم درست می کرد را حس می کنم .
همین حالا دهانم از فکر آن نان های فرانسوی برشته آغشته به سس قرمز ، به آب می افتد , موسیقی ای که در روح آدم نفوذ می کرد ، پشه هایی که پوست ات را سوراخ می کردند و عرقی که حتی جوراب هایت را هم خیس می کرد و غذایی که باعث تحریک ذائقه ات می شد ، بازار فرانسوی ، کافه دوموند و ماردی گراس ، آه … چقدر خاطره او ، تنها دلیلی که من توانسته ام این خاطرات را حفظ کنم ، NA بوده است .
من به مدت پانزده سال ، هر روز مصرف کردم. در نیواور لئانز هر روز، بهانه ای برای جشن گرفتن است و من نهایت استفاده را از آن کردم . ولی بعد از حدود یک سال مصرف فعال مواد ، دیگر برایم ، حکم تفريح نداشت ، تبدیل به یک کابوس شده بود و نمی توانستم بیدار شوم و بیماری ام مثل یک بولدوزر در روح من چنگ انداخته بود و احساس احترام به خود و میل به زندگی را در من کشته بود ، در اولین جلسه NA، من زندگی را دیدم و امید را حس کردم. احساس شادمانی ای که در نتیجه درک این که دیگر لازم نبود در نا امیدی زندگی کنم به من دست داده بود را به خاطر می آورم . من یک انتخاب داشتم .
خاطرات نیواور لئانز, مصرف فعال مواد,چگونگی پاک ماندن,به خاطر NA
خب ، انجمن معتادان گمنام چیست ؟ NA ، گروهی از معتادان در حال بهبودی است. ما به جلسات می رویم تا درباره چگونگی پاک ماندن مان مشارکت کنیم . ما از طبقات مختلف جامعه و با خصوصیات متفاوت به NA می آییم . از هر قماشی که بخواهید در NA وجود دارد ، پولدار ، فقیر ، سياه ، سفید ، قهوه ای ، پیر ، جوان و با خصوصیات متفاوت جنسی، مرد و زن ، کوتاه بلند و لاغر و آمریکایی ، اسپانیایی ، پرتغالی ، اندونزیایی ، اهل آفریقای جنوبی ، ایرانی، همه در NA وجود دارند ، NA، امید است . NA، آزادی است. NA : عشق و هم دردی و حقیقت است . NA ، به من معتاد ، توانایی یک زندگی بدون مصرف مواد مخدر را داده است .
NA باعث شده است که من دوباره به نژاد بشر بپیوندم . بعد از بیست و دو سال که در بهبودی هستم ، نه تنها خاطرات ارزشمند کودکی ام در نیواور لئانز را به یاد می آورم بلکه حالا ، کلی خاطره جدید دارم که در قلبم ، حفظ شان می کنم .
به خاطر NA است که امروز می توانم با عجز مطلق، شاهد ویرانی شهر کودکی ام باشم. به خاطر NA است که می توانم با درد و رنج کسی که خانه اش را از دست داده، همدردی کنم. خانواده من همه چیز خود را در طوفان بتسی سال ۱۹۶۵ از دست داده اند. خاطرات نیواور لئانز, مصرف فعال مواد,چگونگی پاک ماندن,به خاطر NA
به خاطر NA است که می توانم آنجا در کنار بهترین دوست و خاله ام که از طوفان کاترینا، جان سالم به در برده اند باشم. می توانم به هق هق شان گوش داده و با آن ها گریه کنم. به خاطر NA است که دیگر مجبور نیستم از ترس این که توان ام کم شود، از این احساسات شدید، فرار کنم. به خاطر NA است که من اینجا هستم.
خاطرات نیواور لئانز, مصرف فعال مواد,چگونگی پاک ماندن,به خاطر NA
منبع : مجله راه NA
Visits: 19
