تجربه ی رهایی در آخر خط

تجربه ی رهایی در آخر خط,عاقبت تلخ معتاد,آخر خط اعتیاد,انکارهای معتاد,احساس آزادی معتاد

بواسطه سوء مصرف مواد مخدر و بیماری اعتیاد که تمام کنترل زندگی مرا به دست خودش گرفته بود و اعمال مجرمانه ، روانه ی عاقبت تلخ خودم ، یعنی زندان شدم ، پس از حضور به عنوان متهم در یکی از دادگاه های ایالت تنسی ؛ محکوم به سی سال حبس شدم و اکنون که این نامه را برای مجله ی بهبودی ضربان قلب NA می نویسم ، پشت میله های زندان و در حال سپری کردن دوران محکومیت ام می باشم .

از خداوند می خواهم هیچ همدردی بواسطه بیماری اعتیاد و ارتکاب به جرم ، در آخر خط اعتیاد ؛ یعنی زندان حضور پیدا نکند .

سپاسگزار خداوندی هستم که امروز حتی از پشت میله های زندان و درهای بسته آزاد شده ام و تجربه ی رهایی در آخر خط نصیب من شده است و متوجه شده ام که حتی در داخل زندان هم می توان رهایی را تجربه کرد .

اکنون که این نامه را می نویسم ، به مدت نه سال و هشت ماه است که پاک شده ام .

بیماری اعتیاد و مصرف مواد مخدر مرا تا زندان کشاند و در حال حاضر ده سال است که دوران محکومیت ام را در زندان سپری می کنم.

تجربه ی رهایی در آخر خط,عاقبت تلخ معتاد,آخر خط اعتیاد,انکارهای معتاد,احساس آزادی معتاد
طریقه آشنایی من با برنامه معتادان گمنام در پشت میله های زندان اتفاق افتاد ، یک روز با شنیدن صدای کف زدن و شادی دوستانی که جلسات بهبودی شان را از طریق کمیته بیمارستانها و زندان ها ، در بندهای مجاور زندان برگزار می کردند ، پیام معتادان گمنام را دریافت کردم و با ناباوری وارد آن شدم.

از ابتدا با رعایت اصول بسیار ساده ی برنامه معتادان گمنام ، در مسیر بهبودی حرکت کردم و با گرفتن راهنمایی که حتی چهره اش را تا امروز ندیده ام، تلفنی به کارکرد قدم ها مشغول شدم.

با شروع برنامه بهبودی معتادان گمنام ، تمامی توجیه و بهانه ها و انکارهای من ، با اقرار صادقانه به عجزم از من گرفته شد. تا قدم سوم را با این راهنمای نادیده بصورت تلفنی مرور کردم ولی برای خواندن ترازنامه قدم چهارم، ایشان توصیه کردند که مطالب ترازنامه ام را به صورت حضوری برای یک دوست بهبودی در داخل زندان بخوانم .

روزی که برای انجام این کار، از بند خارج شدم و در داخل حیاط زندان شروع به خواندن ترازنامه ی قدم چهارم کردم ، از آسمان باران می بارید و من که یک عمر به زیبایی های طبیعت و نعمت های خداوند بی اعتنا بودم ، این را به فال نیک گرفتم و به وضوح دیدم که قطرات باران بر روی نوشته هایم می چکید و همان طور که آلودگی های بیمار گونه یک عمر را ، در قالب کلمات از ذهن و روحم بیرون می ریختم ، باران رحمت الهی هم آن ها را می شست و پاک می کرد .

آن لحظات برای من ، بسیار روحانی بود، زیرا که به جز حضور دوست بهبودی ام ،حضور خداوند را نیز بصورت کامل ، در کنارم احساس می کردم ، با انجام این کار، تصمیم بر سپردن به خداوند را به اجرا در آورده و باورم تبدیل به ایمان و اعتماد شد و در ترس هایم، ترس از اعتماد به دیگران، خیلی پررنگ بود ، ولی با خواندن ترازنامه به این ترس پشت پا زدم ، زیرا اول به خداوند و بعد به راهنمایم و حالا نیز به یک دوست دیگر بهبودی اعتماد کرده بودم .

بعد از انجام این قدم ، آزادیی را که باید به مدت سی سال در انتظار آن می شدم ، به طریق زیباتری احساس کردم . در پشت درهای بسته زندان و آن طرف دیواره رها شدم و قید و بندهایم گسست و احساس آزادی از بند درون به من دست داد ، با کارکردن سایر قدم های دوازده گانه معتادان گمنام ، به آزادی کامل از بند اعتیاد رسیده ام و احساس آزادی را با تمام وجودم حس می کنم . تجربه ی رهایی در آخر خط, عاقبت تلخ معتاد,آخر خط اعتیاد,انکارهای معتاد,احساس آزادی معتاد

حالا این احساس را حاضر نیستم با هیچ چیز دیگری عوض کنم ، زمانی که یادداشت هایم را می سوزاندم تا قدم در راه زندگی جدیدی بگذارم ، این حس را داشتم که تا امروز هر چه بود گذشت و تمام شد و می بایست انسانی متفاوت با گذشته باشم و طریق جدید زندگی را از برنامه NA بیاموزم.

نمی دانم این نوشته ی من آیا در مجله “ضربان قلب NA” چاپ می شود یا خیر ، ولی به کمک خداوند و فقط برای امروز زندگی می کنم و منتظر چاپ نامه ام خواهم ماند و در پایان از تمام خدمتگزاران معتادان گمنام در گوشه کنار دنیا سپاسگزارم .

تجربه ی رهایی در آخر خط,عاقبت تلخ معتاد,آخر خط اعتیاد,انکارهای معتاد,احساس آزادی معتاد

نویبسنده : (Elijah-S)

تجربه ی رهایی در آخر خط,عاقبت تلخ معتاد,آخر خط اعتیاد,انکارهای معتاد,احساس آزادی معتاد

منبع : مجله الکترونیکی ضربان قلب NA

 

 

Visits: 74

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد!