بهبودی ادامه دارد

بهبودی ادامه دارد,ماجرای اعتیاد,تنها راه رهایی از اعتیاد,دوزخ اعتیاد,قصه ی ناتمام اعتیاد

اسم من Alfred است و یک معتاد در حال بهبودی هستم از ایالت ساحلی پنسیلوانیا واقع در کشور آمریکا ، ماجرای زندگی من بسیار آموزنده است و تصمیم گرفتم آن را با شما دوستان بهبودی در مجله ی الکترونیکی صدای بهبودی معتادان گمنام در میان بگذارم .

ماجرای اعتیاد من از دوران نوجوانی بواسطه مصرف الکل برای خوشگذرانی آغاز شد و بعد از مدت کوتاهی با مواد مخدر آشنا شدم و حدود 11 سال درگیر اعتیاد فعال بودم .

در آخرین سالهای مصرفم ، از زندگی بیزار شده بودم و آرزوی مرگ خودم را داشتم ، اما لطف پروردگار مهربان شامل حال من شد و مرا در مسیر بهبودی قرار داد .

بعد از گرفتن پیام معتادان گمنام ؛ و حضور در جلسات بهبودی NA ، برنامه را به جدیت دنبال کردم ، چون متوجه شده بودم که تنها راه رهایی از اعتیاد ، رعایت اصول برنامه دوازده قدمی معتادان گمنام است ، و این برای من خیلی با ارزش بود .

سالهای زیادی در زمان اعتیاد فعال ، تلاش کرده بودم تا از دوزخ اعتیاد رها شوم ، اما موفق نشده بودم ، اکنون با رعایت اصول ساده ی برنامه ، بر این مشکل غلبه کرده بودم و مسیر درست را رو به جلو در حال حرکت بودم .

سالهای پاکی همچنان می گذشت ، یکسال پاکی ، دو سال پاکی ، سه سال پاکی تا مقطع 7 سال ، که اتفاقی تلخی برای من افتاد .

شغل من مربی و آموزش موج سواری در سواحل ایالت پنسیلوانیا است ، یک روز که در حال موج سواری بودم ، یک کوسه به من حمله کرد و در این حادثه یک پای خودم را از دست دادم .

مدت 3 ماه در یکی از بیمارستانهای ایالت مان بستری بودم ، سپس مرخص شدم . طی این مدت بسیاری از دوستان بهبودی هر هفته به ملاقات من می آمدند ، کسی که بیشتر از همه نگران حال من بود ، همسرم بود ، او هر روز به من سر می زد .

طی مدتی که در بیمارستان بودم ، شبانه روز به این موضوع فکر می کردم ، که بعد از ترخیص از بیمارستان چه اتفاقی برای من خواهد افتاد؟ چگونه کار خواهم کرد؟ چگونه می توانم از پس مخارج زندگی ام بر بیایم؟ بهبودی ادامه دارد,ماجرای اعتیاد,تنها راه رهایی از اعتیاد,دوزخ اعتیاد,قصه ی ناتمام اعتیاد

چگونه با معلولیت ام در جلسات بهبودی شرکت کنم؟ و هزاران قصه ی ناتمام که در ذهنم چرخ چرخ می زد ، نمی گذاشت تا حتی برای چند ساعت ، آرامش داشته باشم .

وقتی از بیمارستان مرخص می شدم ، پزشکان گفتند : بعد از چند ماه برای گذاشتن پای مصنوعی دوباره مراجعه کنم ، همراه همسرم به خانه برگشتم ، تا چند روز احساس خوبی نداشتم و انگار در زندان محبوس شده بودم .

بعد از چند روز راهنمایم به همراه چند نفر از دوستان بهبودی به دیدن من آمدند و سپس مرا همراه خود به جلسه بردند ، در ابتدا برایم خیلی سخت بود تا به جلسه بروم ، اما بعد از مدتی که به جلسه رفتم ، روحیه ام بهتر شد.

لطف دوستان بهبودی نسبت به من پایانی نداشت ، هر روز یکی از دوستان به نوبت مرا به جلسه می برد و دوباره به منزل بر می گرداند ،با پولی که از بیمه دریافت می کنم همچنان از نظر مالی نیز به لطف خداوند مشکلی ندارم .

بعد از چند ماه به بیمارستان رفتم و پای مصنوعی برای من گذاشتند ، خیلی روحیه ام بهتر شد و تصمیم گرفتم با کمک برنامه ، با قدرت به زندگی و بهبودی ام مانند گذشته ادامه بدهم .

اکنون که این نامه را می خوانید ، 10 سال از ماجرای معلولیت من می گذرد و در مقطع پاکی 17 سال هستم ، طی این مدت به کمک برنامه ، زندگی به روال برنامه را ادامه داده ام و بهبودی ادامه دارد .

بهبودی ادامه دارد,ماجرای اعتیاد,تنها راه رهایی از اعتیاد,دوزخ اعتیاد,قصه ی ناتمام اعتیاد

نویسنده : (Alfred-N)

بهبودی ادامه دارد,ماجرای اعتیاد,تنها راه رهایی از اعتیاد,دوزخ اعتیاد,قصه ی ناتمام اعتیاد

منبع : مجله الکترونیکی صدای بهبودی معتادان گمنام

 

Visits: 54

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد!