بهبودى به معنى جا خالى دادن نيست

 بهبودى به معنى جا خالى دادن نيست, پاداش بهبودی, جسم معتاد, وحشت مصرف, مرگ دوران مصرف,

بعضى اوقات اگر انرژى خود را تخليه نكنيم دچار اضطراب و نگرانى مى شويم. باعث تعجب مى شود وقتى كه مى فهميم اضطراب از همان منبعى سرچشمه مى گيرد كه از اشتياق سرچشمه مى گيرد. اين انرژى اگر در مسير درست قرار گيرد، بسيار مفيد و در غير اين صورت بسيار مخرب است. همان نيرويى كه مى تواند باعث رفتارهاى مخرب ما شود، نيز مى تواند سبب هيجان، خلاقيت و همت بلند ما شود، و ما را به سمت ماجراجويى يا آشفتگى بكشاند. مانند خيلى مسائل ديگر كه در مورد خود كشف كرده ايم، اين نيز مى تواند هم يك نقص باشد و هم يك حُسن. بستگى دارد كه ما از آن چگونه استفاده كنيم.

يكى از اعضاء مى گفت كه:”زمانى خود را غرق در ترسى خودمحورانه يافتم، ريسك هایى  مى كردم كه مى توانست باعث از دست دادنِ همه چيز شود، لبهء پرتگاه مى زيستم ولى هنوز پاك بودم و چيزى به غير از وحشتِ مصرف را احساس مى كردم. من خلاء درونى خود را توسط قمار، خريد، يا هر چيزِ ديگرى كه به من احساس قدرت مى داد، پُر مى كردم، درحالي كه عاجز بودم. حال كه مى توانم خود را واضح تر ببينم، درك مى كنم كه بايد در درمان بيمارى خود جدى تر باشم و ذات مرگ آور آن را به خاطر داشته باشم.”

بعضى اوقات ممكن است احساس كنيم كه دو دستى به بهبودى چسبيده ايم. زمان هایى وجود دارد كه ما به سختى و با تخريب بسيار از روى نقص هاى خود عمل مى كنيم تا وسوسه اى را از سر بگذرانيم. زمان هاى ديگر ترسِ از بيمارى ما را به سمت دست و پا بستگى كامل، اجتناب از هر نوع تغيير، يا ترس از هر چيزِ تازه اى به پيش مى راند، براى اينكه فكر كنيم هر چيزى كه ما را از روال عادى و روزمره جدا سازد، مى تواند براى مان خطرناك باشد. اما بهبودى به معنى جا خالى دادن نيست: وقتى كه مى دانيم كه زندگى ما تحت مراقبت نيرويى مهربان و بزرگ تر از خودمان است، قادر خواهيم بود كه رها كنيم. بعضى از ما اين حالت را به طور واضح و مشهود اجرا مى كنيم، و به پرش با چتر و يا بانجى(پرش از ارتفاع بلند با طناب) روى مى آوريم تا ايمان خود را به وضوح ثابت كنيم. اما براى اكثرمان، رها كردن به اين صورت نمايشى و مهيج نيست. ما زندگى را در قالبِ يك ماجرا تجربه مى كنيم و تمايل به بكار بستن اين اصل را در شرايط مختلف زندگى پيدا مى كنيم.

ما با كلمه “بايد” رابطهء بدى داريم. ما قسمت بزرگى از زندگى خود را صرف جنگيدن بر عليه انتظارات ديگران از خود كرديم، اما وقتى پاك شديم، دريافتيم كه فهرستِ بلندى از كارهاى كه “بايد” انجام دهيم را در دست داريم. ممكن است اين قدر براى خود” بايد “ساخته باشيم كه علي رغم بهترين کوششِ خود، باز هم احساس بدى داشته باشيم. توقع از خودمان مى تواند به حدى باشد كه ما را زمين گير كند. يك قسمت از كارى كه براى شكل دادن رفتارها وعادات جديد مى توانيم انجام دهيم، اين است كه به جاى استفاده از “بايد” دلايل بهترى براى اقدام و عمل در زندگى پيدا كنيم. رفتارى كه پاداش خود را به همراه داشته باشد، خيلى بهتر و راحت تر جزئى از زندگى ما مى شود، تا اقدام به كارى با اين تصور كه مجبور به انجامش هستيم. البته لازم است تا ما براى دست يابى به پاداشِ رفتارهايمان، پشتكار داشته باشيم. اين پاداش چه آرامشى باشد كه در حينِ تمرين رفتار جديد تجربه مى كنيم، چه سپاسگزارى باشد كه جهتِ پيشرفت در مهارت هاى جديد احساس مى كنيم، به هر حال باعث خوشنودى مان مى شود، زيرا توانسته ايم نسبت به خود متعهد باشيم.

 برخى از ما مراقبت از خود را، جزئى از فرآيند جبران خسارت مى دانند. ما با عدم سؤاستفاده از خود شروع مى كنيم، و به آهستگى ياد مى گيريم تا با جسم، فكر و روح خود با احترام و عزت رفتار كنيم. وقتى كه براى خود و سلامتى مان همانند يك دوستِ محترم اهميت قائل شويم، احساساتمان نسبت به آنچه كه هستيم و آنچه كه مى توانيم باشيم، تغيير مى كند. ما از “بايد” و “بايست” و “مجبورم” دست بر مى داريم، و در مى يابيم كه اهميت قائل شدن براى خود، يك كارِ سخت و طاقت فرسا نيست بلكه يك امتياز و مزيت است. اگر با خود به مهربانى رفتار كنيم، ياد مى گيريم تا براى خود ارزش قائل شويم. ورزش منظم راهى است براى تمرينِ احترام بهِ نفس نويافتهء ما، تا رابطه متفاوتى با جسم خود داشته باشيم. ما مى توانيم از آشفتگىِ عاطفى خود در مورد اين كه چه شكلى هستيم يا بايد چه شكلى باشيم، رها شويم و خود را همانگونه كه هستيم، دوست داشته باشيم. ما قادر خواهيم بود كه با وقار باشيم، و با ديگران با احترام رفتار كنيم. ما ديگر مى توانيم احساسِ وحدت وجود كنيم، يعنى: از اين ايدهء كه ” جسم من” از ” روح من” و ” خودِ من” مجزا است، دست بر داريم.

 زمان زيادى لازم است تا ما از اين باور كه قوانين و مقررات عادى زندگى در مورد ما صدق نمى كنند، دست بر داريم، از قوانين محدوديت سرعت در رانندگى گرفته تا قوانين فيزيك. آشنا بودن با مرگ براى مدت طولانى در دوران مصرف، باعث شده تا بعضى از ما فكر كنيم در برابر آن مصون هستيم. اگر چه ما خوب مى دانيم كه آن احساس قوىِ حق به جانب بودن ما كه توانايى حفظ عادات را به ما مى داد، به راحتى از بين نمى رود. خيلى از ما با اين احساس درگير هستيم كه : پاك بودنِ ما آن قدر موفقيت و پيروزىِ بزرگى است كه جهان بايد آن را جشن بگيرد و هر چه ما مى خواهيم به ما بدهد.

پاك زيستن فصل چهارم جسم ما

بهبودى به معنى جا خالى دادن نيست, پاداش بهبودی, جسم معتاد, وحشت مصرف, مرگ دوران مصرف,

بهبودى به معنى جا خالى دادن نيست, پاداش بهبودی, جسم معتاد, وحشت مصرف, مرگ دوران مصرف,

وبسایت رسمی انجمن معتادان گمنام ایران: https://na-iran.org

نرم افزار آدرس جلسات: https://meeting.na-iran.org

تالار گفتگوی معتادان گمنام: https://forum.na-iran.org

آموزش ثبت نام در تالار گفتگو: https://na-iran.org/?p=354704

دفترچه تلفن خطوط نواحی: https://phone.na-iran.org

اپلیکیشن آدرس جلسات: https://na-iran.org/?p=354277

بهبودى به معنى جا خالى دادن نيست, پاداش بهبودی, جسم معتاد, وحشت مصرف, مرگ دوران مصرف,

بهبودى به معنى جا خالى دادن نيست, پاداش بهبودی, جسم معتاد, وحشت مصرف, مرگ دوران مصرف,

بهبودى به معنى جا خالى دادن نيست, پاداش بهبودی, جسم معتاد, وحشت مصرف, مرگ دوران مصرف,

Visits: 3

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد!