با واقعیت های زندگی روبرو شو

با واقعیت های زندگی روبرو شو,خدمت گرفتن در NA,ابتدای جاده ی بهبودی,سال اول پاکی و بهبودی,تعادل بهبودی

سلام اسم لوئیس و یک معتاد در حال بهبودی هستم ، مدت 16 سال در برنامه معتادان گمنام حضور مرتب داشته ام ، یکی از دلایل اصلی حضور مرتب من در برنامه ، بواسطه خدمت گرفتن در NA از همان سالهای اولیه پاکی و بهبودی ام بوده است .

از همان ابتدای راه در جاده ی بهبودی ، راهنمایی انتخاب کردم که خدماتی بود و خدمت های مختلفی را در معتادان گمنام انجام داده بود و یا در حال انجام شان بود ، من هم بوسیله راهنمایم با خدمات آشنا شدم و تا یک سال قبل در این فرآیند از بهبودی حضور داشتم . با واقعیت های زندگی روبرو شو,خدمت گرفتن در NA,ابتدای جاده ی بهبودی,سال اول پاکی و بهبودی,تعادل بهبودی

خدمات مختلفی را در معتادان گمنام طی این سالها تجربه نموده ام ، از خدمات داخل گروه الی خدمات ساختاری ناحیه و منطقه ی خدماتی مان ، در چهار سال آخر خدماتم ، بواسطه اینکه خدمت منطقه ای داشتم ، تمام تمرکز زندگی ام را روی خدماتم گذاشته بودم و ناخودآگاه از تعادل بهبودی خارج شده بودم ، لذا ، کار و زندگی و خانواده ام در اولویت کمتری برایم قرار داشتند .

کم کم نسبت به کارم ، کم تعهد شدم و به همین دلیل ، یک کار خوب را که سالیان طولانی منبع کسب درآمد من بود از دست دادم ، درون خانواده ام هم ، بعلت بها ندادن به خواسته هایشان دچار مشکلات زیادی شدم ، بطور مثال وقتی برای تفریح و سرویس دادن به خانواده نمی گذاشتم و از لحاظ تامین مخارج زندگی کم کم با مشکل روبرو شده بودم .

طی این مدت با راهنمایم در مورد مشکلات پیش آمده در زندگی ام ، مشارکت می کردم و او گفت : وقتی خدمت ات تمام شد ، فعلا هیچ خدمتی نگیر و کمی به زندگی ات سر و سامان بده و سعی کن تعادل را در زندگی روزمره ات برقرار کنی !

راست اش را بخواهید ، در درونم به او می گفتم : چرا خودت خدمات را رها نمی کنی ؟ من عاشق خدمت هستم و با خدمات تا این مقطع از پاکی جلو آمده ام ! مگر می شود خدمات را کنار گذاشت؟ با واقعیت های زندگی روبرو شو,خدمت گرفتن در NA,ابتدای جاده ی بهبودی,سال اول پاکی و بهبودی,تعادل بهبودی

این افکار مدام در پس ذهنم ، مرا درگیر خودش کرده بود ، تا اینکه مجبور شدم ، موضوع عدم تمایلم برای کنار گذاشتن خدمات در معتادان گمنام را با راهنمایم مطرح کنم .

او به من گفت : یک تراز از خودت بنویس و تراز را برایم بخوان ، بعد از تراز گرفتن و در میان گذاشتن آن با راهنمایم ، متوجه شدم که بیماری اعتیادم تعادل زندگی ام را بهم ریخته است و مرا مجبور کرده بواسطه خدمات، از سایر بخش های بهبودی که می بایست در زندگی رعایت کنم غافل بمانم ، راهنمایم به من گفت : با واقعیت های زندگی روبرو شو !

زندگی فقط خدمات نیست و خدمات بخشی از بهبودی و ابزاری است برای پیشرفت ما ، اما خدمات بیش از اندازه ، می تواند ما را دچار مشکل نماید .

او گفت برای خدمات در معتادان گمنام ، همیشه فرصت هست ، من هم بعد از آخرین خدمتی که داشتم ، دیگر خدمت جدید نگرفتم و اکنون به توصیه راهنمایم مدت یک سال است که به خانواده ام سرویس می دهم و شغل قبلی ام را دوباره آغاز نموده ام و به لطف خداوند درآمد نسبتا خوبی دارم .

به طور مرتب در جلسات شرکت می کنم و موفق شده ام تعادل خوبی در زندگی و مسیر بهبودی برقرار کنم ، سعی کرده ام خواسته های خانواده ام را تا حد توان ام ، برآورده کنم و به همین دلیل آرامش خوبی در خانواده ام برقرار شده است ، این تجربه را برای شما دوستان بهبودی نوشتم ، شاید برایتان مفید واقع شود .

در آخر سپاسگزار خدمتگزاران معتادان گمنام هستم ، که با دنیایی از ایثار و از خودگذشتگی عشق بلاعوض را ، در معتادان گمنام بوجود می آورند .

با واقعیت های زندگی روبرو شو,خدمت گرفتن در NA,ابتدای جاده ی بهبودی,سال اول پاکی و بهبودی,تعادل بهبودی

نویسنده : (لوئیس – اف)

با واقعیت های زندگی روبرو شو,خدمت گرفتن در NA,ابتدای جاده ی بهبودی,سال اول پاکی و بهبودی,تعادل بهبودی

منبع : صدای بهبودی معتادان گمنام

 

 

Visits: 103

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد!