اعتیاد و معتاد,داروهای اعتیاد آور,علائم ظاهری مصرف کننده,اسارت مواد مخدر,اعتیاد و معتاد بودن

اعتیاد و معتاد

من 28 سال سن دارم و در یک خانواده متوسط به دنیا آمدم ، از زمانی که کوچک بودم بیماری اعتیادم شعله ور بود و فکر می کردم من با تمام مردم تفاوت دارم و کسی مرا درک نمی کند .

وقتی به مدرسه می رفتم با این که به چیزی نیاز نداشتم شروع به دزدی کردم ، اسباب بازی دوستانم را از مدرسه می دزدیدم و با خودم به منزل می آوردم ، در مدرسه احساس خجالت و ترس وحشتناکی داشتم و شروع به سیگارکشیدن کردم .

حس حقارت و خود کم بینی داشتم و از مدرسه فرار می کردم و همیشه شخصیت غیره واقعی خودم را نشان می دادم و دیگران را به چشم مجرم یا خلافکار نگاه می کردم .

زمانیکه از دبستان به مدرسه راهنمایی منتقل شدم ، بخاطر اینکه خودم را یک انسان ضعیف نشان ندهم، شروع به مصرف مواد مخدر کردم ، انواع مواد مخدر و داروهای اعتیاد آور و الکل را مصرف کردم .

و از آنجا همه چیز استارت خورد و اجبار به مصرف شروع شد ، همه چیزهای زندگی ام را فروختم ، حتی هدیه های که برای من با ارزش بودن، ماشینم را فروختم و همه را برای اجبار به مصرف ام دادم تمام پول و دار و ندارم را دادم .

ولی با تمام این های که گفتم ، هنوز علائم ظاهری یک مصرف کننده را نداشتم و خانواده ام از اعتیاد و معتاد بودنم چیزی نمی دانستند.

با یک جنس مخالف دوست بودم ، ولی همه چیز من شده بود مصرف مواد مخدر، با اینکه تمام دار و ندارم و دوست دخترم را از دست داده بودم، می گفتم من معتاد نیستم ، مشکلی نیست هر وقت بخوام یا دوست داشته باشم ، می توانم قطع مصرف کنم ، ولی در واقع این طور نبود ،دوست داشتم و بارها قطع مصرف می کردم، نمی شد و یا نمی توانستم و علی رغم میل باطنی ام دوباره مصرف می کردم . اعتیاد و معتاد,داروهای اعتیاد آور,علائم ظاهری مصرف کننده,اسارت مواد مخدر,اعتیاد و معتاد بودن

دزدی می کردم و کارتون خواب خیابان ها بودم ، تا به عجز و ته خط رسیدم، دعا کردم و از خداوند درخواست کمک کردم ،برای قطع مصرف، پس از سم زدایی با یأس و انزوای كامل وارد انجمن معتادان گمنام شدم .

باعشق بدون مرز و عشق بلاعوض اعضای انجمن معتادان گمنام مواجه شدم و دیدم مثل من و داستان من زیاد هستند ،فهمیدم با عشقی که دیگران به من نثار می کنند و مرا فقط بخاطر خودم و بقایی خودم دوست دارند نه چیزی دیگری ،ترس هایم ریخت و با بیماری خودم آشنا شدم و فهمیدم امروز دیگر ضروری نیست مواد مصرف کنم ، زنده شدن و تولد دوباره ام، بازگشت دوباره من به آغوش خانواده م و خوشحالی من و عشق و امید و آزادی من از اسارت مواد مخدر و اعتیاد فعال من ، فقط از طریق انجمن معتادان گمنام ممکن است و یاد گرفتم همینطور که به من خدمت کردن، باید من هم خدمت کنم و خدمتگذار باشم .

من قبلا خدمت برایم غیر ممکن بود و در مقابل انجام کاری ، حتما باید چیزی می گرفتم، من 10 سال مصرف کننده مواد مخدر بودم، الان 1 سال است که پاک هستم ،راهنما دارم قدم 9 را کار می کنم و در این مسیر بهبودی ، من هم دارم به 2 نفر دیگر کمک می کنم و در گروه (معا نستطیع) نماینده گروه هستم ، خدا را شاکرم که امروز مواد مصرف نمی کنم و از خدا می خواهم هر کسی که از اعتیاد رنج می برد، خداوند به او کمک کند و در اسرع وقت به جمع ما ملحق شود . (حسین از کشور جمهوری مصر) .

اعتیاد و معتاد,داروهای اعتیاد آور,علائم ظاهری مصرف کننده,اسارت مواد مخدر,اعتیاد و معتاد بودن

منبع : معتادان گمنام کشور مصر

متن عربی :

*انا اسمي حسين محمود من جمهوريه مصر العربيه*

*28 عام*

*أنشئت في اسره فوق المتوسطه عندي اخت بنت وولدين اصغر منها*

*من وانا طفل صغير كنت شايف كل الناس مختلفين عني وان محدش فاهمني*

*ومن هنا بدأ السلوك الادماني يظهر عليا*

*كنت أسرق وانا مش محتاج واجيب لعب الاطفال لاصحابي في المدرسه*

*وكنت أدخن السجاير*

*كان عندي كسوف رهيب ولا اعرف العب مع البنات في المدرسه مثل زمايلي في المدرسه*

*كنت احب الهروب من المدرسه و عندي مخاوف ودائما كنت احس اني قليل وعايز أظهر بشخصيه شخص تاني*

*كنت أنظر إلى الاولاد المجرمين واتمنا اكون منهم علشان ماكونش ضعيف*

*ومن ثم ذهبت إلى الثانويه ومن هنا ظهر الادمان عليا في المخدرات* اعتیاد و معتاد,داروهای اعتیاد آور,علائم ظاهری مصرف کننده,اسارت مواد مخدر,اعتیاد و معتاد بودن

*بدأت بمخدر البانجو ثم الحاشيش ثم البرشام والادويه والخمور ثم مخدر الهيروين ومن هنا كانت بدايه الرحله مع الادمان*

*بعت كل شئ كان غالي عندي واي شئ جالي هديه في يوم*

*بعت سبارتي*

*واعدت فتره اتعاطي الهيروين ولم يكون يظهر عليا أمام اهلي*

*وفجاه أصبح المخدر اهم شيء في حياتي*

*خسرت حبيبه عمري واهلي ومالي وكل شي*

*وكان دائما اقول انا وقت ماحب ابطل هبطل ولكن الحقيقي كان غير ذلك*

*سرقت من الشوارع ونمت في الشوارع وفعلت كل حاجه ،و دائما أقول انا مش مدمن*

*لحد ما دعيت ربنا يقف جنبي لأن كنت جربت كل الطرق للتبطيل من شيوخ لهجره لعلاقات ولا اي شي كان له نتيجه وأبطل ايام وارجع تاني وماعرفش ايه كان يخليني اتعاطي رغم اني مش عايز* اعتیاد و معتاد,داروهای اعتیاد آور,علائم ظاهری مصرف کننده,اسارت مواد مخدر,اعتیاد و معتاد بودن

*دخلت وسط زماله المدمنين المجهولين وانا كان عندي كميه ياس وإحباط رهيبه*

*لكن دخلت غرفة الاجتماعات ولاقيت الحب الغير مشروط*

*لاقيت أشخاص شبهي وعملوا نفس اللي عملتوا ويمكن اكتر*

*انا حبيت نفسي من حبهم ليا*

*مابقتش اخاف بقيت متصالح مع نفسي*

*انا مش مضطر انهارده اشرب مخدرات حياتي رجعت لي من جديد من خلال زماله المدمنين المجهولين*

وحياه اهلي وفرحتهم بيا وحبهم ليا والأمل اللي شايفينوا فيا .

انا أصبحت حر من خلال زماله المدمنين المجهولين.

وتعلمت الخدمه وده كان شئ مستحيل لاني عمري ماكنت اعرف اساعد أو اخدم شخص بدون مقابل.

الحمدلله انا انهارده لم اتعاطي المخدرات ولا اي مواد مغيره للمزاج لمده عام.

ربنا يساعد كل شخص يعاني من الادمان ويوصلوا لنا بالسلامه ويثبتنا جميعا .

انا اتعاطيت مخدرات من 10سنين ،مدة تعافيا سنه1 ،عندي موجه وخطوه 9 ،انا أوجه 2 اشخاص ،اخدم مندوب مجموعه معا نستطيع .