اعتیاد فریاد بی صدا

اعتیاد فریاد بی صدا,اعتیاد و معتاد بودن,اعمال معتادگونه,دوران سیاه اعتیاد,انکار اعتیاد

در تمام طول 19 سال مصرف مداوم مواد مخدر و اعتیاد فعالم ، معتاد بودنم را از دیگران پنهان می کردم ، چرا که باوری نسبت به بیماری اعتیاد و معتاد بودنم نداشتم ، غافل از این بودم که اعتیاد فریاد بی صدا است ، چهره تخریب شده من ، اعمال و رفتار من ، گفتار و کردار من ، همگی اعتیادم را بی صدا فریاد می کردند .

خسارت های فراوانی که در طول این مدت به خودم ، خانواده و اجتماع پیرامونم زده بودم ، آنقدر زیاد بود که در قدم هشتم ، هر چه می نوشتم ، گویا تمامی نداشتد .

بزرگترین خسارت هایی که زده بودم ، نسبت به پدر و مادرم بود که ، همیشه بواسطه اعمال معتادگونه من ، نزد دیگران سر افکنده می شدند و این شرمساری آنها نزد دیگران ، فقط و فقط بواسطه لذت طلبی من از مصرف مواد مخدر بود و بس .

دوران سیاه اعتیاد فعال من از روزها و هفته های اول مصرفم آغاز شد و هر روز که می گذشت ، پررنگ تر می شد ، هر چه می گذشت ، مقدار مصرف  و به تدریج نوع مواد مصرفی من تغییر کرده و  بیشتر می شد ، زیان های مالی که به خودم و خانواده ام زدم آنقدر زیاد بود که با ده ها سال کار کردن و تلاش ، شاید می شد بخش کوچکی از آنها را جبران کرد.

وقتی در قدم نهم برای جبران خسارت از پدر و مادرم آماده شده بودم ، بعد از مشورت با راهنمایم ، با ترس فراوان نزدشان رفتم ، و ماجرای قدم نهم و جبران خسارت را برایشان بازگو کردم ، چه لحظه ی باشکوهی بود ، وقتی پدر و مادرم اشک ریختند و گفتند ، همین که امروز مواد مصرف نکرده و پاک هستم برایشان کافیست !

آنها برای اعضای معتادان گمنام ، دعا کردند و این دعا برای من بسیار نیرو بخش و زیبا بود ، باور آنها نسبت به من بسیار زیاد شده بود ، تغییراتی که در مدت 5 سال پاکی ام در معتادان گمنام کرده بودم ، برای آنها مانند یک معجزه به نظر می رسید.

عشقی که بواسطه معتادان گمنام دریافت کرده بودم ، نسبت به آنها ابراز می کردم و برای آنها این عشق بسیار شیرین بود ، گویا آنها فرزند جدیدی به دنیا آورده بودند ، که به آن فرزند عشق می ورزیدند. اعتیاد فریاد بی صدا,اعتیاد و معتاد بودن,اعمال معتادگونه,دوران سیاه اعتیاد,انکار اعتیاد

یادم هست در زمان اعتیاد فعالم ، بارها و بارها ، چند روز یک بار هم به خانه نزد پدر و مادرم نمی رفتم و آنها نیز سراغی از من نمی گرفتند ، اما اکنون چه اتفاقی افتاده بود که اگر یک ساعت دیر نزدشان می رفتم ، نگران من می شدند و سراغم را می گرفتند؟

اعتیاد فریاد بی صداست ، شخص درگیر با اعتیاد فعال ، نزد همگان اعتیادش نمایان است ، اما تصور می کند ، که هیچ کسی خبر ندارد و اعتیادش را انکار می کند ، تسلیم بخش اول بهبودی است ، وقتی قبول کردم که یک معتاد هستم و خودم را بعنوان یک معتاد در جلسات معرفی کردم ، یعنی تسلیم اصول برنامه شده ام و در مسیر بهبودی قرار گرفته ام .

مرور و اجرای قدم های دوازده گانه معتادان گمنام ، جاده بهبودی را برای ما هموارتر می سازد و راحت تر می توانیم این مسیر را طی کنیم ، راهنماهای ما در این مسیر ، نقش بسیار مهمی دارند ، چرا که بدون آنها ، طی کردن این مسیر بسیار دشوار است .

خداوند را بخاطر لطفی که نسبت به من داشته است سپاسگزارم و برای معتادان در حال عذاب دعا می کنم تا به حلقه معتادان گمنام بپیوندند .

اعتیاد فریاد بی صدا,اعتیاد و معتاد بودن,اعمال معتادگونه,دوران سیاه اعتیاد,انکار اعتیاد

نویسنده : (ریموند . د)

اعتیاد فریاد بی صدا,اعتیاد و معتاد بودن,اعمال معتادگونه,دوران سیاه اعتیاد,انکار اعتیاد

منبع : مجله الکترونیک صدای بهبودی معتادان گمنام

 

 

Visits: 77

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد!