ارزش های ماندگار,معتاد حرفه ای,مشکل مواد مخدر,قبول خدمت,معجزه های انجمن

ارزش های ماندگار

ارزش های ماندگار,معتاد حرفه ای,مشکل مواد مخدر,قبول خدمت,معجزه های انجمن

با سلام خدمت همه ی دوستان بهبودی، اسم من امیر و یک معتاد هستم خدا را شکر می کنم. سپاس گزار نیروی  برتری هستم که به من کمک کرد تا در این راه قدم بگذارم و برای اولین بار طعم واقعی زندگی کردن را تجربه کنم .من هم مثل همه ی شما اعتیاد به مواد مخدر زندگی ام را آشفته و نابسامان کرده بود. در یک خانواده ی فرهنگی و به اصطلاح تحصیل کرده به دنیا آمدم. پدر و مادرم کارمند بودند و غالباً در طول روز من تنها بودم و از توجه و مراقبت آنها دور بودم. سر کار می رفتند و همراه یکی دوتا از پسر خاله هایم که آنها هم شرایطی مثل من داشتند به دست اقوام می سپردند و در پایان روز مرا به خانه می بردند. دوران کودکی را با همه ی مشکلات و کمبودها سپری کردم و پا به مدرسه گذاشتم والدینم فشارمی آوردند که باید فقط درس بخوانی و به راه دیگری به غیر از درس خواندن اصلا فکر نمی کردند.

وسایل رفاهی را برای درس خواندن کافی می دانستند. به خاطر احساسات بدی که داشتم و به خاطر مسائلی که آن روزها در خانه با آنها دست به گریبان بودم در مدرسه به فردی کم رو حساس و بدون اعتماد به نفس تبدیل شده و همیشه با ترس زندگی میکردم، ترس از معلم ،هم کلاسی،مسیر مدرسه و …..

در دوران دبیرستان رشته ای را که اصلاً به آن علاقه نداشتم صرفاً به خاطر اصرار والدینم انتخاب کردم ترس از درس خواندن و مدرسه باعث شد که من اوقات بیکاری ام را با دوستانی که ترک تحصیل کرده بودند صرف کنم. در این معاشرت ها و به واسطه ی خالی بودن منزل به تدریج با سیگار و الکل آشنا شدم و زمانی به خود آمدم که در سال دوم دبیرستان به یک معتاد حرفه ای تبدیل شده بودم. ناگفته نماند که پدرم هم در آن زمان به صورت پنهانی مصرف می کرد و به خاطر آزادی خاصی که پدرم به من داده بود کم کم هم بازی شدیم و دور از چشمان مادرم با هم مصرف می کردیم خلاصه به هر بدبختی که بود دیپلم را گرفتم و در کنکور شرکت کرده و باز هم در رشته ای که اصلا به آن علاقه نداشتم در دانشگاه پذیرفته شدم خیال می کردم که اگر به دانشگاه بروم افکارم عوض شده و با دوستی و ارتباط با افراد جدید می توانم از پس مواد مخدر بر آیم. به هر قیمتی که بود قبل از ورود به دانشگاه به کمک دارو قطع مصرف کردم ولی یک ماهی از ورودم به دانشگاه نگذشته بود که دوباره مصرف را شروع کردم. در طول دوران دانشجویی، افکار معتادگونه ی من ، مرا به سمت افرادی که به مصرف مواد مخدر علاقه نشان می دادند. سوق می داد. و به واسطه ی آزادی های زیادی که در آن زمان داشتم مصرفم چند برابر شد. با مواد مخدر مختلفی آشنا شدم. شب های امتحان برای این که تا صبح بتوانم بیدار بمانم بیشتر مصرف می کردم، اوایل جواب می داد ولی بعدا دیگر نه! می خواستم به وسیله ی مواد درس هایم را پاس کنم ولی نمی شد. موقعی به خود آمدم که تمام هم کلاسی هایم درس شان تمام شده بود و من هنوز چند ترم دیگر باید تقلا می کردم به خاطر مشروطی های متوالی چندین بار کارم به اخراج شدن از دانشگاه کشید. دیگر واقعا زندگی ام ا آشفته غیر قابل اداره شده بود و فقط به فکر مصرف و تهیه ی مواد بودم. تمام کردن دانشگاه برایم غیر ممکن و بسیار سخت شده بود. 

قامت های خمیده زیربار اعتیاد

ارزش های ماندگار,معتاد حرفه ای,مشکل مواد مخدر,قبول خدمت,معجزه های انجمن

ناگفته نماند که در این دوران بیماری من و پدرم به برادر کوچکم نیز سرایت کرده و او هم معتاد شده بود. حالا دیگر سه تایی در منزل مصرف می کردیم و دیگر از دست مادر و خواهرم نیز هیچ کاری ساخته نبود. به خاطر مصرف مواد بارها به جان هم می افتادیم و همیشه خانه ی ما آبستن حوادث وحشتناک و خطرناک بود. همه ی کسانی که ما را می شناختند و به نوعی با ما ارتباط داشتند متحیر مانده بودند که چرا در خانواده ای فرهنگی چنین مسائلی باید باشد. دست به هر کاری می زدیم بلکه اوضاع درست شود ولی همیشه خراب تر می شد. برادرم ۹ سال از من کوچکتر بود و اعتیاد او اوضاع را بسیار آشفته تر و ناراحتی ها را صد برابر کرده بود. من حدودا یازده سال تخریب داشتم. از زمانی که فهمیدم مواد مخدر برایم مشکل ساز است بارها دست به ترک مواد زدم. به مراکز درمانی بسیاری سرزدم و راه های بسیاری را امتحان کردم ولی موفق نشدم. در این اواخر آرزوی مرگم را از خدا می کردم. به خاطر نداشتن سلامت عقل دست به کارهایی می زدم که زندگی ام را روز به روز خراب تر می کرد دوست داشتم که قطع مصرف کنم و زندگی ام درست شود ولی صادقانه نمی دانستم از چه راهی و چگونه؟

چراغی در افق

ارزش های ماندگار,معتاد حرفه ای,مشکل مواد مخدر,قبول خدمت,معجزه های انجمن

تا این که حدود ده ماه پیش به اتفاقی برادرم در یک مرکز درمانی ترک مواد پیام انجمن به ما داده شد. اوایل باور این که می توانم در این انجمن راه حل مشکلاتم را بیابم برایم غیر قابل قبول بود. با پاگذاشتن بر روی غرور خود و دست برداشتن از انکارها وارد انجمن معتادان گمنام شدیم، در ابتدا به خاطر نداشتن آگاهی و غرور کاذب درک انجمن و اصول روحانی آن برایم بسیار سخت بود ولی در جلسه ی دوم یا سوم بود که فهمیدم این جایی است که سالها به دنبالش می گشتم و پیدا نمی کردم، با تسلیم شدن، گرفتن راهنما و کارکرد قدم ها و قبول خدمت های مختلف تا امروز پاک مانده ام.

 زندگی ام قشنگ و زیبا شده است. روند ایمان آوری من یا دیدن معجزه های انجمن و پاکی خودم روز به روز بیشتر شده و آرامشی را که سالهای سال در مواد مخدر گوناگون به دنبالش بودم امروز به دست آورده ام. من صرفاً برای قطع مصرف و از سراجبار وارد NA شدم ولی امروز در این انجمن به غیر از هدیه ی پاکی چیزهای قشنگ دیگری را نیز به دست آورده ام امروز من خدایی مهربان و بخشنده دارم که دوستش دارم، در همه حال و همه جا با من است و هر روز، بسیار راحت و ساده با او ارتباط برقرار می کنم. در همین دوره ی پاکی دانشگاهم را نیز تمام کردم یک خبر خوب دیگر برای تان دارم مژده بدهید که پدرم نیز بعد از این که تغییرات ما را دید به انجمن NA آمد و اکنون دو ماه پاکی دارد.

حالا دیگر ما در خانه سه دوست بهبودی هستیم که با کمک هم روز به روز زندگیمان قشنگ تر و زیباتر می شود. آری همان سه نفری که روزگاری بر سر دود با هم کشمکش داشتند. مواد را از دست هم می قاپیدند و هر یک دیگری را به سوی مرگ سوق می داد. اینک درباره ی اصول روحانی برنامه گفتگو می کنند. حالا دیگر مشکلات مان را با یکدیگر به مشارکت می گذاریم و بر روی بهبودی مان کار می کنیم. عطر صداقت فضای خانه را در بر گرفته و شما باید به خانه ی ما بیایید و برق امید و زندگی را در چشمان مادرم .ببینید. مادری که پیوسته، دستش رو به سوی آسمان بلند است و همه ی شما را دعا می کنند. شما و انجمن را که ناجیان ما هستید. دمتان گرم از خدا می خواهم که همیشه توانایی کمک به یک تازه وارد را به ما بدهد. در پایان از این که ما عضو این برنامه هستیم به خود می بالیم و همه ی شما را هم در این جشن و سرور خانوادگی سهیم می کنیم . 

مجله پیام بهبودی بهار 1386 ارزش های ماندگار,معتاد حرفه ای,مشکل مواد مخدر,قبول خدمت,معجزه های انجمن

ارزش های ماندگار,معتاد حرفه ای,مشکل مواد مخدر,قبول خدمت,معجزه های انجمن

Visits: 136

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد!