آنچه اکنون مایه شادمانی من است NA ژاپن

آنچه اکنون مایه شادمانی من است NA ژاپن,دلیل معتاد بودن,تشکیل NA,آدمهای معتاد,مهار مصرف مواد


آنچه اکنون مایه شادمانی من است NA ژاپن

آنچه اکنون مایه شادمانی من است NA ژاپن,دلیل معتاد بودن,تشکیل NA,آدمهای معتاد,مهار مصرف مواد

وقتی NA در ژاپن راه اندازی شد، حتی خود اعضا هم باور نمی کردند در دوران بهبودی، زندگی عادی برای معتادان، مخصوصا زنان، ممکن باشد. همین طور که انجمن به بلوغ رسید، این عضو و دیگران به این درک رسیدند که برای معتاد در حال بهبودی، هیچ الگوی از پیش تعیین شده ای وجود ندارد.»

ده سال طول کشید تا من متوجه بشوم که هم می توانم عضو NA باشم و هم یک زندگی عادی داشته باشم. قبل از این که پاک بشوم، به نظرم می آمد که در ژاپن عملا زنی پیدا نمی شود که معتاد به مواد مخدر باشد. ظاهرأ من کاملا تنها بودم. هیچ کدام از اعضای خانواده من چیزی از اعتیاد نمی دانستند، و هیچ یک از اطرافیان من در این مورد حرفی نمی زدند.

در نظر من زنان عضو NA بسیار استثنایی هستند ، چون وقتی من پاک شدم هیچ زنی در انجمن نبود. به من می گفتند که به دلیل معتاد بودن، باید از بچه دار شدن پرهیز کنم. اعضای انجمن تصور می کردند اگر من بچه دار بشوم، دیگر به جلسه نخواهم آمد. کسی تجربه ای در مورد بچه دار شدن در دوران بهبودی نداشت تا با دیگران در میان بگذارد. حالا میدانم که بهبودی من چیزی موقتی و کوتاه مدت نیست – برنامه ما، برنامه ای است برای تمام عمر، و ممکن است مواقعی پیش بیاید که من نتوانم به جلسه بروم. اما آن وقتها، ما خیال می کردیم اگر احیانا کسی نتواند هر روز به جلسه برود، دوباره به مصرف برخواهد گشت. ما هیچ نمونه یا تجربه ای در این مورد نداشتیم.

در آن سال های اول تشکیل NA، ما به جلسات AA هم می رفتیم، و خیلی از اعضا، از جمله راهنمای من که عضو AA بود، مرتب به من می گفت «تو چه طور جرأت کردی قبل از این که اوضاع و احوالت بهتر شود، ازدواج کنی و بچه دار بشوی؟» آن اعضای اولیه خودشان هم هیچ الگو و سرمشقی نداشتند. پسر من که اکنون چهارده ساله است، اولین فرزند یک زوج فعال در NA ژاپن بودم همه شاهد بزرگ شدن او بودند.

آنچه اکنون مایه شادمانی من است NA ژاپن,دلیل معتاد بودن,تشکیل NA,آدمهای معتاد,مهار مصرف مواد
مردم می گفتند من و شوهرم هر لحظه ممکن است از هم جدا شویم ، اما اکنون از زندگی مشترک ما نوزده سال میگذرد و یک زندگی کاملا عادی داریم.

بیست و دو سال قبل که من به NA پیوستم، انجمن تقریبأ ده نفر عضو داشت. آن نفر از ما که ساکن توکیو بودیم سوار قطار سریع السیر می شدیم و به دیدن و عضو دیگر که در اوزاکا بودند می رفتیم.

هر روز که دور هم جمع می شدیم در در مورد حرف می زدیم که پیام NA را چه طور پخش کنیم. در پنج سال اول، انجمن رشد چندانی نداشت. ما ناچار بودیم دنبال تازه واردها بگردیم. وقتی خبردار میشدیم در فلان نقطه دوردست معتادی در بیمارستان روانی است، می رفتیم آن جا و از پشت میله ها با او حرف میزدیم.

به صورت منظم برای خدمت به بیمارستانها و زندان ها می رفتیم و مدام اطلاع رسانی می کردیم، اما ارتباطی با پزشکها و متخصصان نداشتیم. شوهر من همین طوری وارد یک بیمارستان روانی میشد و سراغ آدمهای معتاد را می گرفت. به هر شهر کوچکی سر می زدیم و با معتادانی که در بازپروری ها یا مؤسسه های مشابه بودند صحبت می کردیم، حتی با معتادانی که اصلا قصد ترک نداشتند.

هر از چند گاهی، ممکن بود یکی از بیمارستان ها دوباره ما را به آن جا دعوت کند. سوار قطار سریع السیر می شدیم که فقط به یک نفر معتاد سر بزنیم. برایمان بسیار مهم بود که به این کار ادامه بدهیم. من به سراغ زنان معتادی که در بیمارستان های روانی بودند می رفتم و مثلا با هم ویزیون میدیدیم. همه کار می کردیم. آنچه ما اعضای NA سخت به آن نیاز داشتیم، عضو جدید بود.

آنچه اکنون مایه شادمانی من است NA ژاپن,دلیل معتاد بودن,تشکیل NA,آدمهای معتاد,مهار مصرف مواد
آنجا که تعدادمان کم بود، من فشار زیادی احساس می کردم تا بتوانم یک تمام عیار NA باشم. آن وقت ها NA تشکیل می شد از پسرهای کم سن وسال – پانزده شانزده ساله – و «یاکوزا»های مسن تر. تازه که وارد NA شده بودم، است مرا با مردهایی ببینند که سرتاسر بدنشان خال کوبی شده بود و سوسمار می پوشیدند، و از بعضی هایشان هم می ترسیدم. برای بعضی از انها طول کشید تا رفتار و سلوک سابق شان را کنار بگذارند، و درک سرکردگی فلان دارودسته خلاف کار، به کلی با راهنما بودن فرق می کند.آنچه اکنون مایه شادمانی من است NA ژاپن یک عضو تمام عیار NA به طور منظم در جلسات حاضر می شود، اما شرکت و بعضی جلسه ها برای زنان گاهی خیلی جرأت می خواهد.

آنچه اکنون مایه شادمانی من است NA ژاپن,دلیل معتاد بودن,تشکیل NA,آدمهای معتاد,مهار مصرف مواد
همچنان که انجمن در ژاپن رشد می کرد، ما تعداد بیشتری از نشریات NA ترجمه کردیم. وقتی توانستیم پیام NA را به زبان خودمان بخوانیم، برنامه برای مان وضوح بیشتری پیدا کرد. من جا خوردم وقتی خواندم که مواد مخدر معضل اصلی ما نیست، بلکه اشکال از طرز فکر وسواسی و رفتار اجباری ماست. وقتی این را خواندم فکر کردم همین است! زندگی من دقیقا همین طور بود. با زنان عضو انجمن سخت تحت تأثیر پیام NA قرار گرفته بودند. آنان می گفتند : حتی قبل از مصرف مواد مخدر آخر خط را تجربه کرده اند.

ترک مصرف در مورد همه، به معنای رویارو شدن هرروزه با دردهای عاطفی است، و زنان معتاد در ژاپن اغلب در معرض خشونت و روابط ظالمانه ای هستند که در آن، علاوه بر دردهای عاطفی و روانی، کتک خوردن نیز جزیی از زندگی است. خیلی از این زنان می گفتند که مواد مخدر برای شان چیز خوبی بوده، البته قبل از این که مهار مصرف مواد را از دست بدهند. این مسئله پیش از انتشار ترجمه های جدید برای من قابل درک نبود. نکته دیگر این بود که کلمه recovery بهبودی برای این زنان چندان خوشایند نبود. در زبان ژاپنی، recovery یعنی «بازگشت به وضع سابق.» اما این نجات یافتگان از ظلم و بدرفتاری نمی خواستند به وضع سابق شان برگردند. می خواستند در دوران بهبودی پیش بروند و رشد کنند.

آدمهایی که همه چیزشان را از دست داده بودند از بازگشت به وضع و حال سابق بیم داشتند. اما هنگامی که خواندن ترجمه های جدید را آغاز کردیم، معلوم شد زنان ژاپنی دارند از تجربه هایی مشابه سایر اعضا در سراسر جهان صحبت می کنند..

اما وقتی مشارکت می کنیم، سرگذشت مان راه را برای دیگران روشن می کند. اگر مشارکت نکنیم، تنها و در تاریکی می مانیم. و بر اثر مشارکت، تجربه ما جزئی از تجربه های دیگران می شود. خیلی از زنان معتاد ژاپن در جلسات در مورد تجربه شان از بدرفتاری جنسی و خشونت خانگی صحبت می کردند. قبل از آن مدام می گفتند در ژاپن از خشونت جنسی خبری نیست. پنهان کردن این مسئله ما را در تنهایی و جهل نگه می داشت. اما در میان گذاشتن این مسائل با دیگران در جلسات، فرهنگ رایج در ژاپن را عوض کرده و. همه این زنان معتاد، زبان به در میان گذاشتن سرگذشت شان باز کردند، و این روزها مردم از خشونت خانگی و بدرفتاری جنسی ، نام مشکلات عینی صحبت می کنند. تا مدتها کسی حرف ما را باور نمی کرد. حتی خود من هم باورم نمی شد.

آنچه اکنون مایه شادمانی من است NA ژاپن,دلیل معتاد بودن,تشکیل NA,آدمهای معتاد,مهار مصرف مواد
به دنیا آمدن پسرم، زندگی من سخت شد چون باید در خانه می ماندم و از او .. مراقبت می کردم. شوهرم مدام گرفتار بود، در نتیجه من هیچ وقت یک عضو  تمام عيار نبودم چون نمی توانستم به صورت منظم به جلسه بروم. در عوض، من در  ده سال اول پاکی، در خانه به تلفن های اعضای NA جواب میدادم.

تمام اعضای NA شماره تلفن خانه ما را میدانستند، بنابراین شماره ما حكم تلفن امداد را پیدا کرده بود. من به طور متعارف هر روز هم از پسرم مراقبت می کردم و هم تلفنهای درخواست آدرس جلسات را جواب میدادم. شیوه های خدمت به برنامه بسیار متنوع است. من نمی توانستم به صورت منظم به جلسه بروم، با این همه پیام برنامه را منتقل می کردم.

آنچه اکنون مایه شادمانی من است NA ژاپن,دلیل معتاد بودن,تشکیل NA,آدمهای معتاد,مهار مصرف مواد
در آن دوران سخت، من راهنمای جدیدی در کالیفرنیا پیدا کردم. در ژاپن تعداد اعضای باتجربه زیاد نبود، بنابراین لازم بود برای یافتن اعضایی که بتوانند دانش برنامه را با ما در میان بگذارند به کشورهای دیگر برویم. راهنمای من زنی حمایت گر و مشوق بود و می گفت «من به تو افتخار میکنم. تو داری تمام تلاشت را می کنی و دلیلی ندارد که احساس گناه بکنی.» در یک آموزشگاه پرستاری با گروهی از مادران آشنا شدم. به صورت نوبتی از همدیگر مراقبت می کردیم و کمک حال یکدیگر بودیم. به این ترتیب اسم خودم را به چند جلسه NA برسانم، اما در عوض متعهد شدم که زمان بیشتری را صرف بچه های آنها بکنم. علاوه بر این، بیشتر ترجیح می دادم در جلسات NA شرکت کنم تا در مراسمی که در مدرسه پسرم تشکیل می شد.

آنچه اکنون مایه شادمانی من است NA ژاپن,دلیل معتاد بودن,تشکیل NA,آدمهای معتاد,مهار مصرف مواد
همیشه به نوعی در کنار انجمن بود و ارتباط کافی برای ارتباط با سایر شد. امروز میدانم که پرداختن به قدمهای دوازده گانه از همه چیز مهم تر است و این که مشغول قدمها باشم، می توانم مسائل زندگی ام را به شکلی که خودم درست باشد اولویت بندی کنم.

آنچه اکنون مایه شادمانی من است NA ژاپن چندی پیش، من در کسب و کارم پول زیادی را از دست دادم. این دوران ان سخت ترین روزهای عمرم بود، و من نمیدانستم چه طور از آن گذر کنم.

چیزی داشتم که مایه قوت قلب من بود و حالا در هم شکسته بود. اعتماد به نفسم داشت از میان می رفت. به دلیل این دشواری ها و از دست دادن اعتماد به نفسم، کار کردن . قدم شش و هفت را آغاز کردم.

به محض این که متوجه نقایص خودم شدم، آن فشار سنگینی که احساس می کردم برداشته شد. شش ماه بعد، داشتم به این فکر می کردم که سرگذشتم را در میان بگذارم و شرح بدهم که اکنون چه چیزی مایه شادمانی من است. آنچه واقعأ مرا شاد می کند این است که درست در بحبوحه این دوران به واقع دشوار، متوجه شدم که عضوی از NA هستم.

من ابزارهایی دارم که در این برنامه یادم داده اند، و میدانم که می توانم برای چیرگی بر دشواری ها از آنها استفاده کنم. نمیدانم اسم این را می شود شادمانی و سعادت گذاشت یا نه، اما به گمانم همین که آدم عضو NA و بهره مند از این ابزارها باشد، شادمانی امکان پذیر می شود.

آنچه اکنون مایه شادمانی من است NA ژاپن,دلیل معتاد بودن,تشکیل NA,آدمهای معتاد,مهار مصرف مواد
این دوران سخت که من خیال می کردم توانایی چیرگی بر آن را نخواهم داشت، واقعا موهبتی بود از نیروی برتر. من احساس می کنم محکم ترین ارتباط من با نیروی برتر، در مواقعی شکل می گیرد که اشتباهی از من سر زده است. اشتباه کردن، باعث فرو ریختن باورهای نادرست در ذهن من میشود.

به این ترتیب نیروی برترم این فرصت را برای من فراهم می کند تا بفهمم واقعا به چه چیزی اعتقاد دارم: وقتی خیال می کنم که میدانم موفقیت در کار یا روابط شخصیام به چه معناست نیروی برترم همیشه فرصتی برایم به وجود می آورد تا تأمل کنم و به محدودیت طرز فکرم پی ببرم.

اشتباه هایی که از من سر می زند در حکم نوعی موهبت عظیم است. حالا میدانم که مقصود از این همه، بی نقص شدن نیست. در اوایل پاکی، من تصور می کردم که بهتر است هیچ اشتباهی نکنم. اما حالا احترام عمیقی قائلم برای کسانی که به رغم بارها لغزش، باز به برنامه برمی گردند و با تمام توان برای پاک ماندن می کوشند.

آنچه اکنون مایه شادمانی من است NA ژاپن,دلیل معتاد بودن,تشکیل NA,آدمهای معتاد,مهار مصرف مواد
در آن سالهای اول، تصور غلطی بین ما در مورد معنای شادمانی و سعادتمند شدن در برنامه رایج بود. ما خیال می کردیم «سعادت مند شدن در برنامه» یعنی این که به نوعی  سرمشق و الگو تبدیل بشویم. چندی پیش داشتم با یکی از اعضا صحبت می کردم که سال هاست به برنامه، به بازپروری ها، و به زندگی زناشویی وارد در خارج می شود. اولین بار که این قضیه را شنیدم، فکر کردم که لابد آن مرد مدام با شکست مواجه می شود ، از طرف دیگر، در سال ها مرتب به جلسه میرفتم و تنها یک مرد را دوست داشتم.

فکر می کردم که نیروی برتر یک عضو مثل من را دوست دارد، نه کسانی مثل آن مرد را. خوشبختانه بر اثر پرداختن به برنامه، این طرز فکر به کلی در من تغییر کرده است. این بود که به آن مرد گفتم «کدام یک از ما واقعا شادمان تر است؟ شاید تو، شاید هم من – نمی شود فهمید. دست کم من نمی توانم در این مورد قضاوتی بکنم.»

آنچه اکنون مایه شادمانی من است NA ژاپن,دلیل معتاد بودن,تشکیل NA,آدمهای معتاد,مهار مصرف مواد
اگر بارها و بارها هم لغزش بکنید باز همیشه می توانید به NA برگردید – برنامه NA این طوری است. NA کسی را بیرون نمی اندازد؛ برعکس، همیشه پذیرای ماست. من جدا نمی توانم به شما بگویم چه کسی زندگی بهتری دارد – من که در این بیست سال سعی کرده ام عضو تمام عیار برنامه باشم، یا آدمهایی که مدام در برنامه در حال وارد و خارج شدن هستند.

قضای روزگار این بود که من بر اثر پیوستن به برنامه پاک بمانم. پاک ماندن من چندان هم حاصل تلاش سخت برای دور ماندن از مواد مخدر نبود، بیشتر ناشی از این ترس بود که من طاقت ندارم و نمونه NA نباشم.

من آن قدرها هم با اعضایی که لغزش می کنند فرق ندارم. من این طور فکر می کنم، احساس راحتی و سبکی بیشتری می کنم. احساس ام بیشتری می کنم نسبت به اعضایی که در تلاش برای پاک ماندن هستند. شدم که نیروی برتر بین آدمها تبعیض قائل نمی شود. آنچه در بهبودی مایه شادمانی من است ، دیدن تغییر در یک دوست معتاد است. این تغییرات اعضا، سخت لذت بخش و شگفتی آور است. حتی اگر بارها و قد چنین تغییری باشم، باز هم دیدنش مرا شادمان می کند.

آنچه اکنون مایه شادمانی من است NA ژاپن,دلیل معتاد بودن,تشکیل NA,آدمهای معتاد,مهار مصرف مواد

منبع : کتاب پایه 

 

Visits: 29

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد!