قدم یازدهم,معتادان,گمنام NA,قدم یازده,قدم 11

قدم یازدهم,معتادان,گمنام NA,قدم یازده,قدم 11


قدم یازدهم انجمن معتادان گمنام NA

قدم یازدهم,معتادان,گمنام NA,قدم یازده,قدم 11

ما از راه دعا و مراقبه خواهان ارتقاء رابطه آگاهانه خود با خداوند ، بدان گونه که او را درک می کردیم شده و فقط جویای آگاهی از اراده او برای خود و قدرت اجرایش شدیم .

قدم یازدهم,معتادان,گمنام NA,قدم یازده,قدم 11

کتاب پایه :

11

ده قدم اول ، زمینه را برای ارتقاء رابطه آگاهانه ما با خداوندی که خود درک می کنیم فراهم کرده است و زیر بنای دسترسی به اهداف مثبت دیرینه ما می باشد .

پس از رسیدن به این مرحله از برنامه روحانی مان که در اثر تمرین ده قدم اول حاصل شده است ، اکثر ما میل به دعا و مراقبه را پیدا می کنیم . حالت روحانی ما ، اساس اصلی بهبودی موفقیت آمیزی است که رشد نامحدودی را با خود به ارمغان می آورد.

بسیاری از ما وقتی به قدم یازدهم می رسیم ، شروع به فهم واقعی بهبودی می کنیم . در قدم یازدهم ، زندگی مفهوم عمیق تری پیدا می کند . ما با تسلیم زمام امور ، قدرت به مراتب بیشتری پیدا می کنیم .

قدم یازدهم,معتادان,گمنام NA,قدم یازده,قدم 11

ماهیت اعتقادات ما ، تعیین کننده روش دعا و مراقبه ما خواهد بود . فقط باید مطمئن شویم که نظام اعتقادی ما برای مان کار می کند . در بهبودی ، نتایج مهم است . همان طور که قبلا گفته شد ، به محض این که ما وارد برنامه معتادان گمنام شدیم و خود را تسلیم بیماری خود کردیم ، گویی تمام دعاهای مان مستجاب شدند .

رابطه آگاهانه ای که در این قدم توصیف شده ، نتیجه مستقیم زندگی کردن قدم هاست . ما از این قدم برای ارتقاء و نگهداری از حالت روحانی خود استفاده می کنیم .

در آغاز ، وقتی ما به این برنامه آمدیم ، از یک نیروی برتر کمکی دریافت کردیم که جریان آن ، با تسلیم ما به این برنامه ، به حرکت درآمد . مقصود از قدم یازدهم این است که آگاهی ما از این قدرت ، افزایش پیدا کند و توانایی خود را برای استفاده از این منبع قدرت ، در زندگی جدیدمان افزایش دهیم .قدم یازدهم,انجمن,معتادان گمنام,NA,قدم یازده,قدم 11

ما هر چه بیشتر با دعا و مراقبه رابطه آگاهانه مان را با خدای خود گسترش دهیم ، آسان تر می توانیم بگوییم : ” باشد که اراده تو انجام شود نه اراده من “. ما در وقت نیاز می توانیم از خدا طلب کمک کنیم ، تا زندگی مان بهتر شود .

قدم یازدهم,معتادان,گمنام NA,قدم یازده,قدم 11

ما خیلی آسان می توانیم دوباره گرفتار عادات سابق خود شویم . برای تضمین بهبودی و رشد خود ، باید بیاموزیم که زندگی مان را بر مبنای یک روال روحانی معقول ادامه دهیم . خداوند ، هیچ وقت به زور به کسی لطف نمی کند ، اما اگر از او بخواهیم ، به ما کمک خواهد کرد . با آنکه ما معمولا احساس می کنیم که چیزی در ما سریعا تغییر کرده است ، اما مدتی طول می کشد تا متوجه تغییرات زندگی خود بشویم . وقتی نهایتا از انگیزه های خودخواهانه خود دست برداریم ، با آرامشی که هرگز تصور آن را هم نکرده ایم ، آشنا خواهیم شد. اخلاقیات وقتی تحمیلی باشد ، آن قدرتی را که ما در صورت انتخاب زندگی روحانی ، پیدا می کنیم ، ندارد . بیشتر ما وقتی حال مان خوب نیست دعا می کنیم و به مرور می آموزیم که اگر همیشه دعا کنیم ، حالمان کمتر خراب می شود و اگر بشود ، شدت کمتری خواهد داشت .

دعا در میان گذاشتن مسائل مان با نیروی برتر است . بعضی وقت ها که دعا می کنیم ، اتفاق خارق العاده ای می افتد و ما وسایل ، راه و انرژی انجام کارهایی را پیدا می کنیم که فراتر از ظرفیت مان است . دعا و تسلیم روزانه ، قدرت نامحدودی به ما می دهد ، به شرط این که ایمان مان را حفظ و تمدید کنیم .

قدم یازدهم,معتادان,گمنام NA,قدم یازده,قدم 11

برای بعضی ، دعا کردن درخواست کمک از خدا و مراقبه ، به انتظار جواب نشستن است . ما می آموزیم که در مورد تقاضای چیزهای خاص به هنگام دعا ، بسیار مراقب باشیم . ما دعا می کنیم که خدا اراده خود را به ما نشان دهد و در انجام آن ما را یاری کند . در بعضی از موارد او اراده خود را آن چنان به وضوح آشکار می کند که ما هیچ مشکلی در تشخیص آن نداریم ، اما در موارد دیگر ، نفس ما آن قدر در خودمحوری غرق است که اراده خداوند را برای خود بدون مقاومت و تسلیم مجدد نمی پذیریم . در صورتی که برای رهایی از زیر سلطه عوامل منحرف کننده دعا کنیم ، کیفیت دعای مان معمولا بهتر خواهد شد و ما می توانیم تفاوت آن را حس کنیم . دعا کردن به تمرین نیاز دارد و باید به خاطر داشت که افراد ماهر ، متبحر به دنیا نیامده اند و برای مهارت خود زحمات زیادی کشیده اند . ما از راه دعا ، جویای رابطه آگاهانه با خداوند خود می شویم و با مراقبه این رابطه را برقرار کرده و به کمک قدم یازدهم از آن نگهداری می کنیم .

قدم یازدهم,معتادان,گمنام NA,قدم یازده,قدم 11
در سکوت لحظات مراقبه ، اراده خدا بر ما روشن می شود . ساکت کردن افکار از طریق مراقبه آرامش درونی خاصی را به همراه می آورد و ما را با خداوندی که در درون ماست مرتبط می سازد . دلیل اصلی مراقبه ، این است که بدون فکر آرام ، ارتباط با خدا ، حتی اگر محال هم نباشد ، بسیار مشکل است . لازم است افکار همیشه مشغول معمولی ، ساکت شوند تا بتوانیم پیشرفت کنیم . بنابراین هدف تمرینات مقدماتی ما ، ساکت کردن فکر است و باید بگذاریم افکاری که به مغزمان راه می یابند به مرگ طبیعی از بین بروند . وقتی قسمت مراقبه قدم یازدهم برای مان به صورت یک واقعیت در آید ، به مرور از افکار خود فارغ می شویم .
می گویند در صورتی مراقبه ارزش دارد که بتوانیم نتیجه آن را در زندگی روزمره خود ببینیم ، واقعیتی که در قدم یازدهم به وضوح مشخص شده است ، ” آگاهی از خواست او برای خود و قدرت اجرایش می باشد “ . برای آن عده از ما که دعا نمی کنند ، تنها راه برداشتن این قدم ، مراقبه است .

ما دعا می کنیم ، چون به ما آرامش می دهد و اعتماد به نفس و شهامت را به ما باز می گرداند و به ما کمک می کند که زندگی مان خالی از بی اعتمادی و ترس باشد.وقتی انگیزه های خودخواهانه خود را کنار بگذاریم و طلب راهنمایی کنیم ، صلح و آرامش را احساس می کنیم . ما شروع به تجربه همدلی و درک دیگران می کنیم ، چیزی که قبل از کارکردن این قدم ، برای ما ممکن نبود .

قدم یازدهم,معتادان,گمنام NA,قدم یازده,قدم 11

همان طور که جویای ارتباط شخصی خود با خدای خود می شویم ، شروع به شکفتن می کنیم ، درست مانند غنچه ای که زیر نور آفتاب آغاز به شکفتن می کند . به مرور متوجه می شویم که عشق خداوندی همیشه حی و حاضر و فقط منتظر پذیرش ما بوده است . ما حرکت خود را می کنیم و برکتی را که هر روز به رایگان به ما داده می شود ، می پذیریم و در می یابیم که اتکا به خداوند کم کم راحت تر می شود .

در اوایل ورود به این برنامه ، ما معمولا خیلی از چیزهایی را که ظاهرا خواسته ها و نیازهای مهمی به نظر می رسند ، از خدا می خواهیم ، اما در اثر رشد معنوی و ارتباط با نیروی برترمان به مرور متوجه می شویم تا وقتی که به نیازهای روحانی خود پاسخ دهیم ، مشکلات زندگی تا حد قابل تحملی تخفیف پیدا می کنند .

وقتی فراموش کنیم که قدرت واقعی مان از کجا سرچشمه می گیرد ، به فوریت گرفتار همان الگوهای فکری و حرکاتی که کارمان را به این برنامه کشانده اند ، می شویم . به مرور تعریف جدیدی از ایمان و درک پیدا می کنیم و به مرحله ای می رسیم که می بینیم بزرگ ترین نیازمان ، آگاهی از خواست خدا برای خود و قدرت اجرای آن می باشد. ما خواهیم توانست چیزهایی را که شخصا ترجیح می دهیم کنار بگذاریم ، زیرا متوجه می شویم که خواست خدا برای ما از همان چیزهایی تشکیل شده که بیش از هر چیز دیگری ، برای مان با ارزش است . به مرور اراده خداوند برای مان تبدیل به خواسته واقعی خودمان می شود . این حالت ، حسی است و ممکن نیست که بتوانیم آن را با کلمات ، درست تشریح کنیم .

به مرور آمادگی پیدا می کنیم که بگذاریم دیگران خودشان باشند و دیگر احتیاج نداریم در مورد آن ها قضاوت کنیم . خواسته دخالت در هر امری ، ضرورت خود را از دست می دهد و ما که قبلا نمی توانستیم مفهوم پذیرش را درک کنیم ، امروز با آن آشنا شده ایم .

قدم یازدهم,معتادان,گمنام NA,قدم یازده,قدم 11

در طول روز هر چه پیش آید فرقی نمی کند و ما می دانیم که خداوند هر آن چه را که برای سلامت روحانی لازم داریم ، در اختیارمان گذارده است . برای ما اقرار به عجز آسان است ، زیرا خدا به اندازه کافی قدرت دارد که برای پاک ماندن و بهره مندی از رشد روحانی به ما کمک کند . خداوند به ما کمک می کند که حساب و کتاب خود را مرتب کنیم .

به مرور تشخیص واقعیت برای مان آسان تر می شود . از طریق تماس مداوم با نیروی برترمان ، جواب هایی را که بدان نیاز داریم ، می گیریم . ما قدرت انجام کارهایی را پیدا می کنیم که زمانی انجام شان برای مان ممکن نبود . ما به عقاید دیگران احترام می گذاریم . ما شما را تشویق می کنیم که مطابق اعتقادات خود جویای راهنمایی و کسب نیرو شوید .

ما از بابت این قدم سپاسگزاریم ، زیرا شروع به دریافت چیزهایی می کنیم که به صلاح ماست . بعضی وقت ها ، ما برای رسیدن به خواسته های خود ، دعاهائی کردیم که پس از مستجاب شدن ، باعث گرفتاری مان شده اند . ما گاه برای رسیدن به چیزی دعا می کردیم ، اما چون نمی توانستیم از عهده آن برآییم ، مجبور می شدیم دعا کنیم که خداوند آن را از ما پس بگیرد .

پس از آن که متوجه قدرت دعا و مسئولیتی که به همراه آن است شدیم ، خواهیم توانست از قدم یازدهم به عنوان یک راهنما در برنامه روزانه مان استفاده کنیم .

 

 

چگونگی عملکرد

قدم یازدهم

ما از راه دعا و مراقبه جویای بهترنمودن رابطه آگاهانه خود با خداوند ، بدانگونه که او را درک می کردیم شدیم و دعا کردیم ، فقط برای آگاهی از اراده او برای خودمان و قدرتی که آن را به انجام رسانیم

 

طی دوران بهبودی ، مهمترین چیزی که ما در نتیجه کارکرد  قدمها به دست می آوریم موفقیت ما در برقراری ارتباط با خداوند است . نتیجه کوششهای اولیه ما تصمیمی بود که در قدم سوم موفق به گرفتن آن شدیم و پس از آن به انجام بقیه قدمهایی پرداختیم که هدف از طرح این قدم ها از میان برداشتن موانعی است که بین ما و خداوند وجود دارند . در نتیجه ، اکنون قادر شده ایم به طور مستقیم از محبت و راهنمائی نیروی برترمان در زندگی برخوردار گردیم .

در مورد اغلب ما چگونگی و کاراکتر مخصوص بیماری مان و کارهایی که در طی دوران اعتیاد فعالمان انجام داده ایم به گونه ای بوده که ما را از نیروی برترمان جدا کرده است . به دلیل خود مشغولی افراطی ، برای بیشتر ما حتی باور این که چیزی یا نیروی برتر از خودمان ممکن است وجود داشته باشد مشکل بود چه رسد به اینکه با چنین نیرویی یک رابطه آگاهانه برقرار کنیم . وقتی به زندگی خود نگاه می کردیم د ر آن هدفی نمی دیدیم و بودنمان برای بی معنی شده بود . هیچ نیز نمی توانست شروع به پر کردن خلائی که احساس می کردیم بکند و به نظر می رسید که ما اصلاً هیچ وجه وجه مشترکی با دیگران نداشتیم . ما احساس می کردیم که در جهان تنها هستیم و باورمان می شد که به غیر از آنچه به دید محدودمان می رسید چیزی وجود نداشت .

با این همه وقتی شروع به بازیابی می کنیم متوجه می شویم که اشتغال فکری ما نسبت به خودمان کاهش یافته و آگاهی مان از حضور یک نیروی برتر گسترش می یابد . ما شروع به درک این مسئله کرده ایم که تنها نیستیم و هرگز هم نبوده ایم . با کارکردن روی قدمهای قبلی ، تا همین مقطعی که رسیده ایم موفق شده ایم رابطه ای ناآگاهانه با خداوند خودمان پیدا کنیم و بدینوسیله جدایی و انزوای مان پایان یافته است . در قدم یازدهم ، اکنون به دنبال آن هستیم که رابطه آگاهانه خود را خداوند خودمان از طریق دعا و مراقبه بهتر نمائیم .

اغلب ما با درک مفهوم دعا کردن برای قدرت در قدم یازدهم اشکال داشتیم چرا که در یک نگاه سطحی به نظر می رسد این مسأله با اساسی ترین مفهوم برنامه ی ما ، یعنی اقرار به عاجز بودن مغایر می باشد ، اما اگر نگاه دیگری به قدم اول بیندازیم و دقیق شویم خواهیم دید که میگوید ما در مقابل اعتیاد مان عاجز بودیم نه آن که به ما قدرت داده نخواهد شد تا اراده ی خداوند خودمان را به اجرا در آوریم . در قدم اول در یک وضعیت عجز شروع کردیم ، ما در مقابل اعتیادمان عاجز بودیم و در نتیجه قادر نبودیم هیچ اراده ای مگر اراده ای خودمان را به اجرا در آوریم . این بدان معنی نیست که ما در قدم یازدهم در مقابل اعتیادمان قدرت پیدا خواهیم کرد ، بلکه در قدم یازدهم برای نوع مخصوصی از قدرت دعا می کنیم : قدرت به انجام رساندن اراده ی خداوند .

ما دیگر از رشد روحانی خود غافل نمی شویم چرا که متوجه شده ایم پیمودن این مسیر برای استقرار آرامشی که پیدا کرده ایم ضروریست . احتمالاً در ابتدای بازیابی خود این قدم را به آن دلیل انجام دادیم که رنج می کشیدیم و می ترسیدیم اگر به آن توجه نکنیم دوباره ری لپس ( مصرف مجدد ) کنیم ، اما این روز ها دیگر انگیزه ی درد و ترس چندان در ما قوی نیست ، بلکه محرک اصلی ما ، آن علاقه ای است که نسبت به بازیابی خود پیدا کرده ایم .

همین تمایلی که نسبت به بازیابی پیدا کرده ایم نشان می دهد که تسلیم ما کامل تر شده است و به مرحله ای رسیده ایم که بطور جدی باور می کنیم اراده و مشیت یک نیروی برتر از خودمان برای ما از آن چه خودمان در باره چگونگی زندگی مان اراده می کنیم بهتر است .

اکنون این مسئله بصورت طبیعت ثانوی ما در آمده که بجای دست کاری اوضاع و سعی در حل مسایل به شکل دلخواه خودمان ، از خود بپرسیم که اراده نیروی برترمان در آن مورد خاص برای ما چه می باشد . دیگر به اراده خداوند به عنوان چیزی که باید آن را تحمل کنیم ، نگاه نمی کنیم . برعکس ، آگاهانه کوشش می کنیم تا خواست خود را با خواست نیروی برترمان منطبق کنیم و ایمان داریم با این کار ، خوشحالی و آرامش بیشتری خواهیم داشت . تسلیم یعنی اعتقاد قلبی به جایزالخطابودن انسان و تصمیم خالصانه برای اتکا کردن به نیرویی برتر از خود .

با این همه ما می دانیم که تنها با تسلیم شدن بهبودی پیدا نمی کنیم بلکه با اقداماتی که به انجام می رسانیم بنای بازیابی خود را روی زمینه تسلیم پایه گذاری می کنیم ،عیناً کاری که در قدم های قبلی هم انجام داده ایم ، در قدم دهم ما شروع به تمرین انضباطی که لازمه ی زندگی روزمره به نحوه روحانی است ، کردیم . در قدم یازدهم به کاربرد این اصل از طریق اعمال سماجت و پشتکار داشتن در کوشش های روزمره مان ، ادامه می دهیم و تصمیم می گیریم که دعا و مراقبه مثل ، خوردن و خوابیدن ، جزیی لاینفک از زندگیمان بگردند . بعد از این تصمیم گیری ما نظمی را که لازمه ی انجام موفقیت آمیز این تصمیم می باشد از خود نشان میدهیم .

ما برای انجام این قدم باید شجاعتی را که در قدم های قبلی کسب کرده ایم زیادتر کنیم . با این که جرأتی که در تهیه ی ترازنامه و ارزیابی شخصی از خودشان دادیم ، فراسوی تمام تجربیات قبلی مان بود ف اما اکنون احتیاج به شجاعتی از نوع کاملاً متفاوت.  ما جسارتی لازم داریم که ما را قادر سازد تا حتی وقتی که از نتایج آن وحشت داریم باز هم به زندگی خود به روال اصول روحانی ادامه بدهیم . بدون توجه به ترسی که داریم آن چه را که لازم است به انجام می رسانیم و از منبع لایزال شجاعتی که نزدیکی با نیروی برترمان در ما ایجاد نموده ، مدد می گیریم .

بااین همه ذکر و بحثی که در مورد خداوند می کنیم احتمال دارد بعضی از ما دچار احساس ناخوشایندی بشوند و با خود بگویند : این برنامه که قرار بود راجع به بهبودی از اعتیاد باشد در این مرحله دارد واقعیت مذهبی بودن خودش را که ما از اول حدس زده بودیم به طور جدی نشان می دهد . شاید اینجا بعضی از ما حتی فکر کنند که این به بعد راهنمای مان به ما خواهد گفت باید به نوع خصوصی دعا ومراقبه نمائیم .

قبل از این که در این افکار زیاده روی کنیم به یادآوری یک مسأله  اساسی در رابطه با اصول بهبودی در معتادان گمنام ضروری می باشد : آزادی مطلق و غیر مشروط در باور و انتخاب هر نیروی برتری و البته مجاز بودن به بر قراری تماس با نیروی برتر مان به هر نوعی که با عقاید شخصی مان مطابق باشد . با این که ما اغیب ما از یک مذهب سنتی پیروی می کنیم ، اما به ندرت در جلسات مان از عقاید مخصوص مذهبی ذکری به میان آورده می شود . اعضاء ما حق دارند درک شان را از مسایل روحانی ، خودشان کسب نمایند و ما برای حق انتخاب این افراد احترام قایل می شویم .

در جلسات ما باید از هر مطلب و بحثی که احتمال دارد پیام روحانی ما را درباره ی از بیماری اعتیاد تضعیف نماید دوری کنیم .

در جو آرامش و تشویق آمیز جلسات ، اغلب ما متوجه می شویم که کنار گذاردن عقاید از پیش شکل گرفته مان راجع به اینکه نوع درست دعا کردن یا مراقبه چه می باشد ، کار آسانی است . البته اینکه راه خودمان را پیدا کنیم هم مسأله دیگری است . امکان دارد یک اطلاعات ابتدایی راجع به آن که دعا و مراقبه تفکر ، چه می باشند داشته باشیم و بدانیم که دعا کردن زمانی است که با نیرویی برتر صحبت می کنیم و مراقبه زمانی است که به پاسخ نیرویی برتر گوش فرا می دهیم . اما اغلب ما احتمالاً از طرق مختلفی که برای این منظور وجود دارند آگاهی نداریم . دنبال این راههای مختلف رفتن و بعد هم آزمایش آنها دردسر دارد و مستلزم وقت زیادی می باشد .

راه صحیح برای هر یک از ما تنها از طریق روشن بینی و اقدام به عمل نمودن ، مشخص خواهد شد . بعضی از ما قبل از اینکه به انتخاب مورد نظر خود برسند از انواع تمرینات مراقبه استفاده نمودند تا بالاخره یکی را که بیشتر با طبیعت شان سازگاری داشت انتخاب نمودند . اگر روشهای مختلف دعا ومراقبه را امتحان کردیم و همه آنها به نظرما عجیب آمد ، یکی از آن روشها را انتخاب می کنیم و به طور مرتب ادامه می دهیم تا سرانجام به آن عادت کنیم .  بسیاری از ما دستچینی از روش های موجود را برمی گزینیم و از روشهایی که بیشترین آرامش ، ارتباط و تنویر را برای ما ایجاد می کند ، استفاده می کنیم .

ما در مسیر روحانی قرار گرفته ایم که منتهی به درک و شناخت بهتر نیروی برترمان خواهد شد . از زبان بسیاری از دوستان مان راجع به شعف عظیمی که در طی این راه داشته اند مطالب زیادی شنیده ایم . مطمئناً ما می توانیم کمک بیشتری از اعضاء انجمن یا حتی افرادی خارج از جلسات که به این گونه مسایل پرداخته اند دریافت کنیم . دنبال این گونه افراد رفتن و از آنان راهنمایی خواستن به ما کمک خواهد کرد تا جواب های خودمان را پیدا کنیم ، اما توجه و گوش دادن به تجربیات دیگران در اینگونه موارد ما را از این که دنبال تجربه شخصی خودمان باشیم معاف نخواهد نمود . امکان دارد دیگران فقط بتوانند به ما نشان دهند که از کدام راه رفته اند و راجع به شعف و تغییرات عظیمی که باعث گسترش دیدگاه شان شده با ما صحبت کنند ، با این همه اغلب ما متوجه می شویم که مسیر روحانی ما جاده ای است کاملاً خصوصی با پیچ و خم های مخصوص به خودش و به همین دلیل باید چگونگی سفر ( سلوک ) خود را با راهی که مخصوص خودمان است مطابقت دهیم . تمام این تجربیات را که روی هم می گذاریم ، می بینیم حقیقت روحانی برای ما در لحظاتی که با نیروی برتر مان مرتبط بوده ایم میسر گشته است . تجربه ای که دیگران داشته و برای ما بازگو می کنند ، فقط تجربه می باشد و جواب نهایی اسرار زندگی نیست .

برداشت ما از نیروی برتر ، با دعا و مراقبه ای که به انجام می رسانیم تغییر می یابد . ما متوجه می شویم که اگر بخواهیم از نیروی برتر مان درک و برداشت ثابتی داشته باشیم در واقع مثل آن است که او را در قالب سنگی و جامد در ذهن خودمان قرار داده باشیم . به عنوان شاهدی بر این ادعا : اگر به خاطر بیاوریم بارها در زندگی ما اتفاق افتاده که انسانهای دیگری را در زندگی مان بدون تعمق به مقام و رتبه بالایی ارتقا دادیم و چهار چوب ذهنی بسیار والایی از آنان برای خودمان درست کردیم و بعد دیگر جرأت نکردیم که به آنها نزدیک شویم و آنان را برای همیشه همان بالاها گذاشتیم . با این عمل ما دیگر موقعیت این را که بتوانیم به آنها نزدیک شویم و رابطه ای بی تکلف و صمیمی با ایشان برقرار کنیم از دست دادیم . به همین دلایل اگر در ذهن خود از نیروی برتر تصویر ثابتی بسازیم و او را در یک قالب فکری  محدود کنیم ، فرصت های بیشماری را از دست خواهیم داد . به محض آنکه تعریف مطلق و ثابتی را برای نیروی برتر خود پیدا کنیم رشد روحانی ما متوقف خواهد شد . روشن بینی عاملی بسیار ضروری برای انجام قدم یازدهم می باشد ولی در نهایت عامل حیاتی این قدم آن است که بطور فعالانه خواستار درک اراده ی خداوند برای خودمان و قدرت به انجام رساندن اراده ی او بشویم . وقتی به دعا روی می آوریم مسأله اصلی مورد نظرمان آن است که بفهمیم اراده ی خداوند برای زندگی مان چیست . حال تفاوتی نمی کند که دعای ما از فرط استیصال با اشک وناله همراه باشد یا اینکه خیلی آرام از خداوند استدعا کنیم راهنمایی مان کند . ما اطمینان پیدا کرده ایم که اگر به طور مرتب از خداوند استدعا کنیم تا آشکار نماید که اراده اش در مورد ما به چه تعلق گرفته به ما پاداش داده خواهدشد .

باید به خاطر بسپاریم  قدم یازدهم از ما می خواهد فقط برای آگاهی از خواست خداوند و قدرت به انجام رساندن آن دعا کنیم . همان گونه که ذهن مان را باز کردیم و از محدود کردن برداشت مان از نیروی برترمان احتزاز جسته ایم ، به همان صورت باید از این که در ذهن مان حد ومرزی برای آن چه فکر می کنیم اراده ی خداوند برای ما خواهد بود قایل شویم نیز احتراز جوئیم . با اینکه در بسیاری از موارد وسوسه می شویم برای رسیدن به چیز خاصی دعا کنیم ، ولی اگر خواهان رسیدن به  پاداشهای قدم یازدهم هستیم ، باید از این خواسته ها چشم پوشی کنیم . دعا کردن برای یافتن راه حل مشکلی خاص مؤثر نخواهد بود . برای مثال شاید در مقطع خاصی از زندگی احساس ناراحتی کنیم ، ولی هرچه سعی می کنیم  علت آن  را پیدا نمی کنیم . بعد از  چند دقیقه دعا و نیایش ،  ناگهان به فکرمان می رسد که تمام مشکلات ما از یکنواختی شغل و سخت گیری رئیس ما ناشی گردیده است . به احتمال زیاد خود را متقاعد می کنیم که این  فکر از طرف خداوند به ما الهام  شده است . ما  افراد  معتاد ، وقتی این  افکار به ذهنمان  می رسد به شدت به آنها تکیه می کنیم و با عجله شغل خود را رها می کنیم . مثالی که زدیم شاید افراطی به نظر برسد ولی از آن منظوری است : وقتی که ما دعا کنیم فقط برای اطلاع از اراده خدا برای خودمان و قدرت اینکه اراده او را به انجام برسانی قادر خواهیم شد در رویارویی با تمایلات و ضعفی که قبلاً در مقابل هوس های زود گذر و یا افکار خرافاتی که داشتیم مقاومت نماییم و در نتیجه زندگی مان دائما ًصرف درگیری با نتایج منفی این گونه افکار نخواهد گشت . معمولاً خواست نیروی برتر بطور ناگهانی به اطلاع ما نمی رسد ،  بلکه این آگاهی با بیداری تدریجی حاصل از دعا ومراقبه مداوم بدست می آید .

انجام قدم یازدهم مستلزم داشتن انظباط روزانه برای دعا ومراقبه می باشد . این انضباط به گونه ی هم زمان ، باعث می گردد نسبت به ادامه ی زندگی خود به این روال جدید ، تقویت رابطه ی خود با نیروی برتر و بطور کلی بازیابی متعهد شویم . از طریق تمرین و پیگیری روزانه به تدریج موفق می شویم نگاهی اجمالی به آزادی نامحدودی که در نتیجه ی محبت خداوند شامل ما خواهد گردید بیندازیم . تجربه به ما نشان داده که پشتکار و انضباط در دعا و مراقبه همچنین باعث خواهد گردید که قویا ًمعتقد بشویم برخوردای از خوشحالی و آرامش روحی حق ماست .

ما می بینیم بدون توجه به موفقیت یا عدم موفقیت مادی ، قادریم راضی باشیم . ما می توانیم پولدار یا بی پول ، با همسر یا بی همسر ، مردم ما را قبول داشته باشند یا نداشته باشند ، احساس خوشحالی و پر باری بنماییم . ما شروع به دیدن این مسئله کرده ایم که اراده خداوند برای ما آن است که قادر بشویم با شرافت و در احترام زندگی کنیم ، خودمان و بقیه را دوست داشته باشیم ، بخندیم و بتوانیم از محیط مان لذت برده ، زیبایی و خوبی های آن را ببینیم . بالاترین آرزوهای ما رویاهای مان بوقوع می پیوندد و دیگر هدایای پر بهای زندگی نه تنها از دسترس ما خارج نیست بلکه در واقع چکیده و واقعیت ملموس اراده خداوند برای ما می باشند . با روحیه ای که قدر شناسی و سپاس در ما ایجاد کرده حتی از مرز فقط دریافت قدرت برای انجام مشیت خداوند فراتر می رویم و شروع می کنیم تا راه هایی برای خدمت کردن پیدا کنیم ، خدماتی که انجام دادن ان ها باعث خواهد شد زندگی یک معتاد دیگر عوض شود ،  که پیام بهبودی را برسانیم . بیداری روحانی ما باعث شده تا در درون مان آرامش روحانی پیدا کنیم ، بلاعوض محبت کنیم و آزادی شخصی پیدا کنیم . از آنجا که به خوبی می دانیم که فقط با مشارکت گذاردن این هدیه ی پر ارزش با دیگران ، قادر خواهیم بود که آن را حفظ کنیم ، به قدم دوازدهم می رویم .

قدم یازدهم,معتادان,گمنام NA,قدم یازده,قدم 11

از تجربه اعضا داخل تالار گفتگو در مورد قدم یازدهم بازدید فرمائید.

 

 

Views: 10706

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد!