شوره زار اعتیاد
شوره زار اعتیاد,آشفتگی های اعتیاد,روزهای تلخ اعتیاد,قدرت ویرانگر اعتیاد
مدت 8 سال به صورت مداوم و بدون وقفه مواد مخدر مصرف می کردم ، آن هم از نوع خطرناک اش ، مانند انسانی بودم که در یک بیابان بی آب و گیاه گیر افتاده بودم ، رهایی از شوره زار اعتیاد ، در مرحله اول غیر قابل ممکن به نظر می رسید !
در سالهای آخر مصرف ام ، زندگی ام بسیار آشفته شده بود ، چرا که هیچ چیزی در زندگی ام ، سر جایش قرار نداشت ، آشفتگی های اعتیاد آنقدر زندگی ام را زیر و رو کرده بود که شب و روزم را گم کرده بودم .
روزهای تلخ و سیاه اعتیاد به سرعت برق و باد سپری می شد ، تنها چیزی که تغییر نمی کرد ، شدت اعتیاد من و وابستگی نسبت به مصرف مواد مخدر بود .
به هر نحوه ممکن ، می بایست مواد مخدر تهیه و مصرف می کردم ، مگر نه نمی توانستم لحظه ای آرام بگیرم ، به هر کاری تن در می دادم تا بتوانم ، پول تهیه مواد مخدر مصرفی ام را بدست بیآورم . شوره زار اعتیاد,آشفتگی های اعتیاد,روزهای تلخ اعتیاد,قدرت ویرانگر اعتیاد
در راه مصرف مواد مخدر ، آزارهای بسیار زیادی دیدم و همچنین آزارهای فراوانی نسبت به خانواده و اطرافیانم رساندم ، گویا بیماری اعتیاد، سکان زندگی ام را بدست اش گرفته بود و مرا به هر جایی که اراده می کرد ، می کشاند .
قدرت ویرانگر اعتیاد آنقدر زیاد بود که حتی برای تهیه و مصرف مواد مخدر ، از خوردن و آشامیدن ، خودم را محروم می کردم تا بتوانم با اندک پولی که داشتم ، مواد تهیه کنم و مصرف نمایم ، خیلی از شب ها گرسنه می خوابیدم .
هیچ چیز نتوانست اراده و انگیزه قطع مصرف را در من زنده کند ، تا اینکه یک روز بزرگترین ضربه زندگی ام را بواسطه مصرف مواد مخدر و اعتیاد فعال خوردم ، موضوع از این قرار بود که یک شب تب شدیدی کردم ، انگار از درون در حال سوختن بودم ،با پولی که داشتم ، برای اینکه بتوانم مواد تهیه کنم ، از رفتن نزد پزشک اجتناب کردم و آن شب مواد مخدر مصرف ام را به سختی تهیه و مصرف کردم .
فردا صبح وقتی از خواب بیدار شدم ، احساس کردم نیم از بدنم لمس شده است ، چون قدرت بلند شدن از جایم را نداشتم با پدرم تماس گرفتم تا مرا به نزد پزشک ببرد ، چون نه پولی برای مراجعه به پزشک داشتم و نه توانی برای بلند شدن از زمین !
وقتی نزد پزشک رفتیم گفت : متاسفانه بواسطه مصرف مواد مخدر و در اثر تب فراوان دچار تشنج شده ام و دست چیپ ام از کار افتاده است .
بعد از آن ماجرا توسط پدرم به یک مرکز سم زدایی رفتم و بعد از اتمام سم زدایی ، به جلسات معتادان گمنام معرفی شدم و راه بهبودی را در پیش گرفتم ، بلاخره پس از هشت سال از شوره زار اعتیاد رهایی یافتم .
امروز ، افسوس گذشته را نمی خورم ، درست هست که از یک دست معلول شده ام ، اما در مسیر بهبودی به زندگی و آینده ام امیدوار هستم ، فقط برای امروز زندگی می کنم و تلاش می کنم تا ، آینده خوبی برای خودم و خانواده ام رقم بزنم .
شوره زار اعتیاد,آشفتگی های اعتیاد,روزهای تلخ اعتیاد,قدرت ویرانگر اعتیاد
نویسنده : (گمنام)
شوره زار اعتیاد,آشفتگی های اعتیاد,روزهای تلخ اعتیاد,قدرت ویرانگر اعتیاد
منبع : صدای بهبودی معتادان گمنام
Views: 7